میشل آلیو ماری، وزیر ارشد در دولت سارکوزی
خانم رئیس جمهور مریم عزیز، خانم نخست وزیر، خانمهای وزیر، نمایندگان پارلمان، مدیران ، خانمها، و آقایان، که شما را فراموش نمی کنم.
کاری که یک مرد می کند، یک زن باید که بتواند آن را انجام دهد. این درس را من زمانی که 10 ساله بودم از مادرم وقتی در کنار پدرم در صفوف مقاومت علیه نازیها در فرانسه در جنگ جهانی دوم بود، آموزش گرفتم. و من به این شکل توسط والدینی بزرگ شدم که باور داشتند یک پسر و یک دختر باید بتوانند فعالیت و مسئولیتهای مشابهی را انجام دهند. از همین جا بود که این باور در من متولد شد. این یک اعتقاد فمینیستی نیست. از نظر من صرف مطالبه کردن برخی مواضع فقط برای اینکه زن هستیم درست نیست. ارزیابی من این است که صلاحیت مهم است. و زمانی که یک زن همان صلاحیتهای مرد یا بیشتر از یک مرد را دارد، این واضح است که او باید انجام وظیفه کند. من این را قبول ندارم که یک زن در مواضعی قرار بگیرد، فقط به خاطر این که زن است در صورتی که مردی ذیصلاح تر از او وجود دارد.
آن چیزی که من به آن باور دارم این است که صلاحیت ضروری است همانطور که ویژگیها و تکمیل کردن یکدیگر توسط زنان در مواضع سیاسی، لازم است. به این دلیل که آنها این احساس نزدیک بودن را دارند. به دلیل اینکه تربیت بچه و به عهده داشتین مسئولیت خانواده، به زن حس واقعگرایانه می دهد که همکاران مرد ما همیشه ندارند. آنها بیشتر مشغول حرفة خودشان هستند تا نیازهای روزانه.
این بدین معنی نیست که وقتی زن هستیم، موانع یا پیشداوری وجود ندارد. بله این درست است که من برای بار اول به عنوان نماینده در استان خودم انتخاب شدم. اولین زنی بودم که شهردار شهرم شدم و رقیب من گفته بود که شما متوجه نیستید داشتن یک زن به عنوان شهردار هیچوقت در تاریخ وجود نداشته است. من او را با رأی بالا شکست دادم. من اولین زن معاون ریاست شورای استان بودم و بعد از آن به عنوان اولین رئیس حزب بزرگ سیاسی در فرانسه، یعنی حزب گولیست که اسم آن «اجتماع برای جمهوری» بود، انتخاب شدم. و بعد از آن در برخی مواضع مانند وزیر دفاع، وزیر کشور، وزیر دادگستری و وزیر خارجه بودم. من یک چیز را به همة شما زنان می گویم که امیدوارم فعالانه وارد سیاست شوید. سخت ترین کار برای ادارة این وزارتخانه ها زن بودن نیست، ولی یک بودن است. به دلیل اینکه وقتی یک هستی، بیشتر به تو نگاه می کنند. بی شک آنهایی که می خواهند شما را به باد انتقاد بگیرند، تحمل نمی کنند یک زن این مواضع را اشغال کند. ولی همچنین، زنان دیگر می ترسند که اشکالی بوجود بیاید یا قافی صورت بگیرد، از این استفاده می کنند برای اینکه بگویند بینید یک زن نمی تواند در چنین مواضعی عهده دار مسئولیت شود. من یک چیز را به شما می گویم. زیبا ترین پیروزی من، این نیست که در این مواضع بسیار عالی قرار گرفتم، بلکه بالاترین پیروزی من این است که این مواضع همه گیر و معمول شده است.
وقتی من به عنوان وزیر دفاع انتخاب شدم، نظامیان به من نگاه می کردند. و نه فقط نظامیان، بلکه برخی رؤسای دولت و دولتها در کشورهای خارجی و می گفتند چطور یک زن می تواند سر ارتش باشد. و رئیس جمهور شیراک به چی فکر می کرد؟ ولی خیلی بد نگذشت و من 5 سال در این موضع باقی ماندم. و زمانی که وزیر کشور شدم، باز هم اولین بار بود که یک زن در فرانسه به عنوان وزیر کشور معرفی می شد. و این برای پلیس و ژاندارمری معمولی و طبیعی شد. و بعد برای قضات طبیعی شد و بعد برای سفرا طبیعی و معمولی شد، زمانی که من وزیر خارجه شدم. بله من صادقانه فکر می کنم که پیروزی من، بیش از قرار گرفتن در این پستها، این بود که دیگر متعجب نمی شدند. این نشاندهندة این است که منبعد، هر زنی می تواند در این مواضع قرار بگیرد و دیگر این عقب نشینی وجود ندارد.
دومین چیزی که مرا خوشحال کرد، این بود که توانستم یکسری افکار را نه تنها در فرانسه بلکه در بیرون فرانسه تغییر بدهم. اولین باری که به کشورهای خلیج فارس رفتم، به عربستان سعودی، این اولین سفرم بود، سپس به کویت، امارات عربی، قطر، عمان، آنها به من نگاه می کردند. و تمامی رؤسای دولت در استقبال از من با تعجب نگاه می کردند. وقتی چند ماه دیگر بازگشتم، برخی از آنها به من گفتند که این به ما ایده داد که یک زن را در دولت قرار بدهیم. و در حال حاضر که به طور مکرر به این کشورها سر می زنم، زنان بیشتری را مشاهده می کنم و این است که خیلی من را خوشحال می کند.
و سومین پیروزی من این خواهد بود که زنان بیشتری طالب مواضع سیاسی شوند. این چیزیست که خیلی چشم من را گرفت، وقتی ریاست حزب گولیست را داشتم. باید به دنبال زنان بروی برای اینکه آنها قبول کنند وارد سیاست شوند. به نظر آنها گرداندن خانواده بسیار طبیعی است یا شاغل بودن یا اداره یک انجمن. ولی سیاست برای آنها یک چیز خارجی است. در صورتی که سیاست آن چیزیست که زندگی ما را به صورت روزانه شکل می دهد. ما این را می بینیم. مریم عزیز، شما این را گفتید. برای کسانی که سیاست یک کشور را اداره می کنند، به همان میزان آزادی کم و زیاد می شود، برابری کم و زیاد می شود، عدالت کم و زیاد می شود، بردباری کم و زیاد شود و نیت آرام کردن شرایطی یا جستجوی صلح یا جستجوی درگیری کم و زیاد می شود.
من به همة شما زنان می گویم، شما باید وارد سیاست شوید. و این را مخصوصاً به جوانترینها می گویم. وارد سیاست شدن، یعنی شکل دادن زندگی. نه تنها زندگی خود بلکه زندگی فرزندانتان و کسانی که در اطراف ما هستند. ما به این نیاز داریم که زنان بیشتری در سیاست وارد شوند و کسانی اینجا هستند که می گویند بله، می توان و شدنی است.
باید که تک تک شما به خودتان اعتماد داشته باشید و به خود بگویید شما حق دارید آن چیزی را که درونتان احساس می کنید، بیان کنید و در عمل پیاده کنید. دموکراسی بدون شراکت زنان در مدیریت سیاسی کشور، هر کشوری که می خواهد باشد، نمی تواند واقعی باشد. کشوری نمی تواند بزرگ باشد، بدون اشتراک زنان در قدرت و حقوق برابر مردان. من می دانم. اکثر شما از یک کشور بزرگ، زیبا و کهن، یعنی از ایران می آیید. کشور تمدن بزرگ و کهن، نمی تواند باقی ماندن در یک نظام ارتجاعی را بپذیرد، جایی که نصف کل جمعیت حذف شده است و از بیان آزاد زنان جلوگیری می شود و مورد تعقیب قرار می گیرند.
بله، امروز من برای رساندن یک پیام در میان شما حضور پیدا کردم. پیامی که مریم رجوی آن را خیلی خوب نمایندگی می کند. من آمدم پیام مادرم را به شما برسانم. وقتی بخواهیم، می توانیم. اگر شما بخواهید، می توانید. بله، وقتی بخواهیم می توانیم ممانعت کنیم از تسلیم شدن بخصوص وقتی که مردان، بنیادگرایی ارتجاعی را هم نمایندگی میکنند که با تصمیمات خود زندگی هر کس و زندگی بچه هایمان را تعیین کنند. وقتی بخواهیم، می توانیم. زنان این را بهتر می دانند، چرا که این رژیم بر آنها ستم می کند و آنها در همة جوانب زندگی شرکت می کنند.
اگر زنی به خاطر آرمانهایش کشته شود، اگر زنانی در اشرف شهید شدند، اگر آنها حق کشته شدن توسط سلاح را به خاطر آرمانهایشان دارند، این بدین معناست که آنها حق بیان عقاید خود را در تریبونهای سیاست نیز دارند. این آن چیزیست که مبارزة ما آن را بارز و نمایندگی می کند، و این آن چیزیست که مبارزة شما باید نمایندگی کند. وقتی برای عقایدمان کشته می شویم، باید این حق را داشته باشیم که از آرمانهایمان دفاع کنیم در هر کجا و هر زمان، در رأس کشورمان. و باید این حق را داشته باشیم.
و این آن چیزیست که من آمدم بگویم. باید جوانترینها را متقاعد کرد. اگر آنها بخواهند می توانند وارد سیاست شوند، و آنها خواهند توانست. بله. این به این معنا نیست که مشکلات را نادیده بگیریم. برای من که در فرانسه هستم خیلی ساده است که امروز این را بگویم، در صورتی که می دانم این در کشورهایی مانند ایران خیلی دشوار است و در حالی که می دانم زنانی هستند زندگی و آزادی خود را به خطر می اندازند برای تکرار همان نکاتی که امروز می گویم.
آن چیزی که امشب می خواهم بگویم این است که بله ما می توانیم، وقتی همه با هم هستیم. ولی من این را با فروتنی بسیار می گویم به دلیل اینکه من به زنان اشرف و لیبرتی فکر می کنم.
کریستین اوکرن - نویسنده و مجری مشهور تلویزیون فرانسه
شب بخیر.
ما سخنرانیهای فوق العاده یی را شنیدیم. در رأس آنها طبعاً سخنرانی خانم رجوی بود.
ما این شور، انرژی و ایمان را شنیدیم. من می خواهم نزد شما به یک چیز اعتراف کنم. من در آرزوی آن لحظه یی هستم که دیگر روز جهانی زن را جشن نگیریم. ولی شاید روز جهانی مرد!
صحبت از نوعی است که نیازمند فضای حفاظتی است ، نوعی چنان ضعیف، چنان ناتوان در ترویج حقوقش، نوعی که باید تحت پوشش سخنان و وعده هایی باشد که هرگز رعایت نمی شوند. حتی در کشورهای پیشرفته مانند اینجا که من شانس زندگی در آن را دارم. وعده هایی در مورد برابری حقوق، برابری دستمزدها، برابری فرصتها. این وعده ها در همه جا تکرار می شوند و از جمله در احزاب ما که ترجیح می دهند به جای تبعیت کردن از قانون، جریمه بپردازند. منظورم فرانسه است.
اما به طور جدی، من همچنین آرزوی آن روزی را دارم که این کشور بسیار بزرگ به اسم ایران، که یکی از گهواره های تمدن بوده است، بالاخره از این عقبگرد خارج بشود، از این عقبگرد فرهنگی که امروزه باعث شده این کشور در زمینه حقوق زنان، تبدیل به یکی از بدترین ها در جهان شود.
شما میدانید که فوروم داووس هر ساله، اقدام به انتشار یک سنجش جنسیتی می کند.
به نظر می رسد که امسال، ایران در زمینة حقوق زنان در رتبة 127 از میان 137کشور جهان است. این تصویری میدهد از شیوه یی که رژیم ملاها، تحت یوغ قانون، به بستن جامعه یی پویا و در حال تحرکت ادامه می دهد. کشوری که همچنان قانون آن می گوید دختران می توانند از سن 9سالگی ازدواج کنند، کشوری که همچنان شهادت یک زن در برابر دادگاه معادل نصف شهادت یک مرد است، کشوری که یک زن نسبت به یک مرد نصف دارایی را به ارث می برد، کشوری که همچنان در آن موقعیت زنان معادل چیزی است که یکی از آخوندها به اسم یزدی ـ اگر درست به یاد داشته باشم، مدت زیادی رئیس قوه قضائیه بود ـ گفت و نوشت که همسر شما ملک شماست، در واقع برده شماست.
اما بار دیگر آنچه که مشغلة ذهن همة ما در اینجاست، چیزی است که در ایران در حال وقوع است و این فاصله میان رژیم و این جامعه و نسل جوان که به رغم همه موانع ، سانسور را دور می زند، به رسانه ها گوش می دهد، به طور خاص به مطبوعات فارسی زبان آمریکایی یا انگلیسی گوش می دهد، این نسل جوان و دختران در وهلة نخست مشتاق شرکت در این تپش جهانی است. به همین دلیل است که این جلسة سالانه تا این حد مفید است، چون مهم است بار دیگر پیامهایی که اینجا داده می شوند، کسانی را که در آنجا (ایران) هستند، تشویق کند و طبعاً در کمپ لیبرتی و اشرف برای ادامه مبارزه شان.
امروزه، زنان هنوز از ورود به استادیومهای ورزشی منع می شوند.
من آنچه را که یک دوست ایرانی بسیار گرامی سالها پیش برایم تعریف کرده بود، به یاد می آورم. اسمش مریم بود. او سالها بهای آزادی بیانش را در زندان پرداخت. برایم خیلی وقت پیش توضیح داده بود که در افسانه های ایرانی، مرد و زن همزمان ظهور یافته بودند. نه اینکه زن بعد از مرد، آن طور که در سنت یهودی و مسیحی ما رایج است. و به من همچنین آموخت که گناه پایه یی در افسانه پردازی ایران، به طور یکسان بر عهدة مرد و زن است. و من فکر می کنم که این زیباترین، عادلانه ترین پیام است که از چنین فاصله و عمقی برای ما می آید. بار دیگر از این فرهنگ هزار ساله که شایسته است در باره آن تأمل شود، متشکرم.
مینا احمدی - کمیتة زنان جنوب کالیفرنیا
سلام خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت
اجازه بدهید تشکری کنم از برگزار کنندگان این برنامه و دعوت بسیار محترمانه با شکوهشان از تمامی جوامع. حضور تمام مهمانان گرامی سلام عرض دارم، خوشامد می گویم و بسیار خشنودم که امروز این فرصت نصیب من شد و در کنار همه شما هستم.
هزاران درود به 1000 زن قهرمان در زندان لیبرتی و هزاران سلام به 6 خواهرم در زندان پنهان رژیم فاشیست عراق، مترسک جمهوری اسلامی و باز هزاران سلام به زنان قهرمانی که در بین ما نیستند و جانشان را فدیه آزادی ایران و ایرانی کردند. و سلامی به بزرگی تمام کهکشان دنیا از ایران تا آمریکا به برادرم، مسعود رجوی، سردار بزرگ آزادی تاریخ ایران.
همانطور که خدمتتان ارائه شد من از کالیفرنیا آمدم و مسئول انجمن زنان جنوب کالیفرنیا هستم. البته یک جمله در رابطه با خودم بگویم که شاید بعضیهایتان نشناسید. من هم مثل خیلی از زنان دیگر تاریخ زن ستیزی و تاریخ تبعیض نژادی از ایران را به دوش می کشم و در خدمت شما هستم. من دارای تحصیلاتی در رابطه با کامپیوتر نرم افزار و ارتباطات در کامپیوتر در مقطع لیسانس و فوق لیسانس هستم، دانشجوی پزشکی بهداشت عمومی و مدیر برنامه ریزی و مدیر مالی در یک شرکت هستم. البته این جا فقط به عنوان یک زن خدمت شما هستم که بگویم این تاریخ سنگینی که ما به دوش داریم باید بتوانیم عوضش کنیم. همانطور که می دانید رژیم بنیاد گرای مذهبی در بسیاری از موارد ساده زندگی، حقوق روزانه زنان را پایمال می کند، خانم چاوز این جا یک نمونه را گفت در مورد انتخاب رشته و تبعیض نژادی، خواستم بگویم دقیقاً در مورد من اعمال شد، زمانی که می خواستم دانشجوی مهندسی باشم نگذاشتند، جمهوری اسلامی رژیم مذهبی نگذاشت، می خواستم دانشجوی حقوق باشم، نگذاشتند.
زنان متأسفانه در ایران در بخشهای بالای دولتی و اداره مملکت هیچ سمت بالا و برجسته یی را ندارند، چرا که محتوای بینش ولایت فقیه زن را درجه 2 می داند. در جایی که رأی 2 زن با یک مرد برابر است، و ارثیة 2 دختر با یک پسر برابر است، در جایی که خود سران مذهبی این رژیم ولایت فقیه به تمام حکمهای کوچک شمردن زنان اذعان می کنند، جایی برای حل و فصل این موضوع یعنی برابری حق زن و مرد در دستگاه دولتی آیا باقی می ماند؟ البته نه. خوشبختانه جهت دیگری برای نگاه کردن به دنیای زیباییها وجود دارد و آن مقاومت است. مقاومت یعنی توان، یعنی ایستادگی، یعنی پایداری. همه صحبتها را کردند، همه مثالها را زدند. اجازه بدهید در مورد زنان مقاومت من خدمتتان بگویم. زنان مقاومت که توان ایستادگی و پایداریشان در زندانها چشمگیر است، زنانی که با وجود سرکوب شدید رژیم در اماکن و موقعیتهای مختلف توانستند مخالفت خود را با رژیم با شیوه های مختلف ابراز کنند، و رژیم بنیاد گرا با شدیدترین شکل با آنها برخورد کرده است و زنان مجاهد و مبارز که در صفوف مختلف خود را ثابت کردند و این ثبات توان برای زنان دیگر یک الگوی زیباست، برای ما یک الگوی زیباست، البته فکر نمی کنم به این سادگی که بیان می کنم بوده باشد، همچنان که خیلی از شما زنان محترم، نمونه های سختی برای رسیدن به هدف بزرگ خودتان طی کردید، باید بگویم در بین مجاهدین و در بین مبارزین این راه بسی سخت تر بوده است. چرا که باید اول در ذهن خود این را می پذیرفتند و بعد در بین جمع و مردان، آن را به اجرا می گذاشتند. و اینجا بود فردی باید شروع کننده و پیشتاز این حرکت انقلابی وجود داشته باشد، آن را به مرحله اجرا برساند و آن جز خانم مریم رجوی کسی نبوده است. درورد بر ایشان.
زنان مجاهد با الهام گرفتن از می توان و باید به همه دست نیافتنیها، دست پیدا کردند. در سطوح بالاتری توان خود را نشان دادند، البته پذیرش آن هم، تنها از عهده برادران مجاهد بر می آمد، چرا که در جامعه و تاریخ طولانی که در بین مردان وجود دارد، راه بس طولانی را در پیش داریم که آنان نیز به این باور برسند، زنان مجاهد برای رسیدن به آن از اول خود را شروع کردند و سرلوحه کارشان صدق و فدا بوده است، زنان همه ایثار در زندگی را، راهنمای راه خود کردند و نور و روشنایی راهی را به وجود آوردند که ما را به آن سو خواهد برد، در رسیدن به این مقام، آگاهانه و خودمختار حرکت کردند، چرا که باور دارند انتخاب حق هر فرد چه زن و چه مرد است، و این حق در رژیم ارتجاع مذهبی از همه گرفته شده است. ما زنان باید به این توان ایمان داشته باشیم. باور داشته باشیم و با رهنمود با زنان پیشتاز، گذشت و دوستی را پیشه و کینه و حسد را کنار گذاشته و در این حرکت بزرگ حضور داشته باشیم، برای ایرانی آزاد و برای رسیدن به حق و حقوق برابر بین زنان و مردان.
زنده باد آزادی، زنده باد برابری زن و مرد.
درود بر شما.
شیرین نریمان - اتحاد زنان برای تغییر در ایران
خانمها و آقایان
خانم رئیس جمهور
از این که به من فرصت داده شد در اینجا باشم، تشکر می کنم. من شیرین نریمان یک فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان هستم. من همچنین بنیانگذار اتحاد زنان برای تغییر در ایران هستم. امروز ما به طور گستردهیی ضرورت حقوق زنان و برابری و همچنین قساوت سرکوب رژیم ایران را مورد بررسی قرار می دهیم. بنابراین اجازه بدهید بر روی جنبه های دیگر این مبارزه تمرکز کنیم و به نقشی که زنان در این مبارزه علیه دیکتاتوری حاکم بر ایران بازی می کنند، اشاره کنم. شکی نیست آنچه که امروز در ایران به ویژه علیه زنان می گذرد چیزی نیست مگر قساوت بیرحمانه علیه آنان در تمامی جنبه های زندگیشان در جامعه. از این که به آنها دیکته کنند که چه بپوشند، چطور خودشان را بپوشانند تا شکنجه، هتک حرمت، زندانی کردن و محدود کردن و حذفشان از بقیه قسمتهای جامعه. به طور خاص زیرآب حضور زنان را زدن و آنها به پایین ترین سطح دیدگاههای مادی و جنسی هستی بردن.
این گونه آخوندهای ایران زنان ایرانی را تصویر می کنند. در مقابل، یک حضور قوی از زنان در این مبارزه و جنگ علیه دیکتاتورها در ایران وجود دارد که خود به تغییری اساسی و انقلابی که شما خانم رجوی نقش برجسته یی در آن داشته اید و سالها پیش آن را آغاز کردید، راه برده است. چیزی که معنای جنگ را تغییر داده است. زنان انتخاب می کنند که تمام وقت و حرفه یی بجنگند، به خودشان باور و اعتماد به نفس داشته باشند. این مهمترین عنصر در این مبارزه برای هر کس و به ویژه زنان است. شما در این مبارزه به زنان باور می توان و باید را ارائه کردید. به طور خاص وقتی مبارزه علیه دیکتاتورهای ایران بغزنج شده و نیاز به فداکاری ویژه دارد، شما قهرمان شیوة جدید تفکر، در انتخاب یک راه خصوصاً برای زنانی که به این مبارزه می پیوندند، هستید. آنها باید تبدیل به جنگجویان حرفه یی می شدند و بسیاری قوانین سنگین را درهم می شکستند، آنها باید انتخاب می کردند که تبدیل به مبارزان حرفه یی شوند و بر بسیاری از موانع در زندگیشان چیره شوند. به خودشان باور داشته باشند که می توانند هرکاری بکنند و در توانمندیشان هیچ نقص و کمبودی نیست و این که چه بلند می توانند پرواز کنند. یک موج جدید شروع شد، نسل جدیدی از زنان، یک مبارزة بغرنج را معرفی کرد. مبارزه جدی بود، و نیاز به تعهد جدید داشت، پذیرش پرداخت و فدای همه چیز. وقف همه چیز برای آرمان. این یک جنگ کلاسیک نبود، این یک شیوة مدرن مبارزه بود که زنان در آن نقش قوی و رهبری کننده دارند و این یک مسیر بسیار طولانی بود. فقط در آینده و قیام در منطقه بود که این نسل قادر به فهم این موضوع می شد که به یک تعهد و یک تفکر و مسیر انقلابی برای مبارزه علیه هر دیکتاتوری در سراسر جهان نیاز است. زنان از چه منبعی باید برای مبارزه ریشه یی علیه بنیاد گرایی می آموختند و از آن استفاده می کردند. زنان در این مبارزه می توانند بدون دست بستگی، سخترین و بغرنج ترین مسئولیتها را تنها بر اساس باور به توانمندیهای خودشان پذیرا شوند .در مبارزة ما، زنان قوانین سنتی و تاریخی را در هم شکستند و به جای اینکه از قوانین موجود مردانه پیروی کنند، تماماً نقش رهبری را در دست گرفتند. این تغییر فقط زنان مجاهد را تحت تأثیر قرار نداد، بلکه هر زنی که این اپوزیسیون را شناخت، تحت تاثیر قرار داد. متأسفانه به این زاویه از مبارزه توجه کافی نشده است. این هم بر عهدة نسل کنونی و هم بر عهدة نسل آینده است، به طور خاص وقتی که ما بخواهیم ایران را دوباره بسازیم. به این امید که بتوانیم این موضوع را به طور مشروح در آینده مورد بحث و بررسی قرار بدهیم.
خانم رجوی، به عنوان زن جوانی که شما را از دورانی که بسیار جوان بوده، می شناخته، می توانم با غرور بگویم، من از شما بسیار آموخته ام. من از شما آموختم که هیچ محدودیتی را نپذیرم و بگویم نمی توانم، من آموختم که به خودم و قابلیت هایم باور داشته باشم، آموختم که به ناتوانی نه بگویم و بالاتر از همه عشق را از شما آموختم و اینکه قسمت پر لیوان را ببینم. این که مثبت باشم و به زندگیم و مبارزه مثبت نگاه کنم و در بدترین شرایط به دنبال راه حل باشم و به بی عملی نه بگویم. من در این مبارزه تنها نیستم، بسیاری از خواهران و رفقایم که از شما آموخته اند و از راهنماییهای شما نه فقط در این مبارزه بلکه در زندگی خصوصی و حرفه یی شان استفاده کرده اند، همراه من هستند. محدودیتها درهم شکسته شده اند، بله آنها بسیار هستند. باید کتابها در بارة هر کدام از این فداکاریها نوشته شود. شما گفتید هیچ کس به ما آزادی و برابری را در سینی طلایی تقدیم نخواهد کرد. این چیزی است که شما باید برای آن بجنگید و به آن باور داشته باشید. شما گفتید زنان هیچ محدودیتی را برای زنان نمی پذیرید، هیچ چیزی در دنیا نیست که زنان نتوانند از عهده آن برآیند. شما گفتید می توان و باید و آن را ثابت کردید.
اگر ملاها سرکوب را در دستور کارشان قرار دادند، شما در عوض زنان را در صدر قرار دادید. از آنها خواستید که مسئولیت بیشتری بپذیرند، به خودشان در این مبارزه علیه آخوندها باور داشته باشند. این، علیه مردان در مبارزه نبود، برعکس، مسئولیت پذیری فارغ از جنسیت بود، و تنها بر پایة توانمندی و رغبت به مسئولیت پذیری بود. شما راه جدیدی از تفکر و یک فرهنگ جدید برای زنان برای اینکه به خودشان باور داشته باشند و همچنین برای مردان که بپذیرند زنان با آنان برابرند، خلق کردید. برابری در مبارزه و کار روزانه علیه رژیم سرکوبگر . شما ثابت کردید فداکاری در مبارزة دموکراتیک در بدترین دوره تنها شعار یا حرف توخالی نیست.
شما خانم رجوی، مورد احترام مردم ایران و هر کس که شما را شناخت و حرف شما را شنید، هستید. این احترام، شما را به یک کارخستگی ناپذیر و فداکاری برای این راه دموکراتیک مبارزمان برمی انگیزاند. ملاها و لابی آنها تلاش کرده اند این را به شکل دیگری جلوه دهند، ولی به جایی نخواهند رسید. این برای ما زنان بسیار روشن است که برابری محقق نخواهد شد مگر اینکه در جامعه آزادی محقق شده باشد. و برای ما در ایران این برابری محقق نخواهد شد مگر رژیم سرنگون و با یک دولت دموکراتیک جایگزین شده باشد. این برای ما افتخاری است که همراه شما تا به آخر باشیم. در این تردیدی نیست که ایران توسط زنان آزاد خواهند شد. و همانطور که شما سالها پیش گفتید: زنان فاتحان فردایند.
ادیت باوئر - نماینده پارلمان اروپا
خانم رجوی عزیز، میهمانان محترم، خانمها و آقایان، خواهران عزیز، واقعاً مایه خوشبختی است که نزد شما باشم و بسیار مفتخرم که چهرههای جدید و متعهدی را میبینم و همچنین، گوش کردن به صداهای جدید و قویتر که بسیار متعهد هستند و در این جلسه شاهد آن بودهایم.
من از جانب گروه همبستگی پارلمان اروپا با زنان برای ایران آزاد اینجا هستم و بسیار خوشحالم که تضمینهای خودم را به شما برسانم که تنها نیستید. من مایلم تضمینهایی را در مورد همسبتگی خود با تلاشهای بسیار قوی شما برای آزادی در وطنتان بدهم. ما میدانیم که وضعیت سیاسی در ایران بسیار آشفته است. بعد از انتخابات قلابی ریاست جمهوری سال گذشته، توهماتی در کشورهای غربی بود که روحانی مدرهیی است و میخواهد وضعیت را بهبود بخشد. 7 ماه بعد از اینکه به قدرت رسید سابقة او بدتر از همة رؤسای جمهوری در دهههای گذشته بوده است. وقتی به آمار اعدامها نگاه میکنیم، به اعداد بیسابقهیی رسیدهاند، حداقل 28 زن در میان کسانی بودند که سال گذشته اعدام شدند. این نشانه دیگری است که این رژیم در تمامیت آن بسیار ضعیفتر از هر زمان گذشته است و راه دیگری جز حلق آویز کردن روزانه در ملأ عام ندارد تا بدین صورت رعب و وحشت ایجاد کرده و در قدرت باقی بماند.
اما در برابر همة این وحشیگریها، ما مقاومتی به رهبری یک زن داریم، همان زنی که ملایان تلاش کردند در تمام این سالیان از جامعه حذف کنند. آنها در جایگاه رهبری مبارزه برای آزادی و دموکراسی هستند. بنابراین زنان در مقاومت، به طور خاص آنهایی که مقاومت را در سختیهای این 12 سال گذشته تحت محاصره در اشرف و لیبرتی هدایت کردند، باید مورد تحسین همگی ما قرار بگیرند. من مایلم از آن شش زنی که از شورای رهبری مجاهدین در اشرف اعدام شدند، تجلیل کنم. همچنین، شش زن دیگر که در همان روز به گروگان گرفته شدند و تاکنون هیچ اطلاعی از آنها نداریم.
پنجشنبه هفته گذشته ما در پارلمان اروپا قطعنامهیی پیرامون عراق تصویب کردیم. در این قطعنامه، که از حمایت تقریباً همة اعضای پارلمان اروپا برخوردار بود، قویاً حمله موشکی علیه لیبرتی در دسامبر را محکوم کردیم. ما دولت عراق را مسئول هر نوع صدمه علیه اعضای مجاهدین در لیبرتی میدانیم. مالکی باید بابت جنایت علیه بشریت مورد محاکمه قرار گیرد. همة کسانی که در حملات اخیر جان خود را از دست دادند و آنهایی که کماکان شرایط طاقتفرسای عراق را تحمل میکنند، همگی آنها از سمبلی برخوردار بودهاند که مسیر را به آنها نشان داده است. من معتقدم مریم رجوی به واقع نه تنها سمبلی برای همة آنها، بلکه برای همگی ما هم است. نمونهیی از اینکه چگونه میتوان در برابر شرایطی که به نظر میرسد کاملاً غیر ممکن است، قیام کرد. من مطمئنم او رهبر ایران آزاد در آینده نزدیک خواهد بود.
با تشکر
الس دمول - نماینده پارلمان بلژیک
خانم رجوی، این برای من همیشه مسرت بخش، افتخار آمیز و یک امتیاز بوده که در میان بسیاری از زنان شجاع از چهار گوشة جهان در روز جهانی زن و در دفاع از زنان ایرانی باشم.
وقتی به موقعیت زنان و دختران در جهان در سال 2013 نگاه کنیم، فقط می توانیم بگوییم، که رشد چندانی نکرده است. به عنوان یک پارلمانتر، من از اهداف رشد هزارة 2015 هم حمایت کرده هم جهت دستیابی به آن کار می کنم. این اهداف ازجمله شامل موارد زیر است: آموزش پایه یی برای تمامی کودکان، کاهش جدی مرگ و میر، بهبود مراقبتهای بهداشتی مادران، ترویج برابری جنسی و دادن قدرت به زنان.
این عادلانه است که در سال2014 با وجود تکنولوژی پیشرفته، با رسانه های چندگانه، چند کشور و منطقه وجود داشته باشند که آموزش و پرورش پایه یی، مراقبتهای بهداشتی، مذهب، فرهنگ، سیاست و حقوق بشر بر اساس جنسیت باشد؟ در این میان اگر چیزی شگفت انگیز باشد، نقش رهبری کننده زنان در مقاومت ایران در طی سالهای اخیر است. تمامی اینها قابل توجه، منحصر به فرد و ستودنی است. خصوصاً در خاورمیانه یی که زنان سنتاً در پروسة سیاسی عقب نگه داشته شده اند. من فکر نمی کنم این تصادفی و اتفاقی باشد. خیر زنان در ایران الگو و سمبل خود را در خانم رجوی یافته اند، کسی که شجاعانه علیه بنیادگرایی اسلامی که آزادی را در ایران به گروگان گرفته است و می خواهد از مذهب به عنوان سلاحی برای آدم ربایی، شکنجه و حتی کشتار استفاده کند، قیام کرد. من می خواهم خاطرة زنان مقاومت ایران و به ویژه 6 زنی که در یک جنایت شقاوت بار در اشرف اعدام شدند و همچنین دو زنی را که در حمله موشکی سال گذشته به لیبرتی جان باختند، گرامی بدارم و آنان را تحسین کنم. کسانی که زندگی خود را برای آزادی و دموکراسی فدا کردند. من همة آزادیخواهان در سراسر جهان را به پیوستن به ما برای آزادی 6 زن و یک مرد که در سپتامبر گذشته در کمپ اشرف ربوده شدند، فرا می خوانم. ما می دانیم آنها توسط نیروهای عراقی ربوده شدند و در زندانهای مخفی در بغداد نگهداری می شوند. به رغم همة فعالیتها برای گروگانها، آنها هنوز آزاد نشده اند. ولی می خواهم به تمامی زنان و مردانی که دست به اعتصاب غذا زدند تا به کسانی که مسئول سرنوشت کلیة ساکنان لیبرتی و اشرف بوده اند، فشار بیاورند، درود بفرستم.
من با برخی از اعتصاب غذا کنندگان در ژنو دیدار داشتم، مادران و پدران، دختران و پسران، خواهران و برادران شجاعی که در ذهنم همگی شما را یکبار دیگر در آغوش می کشم.
بگذارید مقاومت خانم رجوی علیه ظلم و جور، پیام امید به همة آنها باشد. نور امید در جهانی از ناامیدی.
سال گذشته ما شاهد رئیس جمهور جدید رژیم ایران به نام روحانی بودیم. من با این جمله که روحانی یک مدره است فریب نمی خورم. حتی اگر دولتهای غربی عجله داشته باشند پیمانها و قراردادهای تجاری با آخوندها ببندند، آنها باید به خاطر داشته باشند که نقض حقوق بشر و اعدام در ملأ عام در زمان صدارت روحانی قابل معامله با نفت نیست. دولتهای ما نباید چشمان خود را به سرکوب در ایران ببندند. من فکر می کنم مردم ایران نیز همین درک را داشتند زیرا می توانستند ببینند که بسیاری از رهبران اروپایی ما فقط نگران پول هستند و برایشان پول مهم است و تاجر پیشه هستند، آیا این جهانی است که ما می خواهیم در آن زندگی کنیم؟
اکنون دانشمندان و افراد آگاه هر چه بیشتری اعتراف می کنند که اگر خواستار جهانی صلح آمیز و شکوفایی برای همه هستیم، باید از زنان بیاموزیم و به آنان اعتماد و تکیه کنیم.
بنابراین اجازه بدهید، امروز شروع کنیم و تمامی زنان سراسر جهان را فرابخوانیم که به ما بپیوندند برای همبستگی و برای درهم شکستن محاصرة کمپ لیبرتی، که در آن روزانه در شرایط ضدانسانی درحصار و در معرض فشار و تهدید هستند. به رغم مشکلات آنها متعهد به ادامة مبارزه شان باقی مانده و روحیه شان بسیار بالا است. من به تمامی آنان درود می فرستم، من همچنین به تمامی زنان در داخل ایران و سراسر جهان که به طرق و اشکال مختلف علیه این دیکتاتوری قیام کرده اند، درود میفرستم.
متشکرم .
انیسه بومدین - بانوی اول الجزایر در دوران پرزیدنت بومدین - حقوقدان، استاد دانشگاه
خانم رئیس جمهور، خانمها، خواهران عزیزم، آقایان. ما اینجا گرد هم آمدهایم تا مناسبت 8 مارس را گرامی بداریم، که به جشن زنان شناخته میشود. بگذارید آرزو کنم که این روز، که در آن زنان از تمامی کشورها به دعوت خانم رجوی گرد هم میآیند، بار دیگر سیمایی انسانی به خود گیرد. بگذارید توجه شما را به این موضوع جلب کنم که تمامی زنانی که شانس زندگی در کشورهای پیشرفته با ساختارهای دموکراتیک تأیید شده را دارند، جایی که انتخابهای سیاسی به طور کامل آزاد هستند، جایی که انتخابات شفاف هستند، جایی که ارادة اکثریت به اجرا گذاشته میشود، بگذارید تأکید کنم که آنها جایی زندگی میکنند که نسیم آزادی میوزد. هر چند که زندگی همیشه خوشایند نیست، با بیکاری، افزایش قیمتها، دشواری پیدا کردن کار، ولی این آزادی که به ما اجازه میدهد در آرامش در خیابانها قدم بزنیم، در آرامش کامل در تراس یک کافه بنشینیم، به دلخواه لباس بپوشیم، بله باید آن را از دست داد تا قدر آن را دانست، و ارزش این آزادی که بسیاری از مردم در کشورهای دیگر از آن محروم هستند را درک کرد. این آزادی که به زنان اجازه میدهد به عنوان کاندیدا در انتخاباتی که به واقع آزاد است، شرکت کنند و با اکثریت آرا پیروز شوند. امروز به این زنان فکر کنیم، به این مردان، و به این کودکان که در کشورهای زیادی جانشان را در هر لحظه به خطر میاندازند، توسط سلاحها مورد تهدید قرار میگیرند، به این خواهران بیاندیشیم، به این برادرانی که در سراسر جهان رنج میکشند و احساس میکنند که رها شدهاند و توسط ما انسانها کنار گذاشته شدهاند و اسیر این سکوت توطئه بار پست شدهاند. خواهران و برادرانمان در کمپ لیبرتی نمونههای زنده یی هستند که مجبورند هوای آلوده را تنفس کنند و بیماریهای عفونی و بیماریهای متعددی را تحمل کنند، زیرا آنها از خدمات درمانی و بیمارستان منع شدهاند. آیا این یک نسل کشی پنهان نیست؟ یک نسل کشی برنامهریزی شده که با سکوت سازمان ملل و مقامات آمریکایی محقق میشود، کسانی که تعهدات مشخصی داده بودند هنگامی که این افراد از اشرف به لیبرتی منتقل میشدند. همچنین فراموش نکنیم 6 زن و یک مرد، این 7 تن قربانی آدم ربایی هستند و تا امروز هنوز اطلاعاتی از محل بازداشت آنها در دست نداریم. آیا آنها زنده هستند یا کشته شدهاند؟ محل بازداشت آنها کجاست؟ هیچ اطلاعی از این محل وجود ندارد. همچنین سرنوشت پیکرهای (52) تن کشته شده در اشرف نادیده گرفته میشود. کجا دفن شدند؟ به هیچ کدام از این سؤالات پاسخ داده نشده است. به هیچ کدام از این تعهدات پایبند نبودند. اینها یک رفتار پست را برملا میکنند. ما از این رفتار پست با انسانهای بیدفاع گزیده میشویم. ما امروز در کنار شما هستیم خانم رئیس جمهور. ما امیدهایمان را در شما تجدید میکنیم. رنجهای زندانیان لیبرتی، که در واقع بر اساس کنوانسیون ژنو پناهنده هستند، امیدواریم رنجهای آنها بالاخره توسط کسانی که مسئولیت دارند در نظر گرفته شود. خانم رئیس جمهور، همچنان شجاعانه و خستگی ناپذیر به نبردتان برای کسانی که رنج میکشند، ادامه دهید. از بابت توجهتان تشکر میکنم و برای همگی جشن خوبی را آرزو میکنم.