سخنرانی مایکل موکیزی ـ وزیر دادگستری پیشین آمریکا در گردهمایی ایرانیان در ویلپنت پاریس

 تشکر از شما. خانم رجوی، میهمانان محترم و حامیان آزادی و وجدان حاضر در اینجا که به‌خاطر همین هوادار سازمان مجاهدین هستید، خانم‌ها و آقایون، این گردهمایی بینندگان زیادی در سراسر جهان دارد. حاضران در این سالن، البته ساکنان کمپ لیبرتی، مردم ایران که امیدوارم پخش این گردهمایی را ببینند. اما برای من و سایر آمریکاییهایی که در اینجا حضور داریم، فکر میکنم که برای ما، بینندة اصلی دولت خودمان است. حقیقتاً روز غم‌انگیزی است وقتی مخاطب یک گردهمایی برای آزادی، دولت کشوری باشد که قرار است برای آزادی بایستد.

کار به اینجا رسیده که ما باید هدف آزادی را به دولتی که قرار است از آزادی حفاظت کند، یادآوری کنیم. اگر کار به اینجا رسیده، راه دیگری نداریم جز آن‌که این کار را انجام بدهیم. دولت ما و به‌خصوص ارتش ما، در سال 2003، وقتی عراق را اشغال کردیم قول صادقانه یی داد که اگر ساکنان اشرف تسلیحات خود را تحویل دهند، که البته تنها وسیلة دفاع از خودشان بود، با آنها همانند افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون ژنو رفتار خواهد شد. تنها یک دولت در دنیا این قدرت را دارد که این قول را عملی سازد و آن هم آمریکاست. ولی ما در اجرای این قول چکار کردیم؟ در دو مورد جداگانه، وقتی وزیر دفاع آمریکا در کشور (عراق) بود، ساکنان اشرف مورد حملة ارتش عراق قرار گرفتند و آن هم با سلاح‌ها و خودروهایی که آمریکا برای آنها فراهم کرده بود. و ما در این باره چکار کردیم؟ ما هیچ کاری نکردیم. ما نام سازمان مجاهدین را در لیست سازمان‌های تروریستی خارجی نگه داشتیم که البته آنها از روز اول نباید در آن لیست قرار میگرفتند. وزارت خارجه، تحت فشار یک شکایت حقوقی از سوی سازمان مجاهدین، باعث شد ساکنان اشرف به کمپی منتقل شوند که نام گول‌زنندة «کمپ آزادی» را روی خود داشت. آنها، بر اساس این قول اشتباه که حضورشان در نزدیکی فرودگاه به نوعی آنها را امن‌تر میکرد و این‌که طرحی برای خارج‌کردن آنها در شرایط اضطراری وجود دارد، جابجا شدند. و سپس از لیست خارج شدند. راستی، چه کسی این حرف را زد؟ چه کسی گفت که آنها در نزدیکی فرودگاه امن‌تر خواهند بود و این‌که طرحی وجود دارد؟ خب مردم، زمان آن است که نامها را فاش کنیم. این حرف توسط یک بروکرات کاغذ باز دورو در وزارت خارجه به اسم دن فرید زده شد. و ما چکار کردیم؟ ما کاری نکردیم. و در سال 2012 وقتی ساکنان اشرف با اجازة همه (در اشرف) باقی ماندند تا از آن کمپ حفاظت کنند، آنها توسط کسانی که به‌وضوح یک نیروی نظامی بودند مورد حمله قرار گرفتند و با دستان از پشت بسته‌شده مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و اعدام شدند. در مجموع 52 تن از ساکنان اشرف به‌قتل رسیدند و ما چکار کردیم؟ هیچ کاری نکردیم. برخی از ما رفتیم تا با یک مقام ارشد دولت دیدار کنیم، مقامی که در دولت است، وزیر امنیت داخلی جی جانسون. او قول داد تا به‌قول خودش «کار درست» را بکند. و چه کاری صورت گرفته؟ خب، این مقام یعنی جی جانسون نمایندگانی را به کمپ لیبرتی فرستاد تا با ساکنان مصاحبه کنند تا این‌که بتوانند برای انتقال به آمریکا در نظر گرفته شوند. اما یک شرط وجود داشت. برای این‌که برای انتقال در نظر گرفته شوی، باید ارتباط خود با سازمان مجاهدین را نفی کنی. بیش از 30 هزار ایرانی در ایران به‌خاطر عضویتشان در سازمان مجاهدین به‌شهادت رسیدند. اما شما باید چیزی را نفی کنید که آنها حاضر به انجام آن نشدند و جان خود را به‌خاطر آن دادند. بیش از 50 تن از برادران و خواهران و همسران شما به‌دلیل اینکه بخشی از سازمان مجاهدین بودند به‌قتل رسیدند. و غذا و دارو از شما دریغ شده، چون با سازمان مجاهدین ارتباط دارید، اما شما باید آن را نفی کنید! به‌نظر میرسد آقای جانسون و همکارانش در وزارت امنیت داخلی و در وزارت خارجه و کاخ سفید میخواهند بتوانند به دنیا بگویند که ما به قول خودمان وفادار ماندیم و به آنها امنیت تعارف کردیم، اما آنها حاضر نبودند این قول را بپذیرند و نفی کنند، بنابراین تقصیر آنها است و نه ما.
خانم‌ها و آقایان، شما باید به قرن 1700 و ویلیام شیکسپیر برگردید تا کلماتی را در زبان انگلیسی پیدا کنید که چنین خیانتی را توصیف کند. شیکسپیر چنین رفتاری را این‌طور توصیف کرد که انگار به قولتان به گوش وفادار ماندید اما قولتان به قلب را شکستید. من اینجا هستم تا به شما بگویم که آنها نمیتوانند از این موضوع بگریزند. ما آنها را فرا خواهیم خواند و به مقاومت در برابر چنین رفتاری ادامه خواهیم داد و به هر تلاشی دست خواهیم زد. و این مشخصاً رو به ساکنان کمپ لیبرتی است: ما هر تلاشی را خواهیم کرد تا همان‌طور که قول دادیم از امنیت شما حفاظت کنیم. چرا که در انجام چنین کاری شرف خودمان را باز خواهیم یافت. ما باید این کار را انجام بدهیم. بسیار متشکرم.