برادر مجاهد حبیب آزاده، با سی و سه سال سابقه مبارزه انقلابی حرفه یی در تشکیلات مجاهدین از درخشان ترین نمونه های مجاهدان اشرفی و برآمده از انقلاب مریم رهایی و از ارزنده ترین کادرهای شکافنده و راهگشای مجاهدین در همه مسئولیتها و مأموریتهایی بود که برای تحقق آنها از دل و جان «تعهد» می سپرد.
حبیب الله آزاده، در سال 1337، در تهران به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات متوسطه در دبیرستان خوارزمی، در سال 56 برای ادامة تحصیلات به آمریکا رفت و در لس آنجلس وارد دانشگاه شد. همزمان با آغاز قیام ضدسلطنتی، به مطالعه دربارة واقعیتهای جامعة ایران روی آورد و با آرمان مجاهدین آشنا شد. این آشنایی مسیر زندگیش را تغییر داد، از گذران معمول زندگی فاصله گرفت و بیشتر وقت خود را صرف شرکت در فعالیتهای هواداران مجاهدین در انجمن دانشجویان مسلمان کرد. به یمن انگیزه های پاک و تلاشهای بیدریغش، به یکی از مسئولان تشکل هواداران مجاهدین در لس آنجلس تبدیل شد. در سال 1360، با گسترش فعالیتهای مبارزاتی اش، از دانشگاه و تحصیل دست شست و به طور تمام وقت، خود را وقف مبارزه انقلابی در صفوف مجاهدین کرد.
با سازمان ، با مطالعه دفاعیات و زندگینامه شهدای سازمان ازجمله گل سرخ انقلاب مهدی رضایی، سعید محسن و... آشنا شدم. یادم است که اولین بار اسم برادر مسعود را از زبان مجاهد شهید محمود منشیان مطلق شنیدم که می گفت ... می گویند مسعود رجوی که در زندان است ، خیلی مغز است، و خیلی چیزها می داند...(خرداد57)... علیرغم اینکه ما هنوز مواضع سازمان را نمی دانستیم ولی این گروه ما با انجمن ضد اسلامی در تضاد بود بطوریکه انجمن اسلامی مطرح کرده بود، اینها مسلمان نیستند.... با اوجگیری قیام، فعالیتهای مانیزبیشترشد وتوانستیم این گروه کوچک را رشد دهیم...
اما تحول بزرگ در زندگی انقلابی حبیب در سال64 با انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین و انتخاب اندیشة انسانساز مریم رهایی رقم خورد:
بعد از انقلاب ایدئولوژیک بود که با مسأله مبارزه جدی تر برخورد کرده و باخودم عهد کردم که حتی اگرماه را دریک کف دستم و خورشید را در کف دیگر دستم بگذارند ، دست از رهبری برادرم مسعود و خواهرمریم نکشم و همواره شاگرد خوبی در مکتب آنان باشم....
حبیب آزاده در سال 1364، با اصرار و با پیگیریهای بسیار، عازم منطقة مرزی در عراق شد و با سازماندهی در یکانهای رزمی با شور و اشتیاقی مضاعف به ایفای مسئولیتهای خود پرداخت وچند سالی هم در امداد پزشکی عهده دار مسئولیت بود. همرزمان مجاهدش و رزمندگان مجروح و بیماری که با او سر و کار داشتند، داستانهای بسیاری از از مهربانیها، دلسوزیها و بن بست شکنیها و ظرفیت بی پایانی که در برخورد با معضلات داشت، نقل می کنند و می گویند در سختترین لحظات، هیچگاه حبیب را آشفته حال ندیدیم و به یاد نداریم که لبخند، حتی برای یک لحظه، چهرة دوستداشتنی اش را ترک کرده باشد.
در یک دهه گذشته که حیبب آزاده برای انجام مسئولیتهای انقلابیاش در کارزار سیاسی و بین المللی به خارج کشور اعزام شده بود، با تمام جان و روانش به سوی خواهران و برادران اشرفی اش پرمیکشید و برای رسیدن مجدد به آنها بیقراری میکرد
ارزشهای اشرفی و اخلاص و عشق و از خود گذشتگی «حبیب»، درهمه فعالیتها و مناسباتش درخششی چشمگیر وهمیشگی داشت. به نحوی که نه فقط یاران مجاهدش را شیفته او می کرد، بلکه همه آشنایان و حتی شخصیتهای سیاسی و مخاطبان خارجی اش را هم تحت تأثیر قرارمی داد، و به مثابه مشوقی نیرومند برای همبستگی و همراهی در پیشبرد تلاشها و فعالیتها عمل میکرد.
وصیت نامه مجاهد اشرفی حبیب آزاده در آستانه عمل جراحی مغز 13اردیبهشت 1390
وصیت نامه / سه شنبه 3می 2011
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدالله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظر مابدلو تبدیلا
بنام خدا
و
بنام خلق قهرمان ایران
و بنام مسعود و مریم راهبران عقیدتی ام
مبشران رحمت و رهایی
من حبیب الله آزاده بعنوان یک مجاهد اشرفی در اوج آگاهی و اختیار اعلام میکنم که راه پیشوایم حسین بن علی رابرگزیده ام و از اینرو پیروان و رهروان واقعی آنها یعنی مسعود ومریم را بعنوان راهبران عقیدتی خودم میدانم.
شهادت میدهم که آنچه که دراین گزینش نصیب من گردیده است تماماً شرف و افتخار مجاهدت در راه خدا و رهایی خلق قهرمان ایران بوده است.
شهادت میدهم که با انتخاب انقلاب ایدئولوژیک مریم پاک رهایی از نحوست ایدئولوژی جنسیت که سردمدار آن خمینی جلاد است تبری جسته ام و بدنیای یگانگی و برابری عاری از استثمار قدم نهاده ام.
هم اکنون نیز وقتی عزم جزم برای رزم صد برابر نسل مسعود ـ خواهران و برادران مجاهدم «در شهر اشرف را دربرابر مزدوران رژیم پلید آخوندی و سرسپرده او مالکی جنایتکار میبینم به این انتخاب افتخار میکنم و ازاینکه عضو کوچکی از این خانواده بزرگ هستم خدا را هزاران بارشکر میکنم. شکر میکنم که دردوران وادادگی ها و بریدگی ها و در دورانی که همه مدعیان مبارزه و آزادیخواهی به مردم بی گناه ستمدیده ما پشت کرده اند، نسلی پا به میدان نهاده است که با فدای حداکثر در فراسوی طاقت انسان ـ مرزهای شجاعت، صداقت و شهامت را درنوردیده و بهای آزادی و رهایی مردم خویش را به سنگین ترین بها پرداخته است.
پس خدایا ازکم کاریهایم، ازاینکه به اندازه فهم ام و ما به ازای دریافتی که دراین موهبت نپرداخته ام مرا ببخش، ازگناهانم درگذر و من را با آخرین سری شهدای این سازمان پرافتخار، صبا وحنیف و....محشور گردان. من میخواستم مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم امیدوارم که به این حقیقت نائل شده باشم.
همچنین ازمسعود و مریم عزیز و از تمامی مسئولین و فرماندهانم که دراین راه برای من قیمت کلان داده اند و هچنین از تمامی خواهران وبرادران مجاهدم طلب عفو و مغفرت دارم.
دراین جا هم خطاب به خواهرم و مادر عزیزم و هر آنکس که با من سر دوستی و معرفت و آشنایی داشته و دارد تقاضا دارم که هرچه بیشتر از گذشته و به حمایت و پشتیبانی ازاین سازمان پرافتخار وهم چنین رهبری ذیصلاح و فداکار آن بپردازید.
وخطاب به دشمن میگویم به آخوندهای جنایتکار که هرچه میخواهید در پیچ وخم کوچه های تاریک به کمین خورشید بنشینید، تااسیرش سازید، بکشانیدش و در لجه خون اندازید، خطاب به دشمن، گیرم که می کشی و میگیری و به بند در می آوری، تایک مجاهد اشرفی هست، سرنوشت تو چیزی نیست جز سرنگونی- سرنگونی- سرنگونی
قربان همگی شما حبیب
پیام تسلیت رئیس جمهور برگزیده مقاومت
26 تیر 1393
درگذشت برادر مجاهدم، حیبب آزاده در ماه مبارک رمضان و در آستانه شبهای قدر، را به خانواده داغدارش، به یاران و آشنایانش درخانواده بزرگ مقاومت، به تمامی همرزمان مجاهدش به ویژه در زندان لیبرتی و به مسعود که حبیب صدیق، از جگرگوشگان آرمانی او بود، تسلیت می گویم. نمیدانم، که از غم فقدان این برادر مجاهد صدیق و وارسته، که شاخصی از تعهد خالصانه و بی چشمداشت بود، بگویم، یا از شادی روح بزرگ او که اکنون درکنار شهیدان اشرف و لیبرتی و همه جاودانه فروغهای همرزمش، خرم و خندان، آرامش و رستگاری ابدی یافته است. رَبَّنَا تَقَبَّلْ منَّا إنَّکَ أَنتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ
همزمان با شبهای قدر و شهادت مولای متقیان، درباره حبیب و فضیلتهای مجاهدی او، آنچه که می توانم بگویم کلام مولا علی است که گفت: طُوبَی لنَفْسٍ أَدَّتْ إلَی رَبّهَا فَرْضَهَا ـ خوشا به سعادت نفسی که به آنچه با پروردگارش عهد بسته، وفاکند.
براستی که حبیب به عهدش با خدا وخلق وفا کرد و شاخصی و نمونه یی بود از مجاهدان اشرفی، که بی نام و نشان ولی سرشار از شکافندگی و رزمندگی، درسخت ترین شرایط پایداری می کنند وبا تهاجم حداکثر راه می گشایند.
برای حبیب صدیق، علو درجات آرزو می کنم و یقین دارم که مجاهدان همرزمش جای خالی او را با عهدی دوباره در شبهای قدر پرخواهند کرد. باشد که روحش قرین رحمت حق گردد و باشد که در فطر رهایی و جشن پیروزی، او را با تمام سرشاری و سرزندگیش، بازیابیم.