خواهر عزیز و بزرگوارم، شیرزن انقلابی مجاهد خلق، راضیه کرمانشاهی، نمونه صدق و فدا و شاخص رشادت و رزمندگی و تعهد و شکافندگی، با بیش از 36 سال سابقه پیکار انقلابی در برابر دو دیکتاتوری، سرفراز و سرشار از وفای به عهد و پیمان، جاودانه شد.
از دوران مبارزات دانشجویی اش در دانشگاه علم و صنعت تهران و مجاهدت پرشورش در برابر دیکتاتوری پیشین که برادرش مجاهد شهید حسین کرمانشاهی را زیر شکنجه به شهادت رساند، تا رزم سیاسی و روشنگرانه در برابر ارتجاع غاصب خمینی در فازسیاسی؛
از سالهای مقاومت انقلابی پس از سی خرداد تا رزمندگی در صفوف ارتش آزادی و پایداری حماسی در اشرف و لیبرتی؛ از صحنه های جهاد اکبر و صدق و فدا در مناسبات درونی مجاهدین تا استقامت و روحیه جنگنده در برابر چند بیماری صعب العلاج و محاصره ضد انسانی پزشکی؛
تمامی یاران و همرزمانش گواهند که او در همه حال و تا آخرین لحظات زندگی اش در بستر بیماری، شاخص درخشانی از پیگری انقلابی و تعهد و مسئولیت شناسی بود. مهاجم و شکافنده در برابر تمامی کارها و مشکلات، و همواره فروتن و فداکار و مایه گذار برای دیگران.
در رزمگاه لیبرتی که بود، به علت بیماریهای حادی که داشت، بارها شخصا از او خواهش کردم بپذیرد که تلاش برای اعزام و معالجه او تسریع شود ولی او همیشه به من جواب می داد بیماران دیگری هستند که برمن تقدم دارند....
سلام بر پاکبازی و از خود گذشتگی و سرشاری او، که چهره نازنینش با آن همه مهر ومحبت و صراحت و صداقت و گرمای انقلابی، هرگز از نظرم محو نمی شود…
براستی که او نمونه ممتازی بود از نسل زنان والا و رهایی که بن بست و عجز و ناتوانی را هرگز به رسمیت نمی شناسند و همواره به «می توان و باید» برای تحقق آزادی و رهایی مردم و میهن محبوبشان می اندیشند.
و البته که خدا و تاریخ و مسیر تکامل انسان، اجر و پاداش آنها را در بالندگی و پیشروی و پیروزی مقاومت رهایی بخش و اعتلای راه و آرمان راهبر عقیده و دلهایشان مسعود، تضمین گرده است: «وَالصَّادقینَ وَالصَّادقَات وَالصَّابرینَ وَالصَّابرَات .....أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفرَةً وَأَجْرًا عَظیمًا»
فقدان شیرزن دلاور مجاهد خلق، راضیه کرمانشاهی را به همرزمانش در آلبانی و لیبرتی، به ویژه فرزند عزیزش سعید، به همه اعضا و حامیان مجاهدین، به شورای ملی مقاومت ایران و به مردم اهواز و خوزستان و بستگان و خانواده اش تسلیت می گویم. برای همه آنها صبر و استقامت و برای خواهر عزیز و فقیدم رحمت حق و عُلُو درجات آرزو می کنم.
24 اردیبهشت, 1393