خانواده ی وی امیدوارند بتوانند بعد از صد و هفت روز در دادگاه با محمد نوری زاد ملاقات کنند.
همسر نوری زاد پیش از این در گفت و گو با یکی از رسانه ها اعلام کرده بود پرونده نوری زاد مختص همان سه، چهار نامه ایست که او نوشته است.
محمد نوری زاد کیست؟
محمد نوریزاد دارای مدرک مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت و مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) است. او فعالیت هنری خود را با اجرای برنامههای تلویزیونی جهاد سازندگی و روایت فتح آغاز کرد.
وی از نویسندگان روزنامه کیهان بود و موضعی نزدیک به اصولگرایان داشت اما در حوادث پس از انتخابات ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ به نقد اصولگرایان پرداخت. وی در آذر همان سال به جرم اهانت به رییس قوه قضاییه دستگیر و زندانی شد.
محمد نوری زاد، بعد از انتخابات ریاست جمهوری، سه نامه برای خامنه ای نوشت و در آنها به اتفاق هایی که در جامعه به نام اسلام و به امر خامنه ای انجام می شود اعتراض کرد. این نامه ها در وبلاگ شخصی اش منتشر شد.
حوادث بعد از انتخابات معادلات فکری ما را به هم زد
پس از نماز جمعه ۲۹ خرداد خامنه ای محمد نوری زاد در وبلاگ خود با نوشتن نامه ای اعتراض خود را نسبت به سخنان خامنه ای نشان داد. در قسمت هایی از این نامه آمده است:حوادث بعد از انتخابات، همه معادلات فکری و انسانی ما را بهم زد. رفتاری که تحت امرحضرتعالی با مردم شد، رفتار همشان و همطراز زحمت و فهم و همراهی مردم نبود. مردم اگر انتظار داشتند این رفتار را از ماموران خود سر نظام ببینند، درعوض، انتظار این را هم داشتند که رهبرشان، بلافاصله به رسم علی علی های مکررش، همچون علی به مددشان بیاید و دادشان بستاند. نه این که مرتب روح و رفتار وحشیانه ماموران را تایید کند و به مردم معترض خودش، همسنگ اغتشاشگران و براندازان نگاه کند.
دستگیری
محمد نوریزاد در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ پس از مراجعه به دادسرا در پی احضار تلفنی، به اتهام توهین به مسئولان و تبلیغ علیه نظام بازداشت شد.
من از طرف جمهوری اسلامی از شما عذر می خواهم
زبنب نوری زاد دختر محمد نوری زاد، در وبلاگ خود خاطره ای از پدرش با عنوان «خاطرات ممنوعه» به خاطره ای از پدرش در زندان اوین که از منابع موثق به گوشش رسیده نقل می کند.
این نوشته از این قرار است:
دکتر محمد نوری زاد در انتظار نوبت بهداری با چشم بند نشسته بود که متوجه صدای جمعیتی می شود . به سختی چشم بند خود را کنار می زند و دخترکان مجروحی را می بیند که ظهر عاشورا دستگیر شده اند . بر خود می پیچد و فریاد می زند :” خانمها من از طرف جمهوری اسلامی از شما عذر می خواهم ”
می ریزند و وی را به انفرادی می برند .