کاظم مصطفوی: درخت سبز کودکی

به یاد برادر مسعود
که درخت همیشه سبز ما است

در خواب می  روئید
درخت با تاجی از سپیده.
و من از پشت شمشادها
سواری را دیدم
با اسبی از غبار و شالی از مهتاب.

صدای خروسی سحرخیز
آغاز آواز قناری شاد بود
و دشت در روز بکر تابستانی
شسته می شد
با باران طلای ناب.  

جوان ترین جوانه ها
با مغزی از  کلافه های نور
و نبض جهندة درخت سبز کودکی
پر از رؤیای روشن صبح بود


22اریبهشت93