ــ 2 ــ
باد ناموسم تاراجگر فصل چه بود
که به باغ آمد و در هر قدمش شیون شد
ــ 3 ــ
مدتی می گذرد خاطر عشاق ملول است هنوز
مگر از باغ شما ، نغمهٌ مرغان مرده ست ؟
ــ 4 ــ
گرچه از آوای او دیگر کسی پرواش نیست
با گلوی خسته می خواند هنوز این مرغ حق
ــ 5 ــ
سینهٌ پر درد ما از عشق ، همچون یک سپر
ایستاده در مصاف تیرباران های خصم
ــ 6 ــ
این مسند عشق جای یکی جاه طلب نیست
از جان و جهان در گذران ، تکیه زنانند
ــ 7 ــ
از ابر مپرسید چرا از دامن او اشک ، روان است
از خاک بپرسید که هنوز تشنه لبان است
ــ 8 ــ
مشکل رهرو نباشد سختی راه و رقیب
درد بی درمان همانا همرهان نارفیق
ــ 9 ــ
در آینه بینند همی باطن خود را
هنگام که از حقد کشند صورت خوبان
ــ 10 ــ
دلخونم از آنکه ، جانبازان سر افراز میهنم
بعد شهادت هم ، زندانی سکوت جهاندارانند
ــ 11 ــ
از پی نام برفتند و چه بدنام شدند
آن کسانی که به تلبیس و حیل « من » بودند
ــ 12 ــ
روز پیروزی همان روزیست که دشمن ، از سر عجز وعناد
بر بگیرد نام نیکت را به بدنامی و تهمت های زشت
ــ 13 ــ
کنون که قصد قصیده مدایح ستم است
چه باک اگر که وزن شب شعر بشکستیم