دیوید میلیبند: جلوگیری از ورود رژیم ایران به یک نقطه انفجاری در زمینه اتمی

این رژیم مدعی است که مدافع حقوق بشر می باشد, اما در همان حال, ایرانیانی که برای آزادی های اساسی خود به پا می خیزند را زندانی می کند, مورد ضرب و شتم قرار می دهد, و آنها را در خیابانها به گلوله می بندد, یا بعد از دادگاههای نمایشی, اعدام می کند.

نیویورک تایمز     27 مارس 2010 (7 فروردین 1389)
نویسنده: دیوید میلیبند, وزیر خارجه بریتانیا

برنامه اتمی ایران, و واکنش جهان به آن, عمیق ترین سئوالات را در مورد قدرت و توان حقوق بین الملل, هدف ملل متحد, و حقوق کشورهایی که احساس تهدید  از جانب دیگران می کنند, مطرح می سازد. به طور غیرقابل تصورتر اینکه, جاه طلبی های اتمی ایران, یک نقطه انفجاری بالقوه برای جنگ در خاورمیانه است.

 آنچه موجب نگرانی من است اینکه, در کشورهای بسیار زیادی, به این خطرات , تنها در پهنه نظری نگریسته می شود, و با چهارچوب زمانی محدودی که داریم, با فراغت خاطر برخورد می گردد. ما هنوز به نقطه ای که صدای قرچ یا شکستن شنیده شود, نرسیده ایم, اما اگر می خواهیم از رسیدن به این نقطه اجتناب کنیم, لازم است که همه اعضای ملل متحد, خطرات و گزینه های موجود را مورد تصدیق قرار دهند.

در برخورد با ایران, ما زندانی و اسیر تاریخ خودمان هستیم. طی دهه ها, گامهای اشتباهی بوده که غرب برداشته است, که تنها شامل بریتانیا نمی شده, و اشتباهات ایران, که چیزی بدتر از فضای بی اعتمادی ایجاد کرده است- یعنی نزاعی را ایجاد کرده که در آن, هر دو طرف, از گذشته یکدیگر می گویند. رهبر عالی ایران, آیت الله علی خامنه ای می گوید که داشتن تسلیحات اتمی, امری غیر اسلامی است, اما عملکردهای ایران, چنین باوری را ایجاد نمی کند.

پرزیدنت اوباما, دست خود را به سوی جمهوری اسلامی ایران می گشاید, و پیشنهادش, چه به عنوان یک شیرین کاری, و چه به عنوان بخشی از یک توطئه حیله گرانه, رد می شود. آنها (رژیم ایران) مطمئنا آن را به عنوان پیشنهادی برای پی ریزی تغییر در روابط ایران و آمریکا مد نظر قرار نداده اند.

در شش ماه گذشته, تعامل با ایران, خیلی پیچیده تر شده است, زیرا این کشور, خود, - توسط مردم خودش در خیابانها-  در معرض آزمایش چیزی است که از آن حمایت می کند و به خاطرش می ایستد.

از آنجایی که رهبران ایران دچار شقه و دودستگی هستند, وادار کردن آنها به اینکه در مورد مقاصد اتمی خود, دورویی و عدم شفافیت را کنار بگذارند, و وارد یک رابطه حسنه وسیعتری با جهان شوند, کار مشکلی است. علت دیگر این امر این است که ایران های زیادی وجود دارند.

یک ایران هست, با مردمی خیلی تحصیلکرده و مبتکر, با فرهنگ و تمدنی مشهور. این ایران, در سراسر جهان به صورت پراکنده و تبعیدی وجود دارد, اما به وضوح توسط آنهایی که در داخل ایران خواستار حق بیان در خصوص آینده کشور هستند, نمایندگی می شوند.

سپس, یک ایران دیگری وجود دارد که اقتصاد آن آشفته است. علیرغم اینکه بر روی دومین ذخایر بزرگ گاز جهان نشسته, اما از خارج, گاز وارد می کند. فساد فراوان است - کمیسیون بین المللی شفافیت, ایران را در مقام 168 از 180 کشور, رتبه بندی می کند.

بگفته I.M.F, ایران بیشترین فرار مغزها را در جهان دارد. این ایران, با حمایت از تروریسم, همسایه خود را بی ثبات می کند, خودش را از همکاری بین المللی بر سر افغانستان, منزوی می کند, در مورد نابودی اسراییل یاوه سرایی می کند, و می گوید که حمایت آمریکا از هاییتی ویران شده, تاکتیکی برای تاخت و تاز و تجاوز به آن کشور است.
این ایران, دسترسی شهروندان تحصلکرده خود را به رسانه های بین المللی, به خاطر ترس از آنچه آنها ممکن است از آن آگاهی یابند, محدود می کند.

این رژیم عمدا این ایران ها را مغشوش می کند. این رژیم, هنگامی که تعدادی کرم را به فضا می فرستد, آنهم  40 سال بعد از گام نهادن انسان بر روی کره ماه, صحبت از پیروزی در نبرد تکنولوژی می کند. مدعی است که مدافع حقوق بشر می باشد, اما در همان حال, ایرانیانی که برای آزادی های اساسی خود به پا می خیزند را زندانی می کند, مورد ضرب و شتم قرار می دهد, و آنها را در خیابانها به گلوله می بندد, یا بعد از دادگاههای نمایشی, اعدام می کند.

راه حل مسئله اتمی و یک پروسه فعال برای رسیدن به آن, حائز اهمیت است زیرا, دو آلترناتیو دیگر - ایران با بمب, یا بمباران ایران برای ممانعت از دست یابی آن به بمب-همانطور که پرزیدنت سارکوزی گفت, مهیب هستند.

آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته, قادر نیست تائید نماید که برنامه اتمی ایران منحصرا برای مقاصد صلح آمیز می باشد. ایران در حالیکه از جوابگویی به سؤالات آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد تماس های گذشته با بازار سیاه اتمی خودداری میکند, هیچ توضیحات معتبری را برای تولید مواد قابل انشقاق با کاربرد روشن نظامی ارائه نداده است.

ضمنا, بعد از ماهها طفره رفتن, رئیس جمهور محمود احمدی نژاد گفت, ایران آماده یک معامله با آژانس بینالمللی انرژی اتمی جهت تولید سوخت برای راکتور تحقیقاتی تهران است. به خاطر سیاستهای در تهران, دیگر رهبران سریعا با آن مخالفت کردند.

و فقط چند روز بعد, آقای احمدی نژاد اعلام کرد که ایران اورانیوم را تا 20 درصد غنی میکند, که یک گام مهم جهت نزدیکتر شدن مواد غنی شده به حد تسلیحاتی است, که هیچ استفاده مدنی ندارد زیرا, بهرغم بزرگنمایی این ادعاها, ایران نمی تواند برای راکتور تحقیقاتی تهران یا برای ایستگاههای برق اتمی که ساخته نشده اند, این اورانیوم را به سوخت مفید تبدیل نماید.

این موضوع اتمی, شکافی برای آینده سیستم عدم تکثر اتمی و آینده خاورمیانه است. در صورتیکه ایران اتمی شود, کشورهای خلیج احتمالا به این کارناوال خواهند پیوست.

اسرائیل روشن ساخته است که ایران اتمی را به عنوان تهدیدی برای موجودیت خود میبیند و در صورت نیاز برای دفاع از خودش دست به اقدام خواهد زد. عواقب هر دو ویرانگر خواهد بود. 

برای پرهیز از این, ما به اقداماتی نیاز داریم که اتحاد و تصمیم گرفتن را نشان دهد. این یکی از دلایلی است که هفته گذشته من به چین رفتم. ضروری است شورای امنیت سازمان ملل و نه کشورهایی مانند انگلستان و چین بلکه اعضای غیر دائمی مانند برزیل و  ترکیه [نیز] مسئولیتهای خود را جدی بگیرد.

اتحادیه اروپا اظهار داشته است که دست به اقدام خواهد زد و ضروری است کشورهای این منطقه  برای افزایش این فشار به ما بپیوندند. جامعه بین المللی به طور واقعی در مخالفتش با ایران مسلح به اتمی, متحد است.

همچنین در مورد پیشنهاد واضح ارائه شده به ایران, اتحاد وجود داشته است, که در صورتیکه [ایران] در رابطه با برنامه اتمیاش شفاف باشد, برای یک برنامه برق اتمی مدنی مورد حمایت قرار میگیرد؛ و اینکه در صورتیکه انجام این کار شکست بخورد با فشار فزاینده مواجه خواهد شد. اکنون زمان اتحاد در رابطه با ضرورت فشار به عنوان مکمل تعامل است.

نفرات شکاک می گویند, تحریمات می تواند تند و بی پرده باشد (blunt), و اینکه ایران هرگز تحقیر را نمیپذیرد؛ و اینکه ایران با توانایی اتمی فاصله دارد. همه اینها درست است, اما نکته این نیست.

تحریمات می تواند تند و فراگیر باشد, اما آنها همچنین می تواند هدفمند و روی سیستم مالی, روی سپاه پاسداران انقلاب ایران, و روی تکنولوژی اتمی باشند.

پیشنهاد روی میز, که در ژوئن 2008 ارائه شد و هنوز منتظر یک جواب است, به ایران اجازه می دهد تا ادعای حق بهرهگیری از کشور های دیگر را بکند.

اما همراه این حقوق, مسئولیتهایی همه میآید, و انکار ایران در شفاف سازی فعالیتهایش بدین معنی است که یک عدم اعتماد پایهیی نسبت به اظهاراتش که این برنامه برای مقاصد صلح آمیز است, وجود دارد.

تحریمات یک گلوله نقرهیی نیست. و آزمایش این نیست. سؤال این است که آیا تحریمات هدفمند, متناسب و برگشت پذیر به این فشار در این جامعه پیچیده و بارور برای رفتار عاقلانه تر در مورد موضوع اتمی, اضافه میکند.
من معتقدم [تحریمات] این کار را انجام می دهد, و اینکه سریعا به آن نیاز است, و اینکه آنها [تحریمات] میتوانند برای پیشگیری از خطرناکترین لحظاتی که درگیریهای سیاسی به نقطه تبدیل به خشونت می رسد (flashpoint), کمک کننده باشند.