آدمیّت ز شما دور، هزاران فرسنگ
اسوه رنگ و ریا، ننگ و فریبید شما
ذهنتان معدن فسق است و دغل بازیها
در هوی و هوس خویش، اسیرید شما
شکم فربه تان حاصل رنج خلق است
به چپاول و به غارت، چه زعیمید شما
سر بی شام گذارند زمین، دردکشان
ز ستمکاری خود، فربه و سیرید شما
روحتان وصل به ارواح خبیثان زمین
فاسد و فاسق و ملعون و خبیثید شما
قتل و غارت و تجاوز شده سرلوحه کار
مایه شرم مغول، ننگ یزیدید شما
نه سخاوت نه شهامت، نه مروت دانید
با جوانمردی و رفعت چه غریبید شما
منبع و چشمه و سرچشمه افعال پلید
بی شک و شبهه همه مادر دیوید شما
قاتلانید ردا پوش و به سر عمامه
نکبت نوع بشر، ننگ زمینید شما
قلمم قاصر از آن است که گوید همه را
مختصر شرح دهم: جمله پلیدید شما.