مزدوران و جلادان خمینی که ماهها کوشش کرده بودند، تا این قلب پرتپش را بیابند، سرانجام شب نوزدهم بهمن، به محاصرهٴ پایگاه سردار خیابانی و اشرف رجوی پرداختند.
آنان تمامی راههای منتهی به این پایگاه را بستند و پاسداران و کمیته چی ها و مزدوران دادستانی را حلقه به حلقه به دور آن سنگر آزادی چیدند. به این ترتیب، در طول شب که شب شبیخون ارتجاع به سنگر آزادی بود، بر فراز هر بام، و در کنج هر دیوار و در پناه هر پنجرهٴ مشرف به خانهٴ اشرف و موسی، پاسداری مسلح نشسته بود.
دشمن خدا و خلق نیز دندان طمع خویش را برای زنده به چنگ آوردن گروهی از سران مجاهدین، تیز کرده بود. از این رو پس از تدارک همهٴ اسباب هجوم و جنایت و کشتار، و محکم کردن همهٴ پستها و راه بندها، دستور بارش آتش کین جویان ضدخلق، بر پایگاه مجاهدان داده شد. ساعت 5 بامداد. ساعت شلیک شب به قافلهٴ روز بود. و با اولین شلیک جانیان، رگبار آتش مجاهدان سنگر اشرف و موسی، اولین طلایهٴ عاشورای مجاهدین شد.
ماجرا تا پایان آن در یک جمله خلاصه می شود: رزم جانبازی و فدا، وفای به عهد، جانانه جنگیدن، تا آخرین گلوله و تا آخرین نفس، در راه خلق محبوب.
مجاهدان سنگر اشرف و موسی، با تهور و جانبازی، هر پاسدار جنایتکاری را که جرأت نزدیک شدن به حریم مجاهد خلق می یافت با سرب سوزان سزا می دادند.
در پایان، دشمن ضدبشر، به کوبیدن پایگاه با موشک، و شلیک همهٴ سلاحهای سبک و نیم سنگین، تا حد به آتش کشیدن تمامی پایگاه روی آوردند. و به این ترتیب، پس از نبردی سه ساعته، حماسهٴتسلیم ناپذیری و فداکاری مجاهدین به اوج خود رسید. در پایگاه سردار، تنها سه کودک زنده به جا مانده بودند. و باقی، پیکرهای خونین شهیدان بود. شهیدان قهرمان پایگاه اشرف و موسی عبارت بودند از:
اشرف رجوی، موسی خیابانی، آذر رضایی، محمد مقدم، مهشید فرزانه سا، تهمینهٴ رحیمی نژاد، میرطه میرصادقی، محمد معینی، حسین بخشافر، کاظم مرتضوی، ثریا سنماری، عباسعلی جابرزادهٴ انصاری
گروهی از مجاهدان نیز که در همان روز در پایگاههای دیگری با دشمن درگیر شدند، عبارت بودند از مجاهدان قهرمان: شاهرخ شمیم، فاطمه نجاری، خسرو رحیمی، محمد حسن پور قاضیان، حسن مهدوی، ناهید رأفتی، مهناز کلانتری، سعید سعیدپور
اگر چه در شامگاه آن روز، چشم های مضطرب مردم تهران و نگاه های بهت زده مردم در سراسر ایران، در بازار شام تلویزیون خمینی، شاهد پیکرهای به خون خفته اشرف شهیدان و سردار خیابانی و مجاهدان همرزمشان و همچنین طفل شیرخوار اشرف و مسعود بودند که در دستان لاجوردی سردژخیم خمینی، به نمایش یتیمی و اسارت گذاشته شده بود، و اگر چه خمینی و سران جنایتکار رژیمش شادمانی کردند و گفتند تمام شد! اما گذشت زمان نشان داد که آخوندها مانند همه دیکتاتورها و مرتجعان تاریخ، دچار اشتباه محاسبه یی فاحش هستند. چرا که آن حماسه، به سند گویای حقانیت و پایداری و وفاداری مجاهدین در راه آزادی تبدیل شد. و هم چون خاطرهٴ همهٴ سرداران آزادی ایرانزمین، 19بهمن هم به عنوان عاشورای مجاهدین به خاطره یی درخشان از پاکبازی نسل مجاهد تبدیل شد. نسلی که تداوم نبردش از 19بهمن سال 60 تا 19فروردین 90 و تا حماسه 10شهریور 92، مایه سرفرازی ایران و ایرانی و تضمین پیشروی جنبش آزادیخواهانه مردم ایران گشته است. حماسه هایی که همواره موجی نوین از شور، انگیزه، و فداکاری برای آزادی را در دلهای ایرانیان و فرزندان مبارز میهن ما در سراسر ایران و سراسر جهان، برمی انگیزد.