گردهمایی نمایندگان 60 تشکل ایرانی از کشورهای نروژ، سوئد، دانمارک و فنلاند در اسلو

روز ششم اسفند92 رئیس جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی در گردهمایی انجمنهای ایرانی کشورهای اسکاندیناوی حضور یافتند و به ایراد سخنرانی پرداختند. در این گردهمایی شهردار جولیانی، آقای گیرهارد و شخصیتهایی از کشورهای اسکاندیناوی نیز حضور داشتند.

متن سخنرانی رئیس جمهور برگزیده مقاومت:

دوستان گرامی!
هموطنان عزیز مقیم نروژ!
مسئولان و نمایندگان انجمنها و تشکلهای ایرانی هوادار مقاومت در اسکاندیناوی!
به همه شما سلام می‌کنم و از حضور در گردهمایی شما بسیار خوشحالم. من امروز به این جا آمده‌ام تا به جامعة جهانی هشدار بدهم که به خاطر مذاکرات اتمی با دیکتاتوری آخوندها، بر نقض حقوق بشر و اعدامهای روزمره و بر جنایتهای مکرر این رژیم علیه مجاهدان اشرفی و بر جنگ افروزی‌اش در منطقه، چشم نبندند.
رژیم ولایت فقیه، با قتل عام اشرفیها‌ و برپایی چوبه‌های دار در سراسر ایران و کشتار مردم سوریه و عراق و لبنان، می‌خواهد سرنگونی محتوم خود را به عقب بیندازد. دولتهای غرب نباید با سکوت خود، کار این رژیم را تسهیل کنند.


اخیراً خبردار شدیم که دولت دست‌نشاندة آخوندها در عراق، پیکر‌های 52 قهرمان شهید قتل عام 10 شهریور در اشرف را مخفیانه به‌خاک سپرده‌ است. درست مانند روش خمینی جلاد در دفن پنهانی شهیدان قتل عام 67، دولت مالکی نیز حاضر نیست بگوید که دقیقاً در چه زمانی این خاکسپاری، انجام شده و محل آن کجاست؟ آیا هر کدام جداگانه دفن شده‌اند یا آنها را در گورهای جمعی پنهان کرده‌اند؟
راستی چرا دولت دست نشاندة عراق، حاضر به تحویل اجساد نشد؟ چرا از انتشار نتایج کار پزشکی قانونی عراق در مورد اجساد شهیدان، جلوگیری کرد؟

چرا به صدها نامه و درخواست و مراجعة مجاهدان لیبرتی و مقاومت ایران، برای تحویلگیری اجساد، پاسخ نداد؟
دولت عراق با این اقدام ضدانسانی، عملاً مسئولیت تام و تمام حمله را به عهده گرفت. و این کار، مهر تأییدی برگزارش مستند ارتش آزادیبخش ملی ایران در این رابطه بود. حالا چرا دولتهای غرب و مشخصاً آمریکا و ملل متحد در این مورد سکوت کرده‌اند؟ چرا شرایط را برای تبهکاریهای دولت عراق فراهم می‌کنند؟ و چرا اعضای خانواده‌های آنها را بی‌خبر نگه ‌داشتند؟ در حالی که مادران، پدران، فرزندان و خواهران و برادران شهیدان در لیبرتی، 160 روز در انتظار آخرین وداع با عزیزانشان بودند. می‌خواستند در خاکسپاری آنها حضور داشته باشند، در آخرین دقایق پیشانی‌شان را ببوسند، و بر سر تربت پاکشان تجدید پیمان کنند.
و از اینجا به همة شما عزیزانم در زندان لیبرتی و همة نزدیکان آن شهدای والامقام میگویم ‌به‌رغم این جنایت عظیم اما، عهد جلادان و سفاکان چندان نخواهد پایید و چنان که مسعود گفته است:
«به مجاهدان بازگشتناپذیر اشرفی و به یاران پرمهر و وفای اشرف می‌گویم، یادتان باشد که شهیدان کهکشان اشرف در هر کجا که  دفن شده باشند از نظر ما موقت و امانت است. هر یک از ما که باقی بماند باید روزی آنها را به خاک خودمان در خاوران تهران بازگرداند. مراسم اصلی خاکسپاری با آیینهای مجاهدین و ارتش آزادی بایستی در تهران و در میان تودة جوانان و مردم ایران برگزار شود».


دوستان عزیز!
در مورد لیبرتی، محاصرة درمانی، غذایی، لجستیکی و بهداشتی، هر روز تشدید میشود و کارشکنی برای الزامات تیوال و سنگر و  امکانات حفاظتی، افزایش می‌یابد. به همین دلیل، هشدار میدهم که هر لحظه، امکان وقوع جنایت دیگری علیه مجاهدان لیبرتی، وجود دارد. پس ایالات متحده و ملل متحد باید به حداقل وظایف خود، برای پیشگیری از چنین حملاتی، عمل کنند.
ما از جامعة بین‌المللی، خواهان اقدام فوری برای آزادی گروگانهای اشرفی، انتقال موقت تمامی مجاهدین به آمریکا و اروپا، تأمین الزامهای مبرم امنیتی در برابر حملات موشکی، استقرار ناظران ملل متحد و یک تیم کلاه آبی در داخل لیبرتی، و همچنین فروش اموال اشرف توسط نمایندة قانونی ساکنان هستیم. شورای امنیت باید پروندة جنایت علیه بشریت در اشرف را برای تحقیقات و پیگرد، به دادگاه بینالمللی جنایی احاله دهد.
 در این جا از مردم نروژ و وجدانهای آگاه می‌خواهم که برای این مسألة انسانی، به طور فعال، وارد میدان شوند و از مقامات دولت بخواهند که نقش فعالی در امنیت و حفاظت ساکنان لیبرتی، ایفا کنند.

حضار محترم!
در سفری که چهار سال پیش، به اسلو داشتم، با زنده‌یاد گونار سونستبی، قهرمان ملی مقاومت نروژ علیه نازیها، دیدار کردم. در همان دیدار، او از  مقاومت مجاهدان آزادی تجلیل کرد و به من گفت مقاومت ایران همان کاری را کرده است که نیروهای مقاومت نروژ در جنگ جهانی دوم، با انفجار نیروگاه آب سنگین آلمان نازی، انجام دادند.
یاد گونار قهرمان گرامی باد که به راستی تجسم وجدان بیدار نروژ و سمبل مقاومت مردم این کشور و تمام اروپا بود. و خوشا مقاومت مردم ایران که برنامة شوم اتمی آخوندها را برملا کرد و آنها را به دام انداخت.
حالا، سه ماه از تندادن ولی فقیه ارتجاع به توافقنامة ژنو، و هشت ماه از شکست طراحی او، در نمایش انتخابات و روی کارآمدن آخوند روحانی، میگذرد. روند این تحولات، گرفتاری رژیم ولایت فقیه در بحران سرنگونی را تأیید می‌کند.
تظاهرات چند روزة هموطنان بختیاری در استانهای چهار محال و بختیاری و خوزستان و اصفهان، نشانه‌یی از این واقعیت است که نیروی عظیم قیام ملت ایران برای سرنگونی این رژیم، بی‌تابی می‌کند. بله در اثر شکست سیاستهای رژیم و استمرار مقاومت و نارضایتی اجتماعی، چرخها برای سرنگونی به حرکت درآمده و خامنه‌ای باید برود.


دوستان عزیز!
آخوند روحانی فکر میکرد با یک قدم عقب‌نشینی و امضای  توافقنامة اتمی، می‌تواند بر بنبست حکومت ولایت فقیه، فائق شود. اما توافقنامة اتمی، به یک مشکل رژیم تبدیل شده است. بازندة اصلی کل رژیم و مشخصاً خامنه‌ای است که  از سر شکست و بن‌بست، ناچار شد یک عقبگرد جدی در سرمایه‌گذاری عظیم استراتژیکی، سیاسی و مالی بیست سالة خود برای دستیابی به بمب اتمی را بپذیرد.
مقاومت ایران از آغاز، رودروی این رژیم و رودر روی متحدان و استمالتگران رژیم، گفت که  پروژة تولید بمب اتمی، یک برنامة ضدملی و خیانتکارانه است و باید بر چیده شود.
مقاومت ایران یازده سال پیش، سایتهای نطنز و اراک را افشا کرد؛ در حالی که هیچ‌کس در جهان، تا آن زمان، از آن مطلع نبود.
مقاومت ایران، هم‌چنین 9 سال پیش، سایت فردو در قم را افشا کرد. در حالی که دولتهای بزرگ، آن را به سکوت برگزار کردند و برای این که رهبران آمریکا و فرانسه و انگلیس دربارة آن صحبت کنند، چهار سال طول کشید.
حالا، مهمترین عناصر بحرانی که گلوی رژیم را فشار می‌دهد، همین سایتهای نطنز و اراک و فردو است. خامنه‌ای و دار و دسته‌اش باید پاسخ بدهند که چرا 200 میلیارد دلار از دارایی ملت ایران را برای ساختن بمب اتمی  و به خاطر نیات ضدبشری خود برباد دادند و اکثریت جامعة ایران را به فقر و گرسنگی کشاندند؟ و چرا این همه شکنجه و اعدام کردند تا چنین برنامة‌ شومی را در اختناق و سکوت پیش ببرند؟
در این ایام، خامنه‌ای ولی فقیه ارتجاع، در سخنرانیهای علنی خود،  بر سر موضوع مذاکرات اتمی تعمداً از دولت آخوند روحانی، فاصله می‌گیرد و پی‌درپی تأکید می‌کند که از این مذاکرات، ناراضی است.
در 29 بهمن گذشته، او از یک طرف قول می‌داد که آنچه را رژیمش در توافق اتمی، «قرار گذاشته و عهد کرده، نقض نخواهد کرد»، و از طرف دیگر تکرار می‌کرد که « به مذاکرات خوشبین نیستم» و می‌گفت از اول هم فکر نمی‌کرده است این مذاکرات، به نتیجه برسد. این مذاکرات، نتیجة اصرار  این دولت و آن دولت بوده است.
یک روز بعد از سخنرانی خامنه‌ای، فرمانده کل سپاه پاسداران رژیم، پاسدار جعفری، گفت: ما « با بحران روبروییم … دولت ...وارد مذاکره شده تا فشار تحریمها کم شود...البته مشروط بر اینکه کسی از خطوط قرمز عبور نکند....».
او گفت که هدف رژیم از مذاکرات، برداشتن فشار اقتصادی است. بنابراین تأکید کرد که« فعلاً باید سکوت کنیم و بغض در گلو نگهداریم؛ چون کار بسیار حساسی است و …باید با ملاحظه عبور کرد».
حقیقت این است که:
اولاً- خامنه‌ای به خاطر شکستهای عمدة رژیم در همة پهنه‌های سیاسی و اقتصادی، از جمله تحریم‌های بین‌المللی و به خصوص، زیر فشار نارضایتی‌های جامعة ایران، پای میز مذاکره رفته است.
ثانیاً- از آنجا که خامنه‌ای به‌خوبی به عواقب متلاشی‌کنندة جام زهر و دست کشیدن از پروژه‌های اتمی، واقف است، با فاصله گرفتن از مذاکرات، در صدد است راه بازگشت از این مسیر و بر هم زدن میز را هم باز بگذارد، هر چند که بازگشت از این مسیر، به‌طور مضاعف، آنها را در ورطة نابودی، فرو خواهد برد. ‌
ثالثا- ولی فقیه رژیم با فاصله گرفتن از دولت روحانی، شقة  کشنده در رأس رژیم را هر چه عمیق تر می‌کند. و با بلند کردن تیغ برکناری بالای سر رئیس جمهور نظام، به ناگزیر، وضعیت بی‌ثبات رژیمش را آشکار و تشدید کرده است.
اما نظام ولایت فقیه، بقای خود را در گروی سرکوب داخلی، صدور تروریسم و بنیادگرایی و جنگ‌افروزی در منطقه و دستیابی به بمب اتمی می‌داند. به همین خاطر، تا این رژیم بر سر کار است، از هیچ فرصتی برای پیشبرد این سیاستها، دست برنمی‌دارد.
راه حل این بحران، یکی بیش نیست و آن، سرنگونی تمامیت این رژیم، به دست مردم و مقاومت ایران است.

این جاست که باید سخنان مسعود را بازگو کنیم که «مقاومت در برابر این رژیم، وظیفه و حق مسلم ماست. با او در جنگ بوده و هستیم. با غنی‌سازی و بیغنی‌سازی، با اتمی و بدون اتمی....،  نبرد و مقاومت برای آزادی، حق مسلم مردم ایران در هر وضعیتی است».
اما باید تأکید کنم که در حالی که رژیم آخوندی در شکننده‌ترین موقعیت خود، از سر اجبار و استیصال، به یک قدم عقب نشینی از برنامة اتمی، مجبور شده، غرب نباید در مذاکرات اتمی، با کوتاه آمدن از قطعنامههای شورای امنیت، به آخوندها امتیاز بدهد.
بگذارید من به صراحت بگویم که درتمامی سالهای گذشته، این دولتهای غربی بودهاند که با امتیاز دادن به این رژیم، امکان دادهاند به بمب اتمی، نزدیک شود. و این مردم و مقاومت ایران است که رژیم ولایت فقیه را به بنبست کشانده است. 


پس ای آقایان! با ادامة سیاستهای قبلی، به این دستاورد، لطمه نزنید.
برخی برای توجیه رویکرد منفعلانة دولتهای غربی، می‌گویند  غرب در حال گذراندن یک دورة آزمایشی با رژیم آخوندهاست. گویا که یازده سال برای آزمایش، کافی نیست! وانگهی اگر می‌خواهید همین دورة آزمایشی، به شکست نینجامد، باید قاطعیت به خرج دهید.
هیچ چیزی به اندازة سستی نشان دادن، به همین توافقنامه ژنو، ضرر وارد نمی‌کند.
بر این اساس، به دولتهای غرب می‌گوییم:
ـ  تضمین محکمی به‌وجود آورید که آخوندها نتوانند به بمب اتمی دسترسی پیدا کنند. این تضمین، جز با تعطیلی سایتهای اتمی، برچیدن کلیة سانتریفیوژها، تعطیلی کامل غنی‌سازی، واداشتن آخوندها به پذیرش بازرسیهای سرزده و اجرای کامل قطعنامه‌های شورای امنیت، حاصل نمی‌شود.
ـ رژیم ایران را به توقف شکنجه و اعدام در ایران وادار سازید.
ـ  از این رژیم در سوریه، عراق و لبنان، خلع ید کنید و بساط جنگ‌افروزی و تروریسم آنها را در منطقه جمع کنید.
ـ آنها را وادار سازید که برنامة موشکی خود را که در قطعنامه 1929 شورای امنیت نیز منع شده، متوقف کنند.
همچنین به سیاستمداران و تاجرانی هم که این روزها برای معامله با رژیم ایران بیصبری می‌کنند، یادآوری می‌کنم که از اقتصاد ویران شدة ایران تحت حاکمیت آخوندها، چندان نصیبی نخواهید برد. وانگهی، در حالی که طرف حسابهای اصلی معاملات تجاری، سپاه پاسداران و نهادهای سرکوبگر هستند، از چنین معاملاتی که به سرکوب مردم ایران و کشتار کودکان سوری و مردم بی‌دفاع عراق، سوخت می‌رساند،  دوری کنید!

یاران مقاومت!
سخنانم را با درود به انجمنهای جوانان، زنان، پزشکان، حقوقد‌انان، استادان و متخصصان ایرانی در نروژ و سایر کشورهای اسکاندیناوی، به پایان میبرم.
 بر تلاشهای خود برای دفاع از آزادی، حقوق بشر و  دفاع مجاهدان آزادی در زندان لیبرتی، بیفزایید.
در برابر سرکوب و اعدام بیوقفه توسط آخوندها، صدای ملت اسیر ایران را بلند کنید و به دولتهای غرب که به خاطر مذاکره با این رژیم، نقض حقوق بشر در ایران را  مسکوت میگذارند، اعتراض کنید.
  کارزار جهانی شما، به‌خصوص در شرایطی که رژیم، غرق در بحرانهای مرگزاست، مایة پشتگرمی و امید هموطنان و به ویژه جوانان به پاخاسته در داخل ایران است.  
بر سازماندهی‌، بر همبستگی و بر پیشرفت و گسترش تشکلهای خود، بیفزایید. آنچه شما در اعتراضها، در اعتصابها و در کارزار سیاسی، حقوقی و تأمین مالی پیش می‌برید، همه، اجزای مقاومت تسلیم‌ناپذیری است که برای سرنگونی دشمن مردم ایران، عهد کرده است.
بله، ما برای برپایی یک جمهوری بر اساس جدایی دین از دولت، یک جامعة کثرتگرا، با تضمین برابری زن و مرد، لغو حکم اعدام و یک ایران غیراتمی، عهد کرده‌ایم. و آن روز خواهد رسید.


دوستان عزیز!
هفتة گذشته، اوکراین آزاد شد. به مردم شجاع اکراین، تهنیت می‌گویم و برای آنها در مسیر تحقق اهدافشان تا پیروزی نهایی، آرزوی موفقیت می‌کنم. مقاومت مردم اوکراین و ایستادگی آنها، درمقابل هر گونه سازش و مماشات، پیروزی آزادی را محقق کرد. این مسیری است که مردم و مقاومت ایران بر آن پا میفشارند.
این مقاومت، خواست مبرم ملت ایران برای آزادی را نمایندگی می‌کند. و این خواست، بی‌تردید بر تخت پیروزی خواهد نشست.
سلام بر مردم ایران،
سلام بر آزادی،
سلام بر مجاهدان آزادی در لیبرتی،
درود بر همه شما.
6 اسفند 1392