بیانیـة سی و سومین سالگرد تأسیس شـورای ملی مقاومت ایـران

سی و سه سال از حیات شورای ملی مقاومت ایران، شصت و دو سال از قیام ملی 30 تیر 1331 در حمایت از دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی کردن نفت ایران و صد و هشت سال از انقلاب مشروطه می گذرد. در این سالگردهای تاریخی، یاد و خاطرة همه زنان و مردانی را گرامی میداریم که در بیش از یک قرن گذشته، در راه آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت به شهادت رسیدند.

سی و سه سال حیات شورا، انباشته از رزم بی امان، مبارزة خستگی ناپذیر و پیکار مرگ و زندگی برای آزادی است که یکی از حماسی ترین و شور انگیز ترین فرازهای آن مقاومت 100 رزمنده آزادی در قرارگاه اشرف در روز10شهریور 1392 بود. مزدوران مالکی به نیابت از خامنه‌ای به اشرف حمله کردند و در یک قتل عام جنایتکارانه 52 اشرفی را که 17تن از آنان از اعضای شورای ملی مقاومت ایران بودند، به شهادت رساندند. شورا مراتب احترام خود را به شهیدان این حماسه سترگ و همچنین شهیدان موشکباران لیبرتی در 5دی 92 ابراز می دارد. نام و خاطرة این قهرمانان همواره ماندگار خواهد ماند.

اعضای شهید شورای ملی مقاومت ایران؛ میترا باقر زاده، ژیلا طلوع، زهره قائمی، گیتی گیوه چیان، حمید باطبی، احمد بوستانی، علیرضا خوشنویس، ابوالقاسم رضوانی، قباد سعید پور، نبی سیف، مهدی فتح الله نژاد، علی فیضی شبگاهی، علی اصغر قدیری، حسین مدنی، بیژن میرزایی، عبدالحلیم نارویی و محمد رضا وشاق؛

همراه با مجاهدان شهید؛ مریم حسینی، فاطمه کامیاب شریفی، سعید اخوان هاشمی، ابراهیم اسدی، امیر حسین افضل نیا، شاهرخ اوحدی، محمود برنافر، علیرضا پورمحمد، یاسر حاجیان، ناصر حبشی، حسن جباری، محمد جعفر زاده، حسین مام رسولی، یحیی زیارتی، ناصر سرابی، کوروش سعیدی، حسین سلطانی، سید علی سید احمدی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلامی، مجید فردی شیویاری، حمید صابری، محمد جواد صالح تهرانی، محمود رضا صفوی، سید علی اصغر عمادی چاشمی ،حسن غلامپور، سیروس فتحی، ناصر کرمانیان، محمد گرجی، غلامعباس گرمابی، شجاع الدین متولی جلالی، محمدعلی محمودی، علی اصغر مکانیک، رحمان منانی، عباس نامور، رحمت نخجیری، امیر مسعود نظری، سعید نورسی و شهرام یاسری، در رزمی دلیرانه برای آزادی جان فدا کردند.

شورای ملی مقاومت همچنین یاد و خاطرة عضو دیگر خود خانم راضیه کرمانشاهی را که در اردیبهشت امسال در آلبانی در اثر عوارض محاصره طولانی پزشکی در اشرف و لیبرتی جان باخت، گرامی می‌دارد. به خاطر همین محاصره ضد انسانی در یکسال گذشته مجاهدان خلق حمید شاکری و محمد بابایی در لیبرتی، رویا درودی، محمدرضا معاضدی و رضا ستوده مرام در آلبانی جان باختند. بر همه آنها درود.

جای خوشوقتی است که در کمتر از یکسال، جوشش خونهای راهگشا و جانبازی های قبل از آن، در قیام مردم عراق علیه مهرة دست نشانده رژیم ولایت فقیه به بار نشسته است. این امر مقدمتا در برکناری خفت بار مالکی از قدرت، به مثابه در هم شکستن ”عمود خیمه ولایت“ در کشور همسایه، نتیجه بخش بوده است. اکنون مردم عراق در بصره و بغداد و دیگر شهرهای عراق کنار رفتن مالکی را جشن میگیرند، و به صراحت از برطرف شدن ”کابوس“ و رفتن ”بختک“، به یکدیگر تبریک میگویند

مهرة دست آموز سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، سالها در ایران با نام ”جواد مالکی“ پرورش یافته بود.

خامنه‌ای و مالکی در 8 سال گذشته، اعضا و رزمندگان مقاومت و پایگاههای آنها را در مجاورت خاک میهن 26 بار مورد تهاجم و تعرض قرار دادند: 21 ضرب الاجل فرساینده، برای اخراج از عراق، با محاصرة کشنده و جنگروانی بی سابقه در اشرف، با دستگیری اعضای خانواده های مقاومت کنندگان اشرفی در داخل ایران، و با زیر ضرب بردن همه جانبة شورای ملی مقاومت و اعضا و پشتیبانان آن در سراسر جهان...

امّا مقاومت ایران دشمنی را که در عراق ”خط“ بسته و برای قتل عام و انهدام کامل نیروی جنگنده اپوزیسیون خیز برداشته بود، ناکام گذاشت. اکنون مالکی، که مقاومت ایران نخستین و بیتزلزلترین افشاگر ماهیت او در سطح جهانی بوده، ساقط شده و درخواستهای مردم عراق برای محاکمه او به سبب جنایتهای بی شمارش علیه بشریت بالا گرفته است. وضعیت و آیندة مالکی در عراق هنوز بطور قطعی و نهایی روشن نشده و واضح است که او و نیروی تروریستی قدس کماکان به دستور خامنه‌ای از هیچ تعرض و جرم و جنایتی رویگردان نیستند و با انواع و اقسام توطئه ها و ترفندها و انفجارها و آدمکشیها تلاش خواهند کرد آب رفته را به جوی برگردانند.

اما برکناری رسمی مالکی و در هم شکستن توطئه های 8 ساله را باید به رزم آوران آزادی در خط مقدم نبرد و به ویژه آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت، که هدایت کارزارهای پیاپی و مقابله با تهاجمها و تعرضهای بی وقفة دشمن را بر عهده داشت، تبریک و تهنیت گفت. اکنون تعادل و آرایش پیشین رژیم در جبهه مقدم نبرد به نحوی بازگشت ناپذیر در هم شکسته است، هر چند که کارزار، در همة صحنه های متعدد و گوناگون رویارویی، ادامه دارد و در آینده هم بایستی در جبهه های مختلف، با دولت ها و قدرتها و عوامل گوناگون، که بالفعل در طرف رژیم قرار دارند، مصاف داد و رو به جلو راه باز کرد.

شورا در سی و سه سال گذشته فراز و نشیبهای بسیار داشته است، اما بدون شک سالی که گذشت برای شورا سالی سرنوشت ساز بود. خامنه‌ای در یک سال گذشته از همه امکانات داخلی، منطقه یی و جهانی برای نابودی مقاومت سازمانیافته استفاده کرد تا تهدید سرنگونی ولایتش را خنثی کند، ولی ناکام و درمانده تر از همیشه با مقاومتی سرفراز و ماندگار روبه‌رو شد که ظرفیت و توانمندی مبارزاتی آن از نظر سیاسی، اجتماعی، بین المللی و به ویژه تشکیلاتی، به طور قابل توجه افزایش پیدا کرده است. مالکی، به نیابت از ولی فقیه حاکم در تهران می خواست مقاومت سازمانیافته مردم ایران را از روی نقشه سیاسی پاک کند یا اعضای آن را به تسلیم وادارد. اکنون این خود اوست که محو میشود و ولی امرش در گرداب بحرانهای لاعلاج غوطه ور است.

حمایتهای بی دریغ ولی فقیه از نوری مالکی به دامی برای ولایت خودش تبدیل شده است و هم سرنوشتی با دیکتاتوری بشار اسد، ولایت او را در تقابل با مردم آزادیخواه خاورمیانه و با کشورهای عربی قرار داده است. خامنه‌ای می کوشد تا از بمباران وحشیانه غزه توسط اسرائیل برای خود فرصت سازی کند. اما مردم محروم و رنج دیده فلسطین که سالهاست با سیاست مزورانه حکام ایران آشنایی دارند فریب دعاوی جنگ افروزانه رژیم ولایت فقیه را نمی خورند.

شورا در دفاع از مردم محروم فلسطین بمباران غزه توسط اسرائیل را از ابتدا محکوم کرده و پیوسته خواستار توقف این کشتار وحشیانه شده است.

شورا طبق سنت همیشگی خود با تمام توان از جنبشهای دانشجویان، جوانان، فرهنگیان و مبارزات مداوم کارگران و مزدبگیران و حرکتهای حق طلبانة ملیتها و مردم به پاخاسته در مناطق مختلف میهنمان حمایت می‌کند.

جوانان ایران زمین در داخل وخارج میهن سرمایه عظیم آینده کشور هستند و شرکت فعال آنها در صفوف مقاومت بهترین گواه پویایی و بالندگی این مقاومت برای سرنگونی استبداد دینی و حاکی از نقش تعیین کنندة جوانان در ایران آزاد آینده است.

ما به همه رزمندگان راه آزادی که پرچم مبارزه پر فراز و نشیب برای سرنگونی استبداد دینی و مشعل رزم پرشکوه برای تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و مذهبی را با قبول همه مخاطرات و هزینه های سنگین همچنان برافراشته نگهداشته اند درود می فرستیم.

شورای ملی مقاومت ایران درآغاز سی و چهارمین سال حیات خود بار دیگر به همة زندانیان سیاسی و عقیدتی در سیاهچالهای ولایت مطلقه خامنه‌ای و تمامی خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی درود می فرستد و یاد و خاطره مجاهد قهرمان غلامرضا خسروی را که به جرم پایداری بر عقاید خود در سحرگاه یکشنبه 11 خرداد سال جاری به جوخه اعدام سپرده شد، گرامی می دارد.

رژیم ولایت فقیه در سال گذشته همچنان مسیر قهقرایی را طی کرد. خامنه‌ای به اجبار هم به شکاف در بالای هرم قدرت تن داد و هم در یک عقب نشینی اضطراری مجبور به عقب نشینی در پروژه اتمی و نوشیدن نخستین جرعه های زهر شد. این هر دو عقب نشینی اما نتوانست بر تضادهای علاج ناپذیر رژیم مرهم بگذارد و وضعیت ناپایدار و شکننده رژیم را درمان کند، در نتیجه تضاد اساسی جامعة ایران، یعنی تضاد بین مردم و رژیم ولایت مطلقه فقیه را تشدید و مبارزة مردم ایران را به نقطة تعیین تکلیف نزدیک کرد. رویدادهای یک سال گذشته در ایران و در خاورمیانه به اشکال مختلف در سرنوشت رژیم ولایت‌فقیه و مقاومت سازمانیافته مؤثر بود.

ما از تلاشهای بی وقفة خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة شورای ملی مقاومت برای جلب حمایت جهانی از مبارزة مردم ایران و به کرسی نشاندن خواستهای جنبش مقاومت در عرصه بین المللی، به شمول حقوق رزمندگان اشرفی، قدردانی می کنیم و شکیبایی شگفت‌انگیز و مقاومت رزمندگان آزادی در زندان لیبرتی را ستایش می‌ کنیم.

شورای ملی مقاومت ایران در بیانیة حاضر مواضع خود را پیرامون مهمترین تحولاتی که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافته ایران پیوند دارد، به اطلاع عموم می رساند.

فصل اول- تشدید شکاف در هرم قدرت و شکست مانور روحانی

1-شورای ملی مقاومت در بیانیه سال گذشته، به تفصیل نظرات و تحلیل خود را پیرامون شکست مهندسی خامنه‌ای برای تحمیل سعید جلیلی به باندهای درونی رژیم اعلام کرد. ما اعلام کردیم که خامنه‌ای با صرف هزینه های زیاد و منجمله حذف رفسنجانی از طریق شورای نگهبان، باز هم مجبور به پذیرش شکست در مهندسی انتخابات و پذیرش حسن روحانی شد. ما این تحول را به منزلة شکست استراتژی یکدست سازی نظام، شکست سیاست ”بی دنده و ترمز“ و زیر سؤال رفتن اقدامات خامنه‌ای در دوران 8 ساله احمدی نژاد ارزیابی کردیم.

بنا بر اعتراف رسانه های وابسته به رژیم، نمایشی که قرار بود ”اقتدار“ را نشان دهد به ”رفراندوم“ علیه پروژه اتمی تبدیل شد و گفتیم که گرچه باند رفسنجانی- روحانی به میزانی خواستار ”مشروط کردن“ ولایت فقیه از طریق مشارکت در رأس هرَم قدرت هستند، اما به علت آن که قدرت واقعی همچنان در اختیار ولی فقیه و سلطنت مطلقه اوست، روحانی نمی تواند هیچ قدم اساسی برخلاف نظر ولی فقیه بردارد.

2- شورا در بیانیه سال گذشته اعلام کرد: «احمدی نژاد بهترین مجری سیاست ”اصول گرایی“ ولی فقیه بود. در دورة چهار سالة اول او ”اصول گرایی“ خامنه‌ای با قطار بی دنده و ترمز احمدی نژاد در تطابق کامل بود. انتخابات خرداد 1388 و قیامهای پس از آن در خط مشی خامنه‌ای برای یک دست کردن حاکمیت تغییری ایجاد نکرد. گرچه اتوریتة ولی فقیه به وسیلة زنان و مردان ایران زمین در کف خیابان لگد کوب شد، اما خامنه‌ای حاضر به عقب نشینی و قبول شکست نشد. خامنه‌ای از یک طرف با قساوت تمام قیامهای مردم را سرکوب کرد و از طرف دیگر سلطة پاسداران بر تمامی ارگانهای اجرایی را از طریق احمدی نژاد گسترش داد. وحشیترین پاسداران، منفورترین دژخیمان و تروریستها در ارگانهای مختلف دولتی به پستهای کلیدی گماشته شدند.....

سیاست راهبردی ولی فقیه که مجریان آن باند احمدی نژاد و نیروهای ”وَلایی“ در سپاه، بسیج و نهادهای امنیتی بودند، طیف گستردهیی از شرکای سابق را گام به گام از قدرت حذف کرد. بر پایة این سیاست، خامنه‌ای برای حفظ امنیت به خطر افتادة ولایتش، علاوه بر حذف شرکا، هم پروژه اتمی را با جدیت پیگیری کرد و هم دخالت مؤثر و البته ماجراجویانه در سوریه و عراق را ادامه داد......

حذف شدگان از قدرت و باندهایی که در لبة تیغ قرار داشتند، زیر پوشش مخالفت با سیاستهای احمدی نژاد، ولی فقیه را به چالش می‌کشیدند. حسین شریعتمداری در روزنامة کیهان این طیف گسترده را در مقالهیی در 18 آذر91 با عنوان ”انقلابیون فرسوده و توطئة جام زهر“ چنین معرفی کرد: ”شاید تا چندی پیش چنین تصور می شد که انقلابیون فرسوده را تنها باید در اردوگاه اصلاح طلبان سراغ گرفت، اما حوادث سالها و خصوصاً ماههای اخیر نشان داد که عارضة فرسودگی و از دست دادن انگیزه های مبارزاتی، منحصر به هیچ گروه و جریان سیاسی خاصی نیست و همة سیاسیون نظام از هر طیف و جناحی را فراگرفته است... انقلابیون فرسوده در این برهة حساس قصد دارند با مهندسی هدفمند اوضاع کشور، فشار همه جانبه یی به رهبری” وارد کنند“. شریعتمداری هدف افزایش چنین فشارهایی را ”نوشیدن جام زهر، عقب نشینی و دست کشیدن از مواضع انقلابی“ از سوی ”مقام معظم“ به منظور آغاز مذاکره با آمریکا اعلام کرد.....

مجموعة عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، منطقه یی و بین المللی به خصوص نارضایتی انفجاری جامعه، شقة درون حاکمیت، بحران سوریه، شکست مذاکرات اتمی و در رأس آنها تحریمها، منجر به شکل گیری یک گرایش جدید در درون هرم قدرت و ثروت شد که گرچه به ظاهر در چالش با باند احمدی نژاد قرار داشت، اما در اصل به دنبال مشروط کردن قدرت ولی فقیه و مهار کردن زیاده خواهی سپاه پاسداران بود.

در بطن این جدال و کشمکش، هر دو طرف برای رسیدن به هدف خود در انتخابات پیش رو، تلاش می کردند. بدیهی است که این جدالها، تا جایی که به محور رفسنجانی بر می گردد، نه برای اصلاح رژیم و نه حتی برای یک انتخابات نیمه آزاد نبوده و نیست. دعوا بر سر شراکت همة خودیها در قدرت و ثروت است که شکل سیاسی آن تقابل ”نسخه“ دولت خودیهای رفسنجانی با طرح ”ریل‌گذاری جدید“ خامنه‌ای است....».

3-تجربه یک سال گذشته، صحت ارزیابی شورا را نشان داد. سیاست به اصطلاح ”اعتدالی“ روحانی با شکست سریع در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و بین المللی روبه‌رو شد. ابعاد این شکست به حدی است که دبیرکل ملل متحد هم اعلام کرد که وعده های ”بهبود حقوق بشر“ شکست خورده است. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و حقوق شهروندی و مدنی و نظایر آن پیشکش، روحانی تاکنون حتی نتوانسته مسأله حصر موسوی و کروبی را فیصله دهد.

این شکستها محصول بحران عمیقی است که در تمامی تار و پود حکومت رسوخ کرده و بنابراین شکست روحانی و باند او را نمی توان امتیازی برای خامنه‌ای به حساب آورد. این شکستها کل نظام را نشانه گرفته و هم‌چنان «نظام و اصل ولایت فقیه» را در کانون ستیز و به نوک پیکان هر خیزش و قیامی تبدیل می کند.

دراین باره، حداد عادل در مجلس رژیم ‌گفت: «دشمنان ولایت فقیه، ستون خیمه انقلاب را نشانه گرفته‌اند.....دشمن خوابهای بسیاری برای ما دیده و نباید تصور شود که فتنه‌ ها در مصر، عراق و سوریه است. در ایران هم دست به تهاجم فرهنگی می‌ زنند و ناامید از این نیستند که دوباره بتوانند به ایران بازگردند و سلطه قبل از انقلاب را تجدید کنند». او تلویحا اذعان کرد که علت استیضاح وزیر علوم کابینه روحانی این است که نمی‌تواند جلو تکرار قیام را بگیرد: «ما با وزیر علوم دعوای شخصی نداریم... انتظار ما از وزیر علوم در مجلس این است که کاری در وزارت علوم نشود که دوباره حوادث تلخ سال 78 و 88 تکرار شود» (خبرگزاری فارس 21تیر93).

روزنامة رسالت در سرمقاله 12 اسفند خود ضمن هشدار شدیداللحن به حسن روحانی خواهان آمادگی اصول‌ گرایان برای مقابله با اصلاح‌ طلبان و سرکوب جریانی شد که آن را «فتنه جدید» پشت «ماسک اعتدال» توصیف کرده است. رسالت نوشت: «آنها مثل مارهایی که در فصل یخبندان بودند و حالا گرمی و حرارتی دیده باشند شروع کرده ‌اند به جنب و جوش و همان حرفهای نخ‌ نمای گذشته را که در ۹ دی دفن شد، دوباره تکرار می‌کنند».

در جبهه مقابل، رفسنجانی در 8 فروردین 93 گفت: «یک گروه بی هنر و عقب افتاده نمی تواند سرمشق باشد..... امام بارها در مسائل داخلی و خارجی، ترمز بی ترمزها را کشیدند...»

رفسنجانی در یک سخنرانی دیگر گفت: « افراطیها بگذارند که ما با دنیا ارتباط داشته باشیم، اجازه بدهند ارتباط ما با جاهایی که امکانش هست برقرار بشود. تا این اتفاق نیفتد ما به جایی نخواهیم رسید... اگر افغانستان نمی تواند سربلند کند به خاطر همین افراطی گریهاست، اگر انقلاب مصر به اینجا رسید به خاطر یک مشت افراطی بود که کار به اینجا رسید. در عراق و سوریه هم همین وضعیت است»(23مهر 92).

4- خامنه ای در سخنرانی اولین روز امسال، که باید به تبریک وشادباش می پرداخت، دولت روحانی و طرفداران مذاکره اتمی را به باد حمله گرفت و ضمن خط ونشان کشیدن برای آنها تأکید کرد که باید طوری اقتصاد نظام را سازمان بدهید که گویی تحریم برای همیشه خواهد ماند. سپس خطاب به کسانی که دل به مذاکره با قدرتهای بزرگ وبه طور خاص آمریکا بسته اند، نهیب زد وبا خارج شدن ازحالت عادی خطاب به روحانی وتیم مذاکره کننده اش گفت:«چشممان به دست دشمن نباشد که کی تحریم را برمیدارند؛ به دَرَک!». روحانی که از این تبریک عید به خود می پیچید، در پاسخ هتاکی خامنه ای او و دلواپسان ولایت را به جهنم حواله داد وگفت: « یک عده به ظاهر شعار می‌دهند، اما بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان می‌آید، می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است».

این گفتگوی «سطح بالا»ی آخوندی، بین «رئیس جمهور مدره» و «مقام عظما»ی نظام ولایت، مبین عمق تضاد و بحران در سراپای حاکمیت است. زیرا یکی از طرفین برای دیگری «درک» را جای مناسب می داند ودیگری برای طرف مقابل «جهنم» را.

فصل دوم - عقب نشینی در پروژه اتمی، توافقنامه ژنو؛ زهر یا پادزهر؟

5-طی چند دهة گذشته رژیم حاکم بر ایران صدها میلیارد دلار برای ساختن بمب اتمی هزینه کرد. برای اولین بار شورای ملی مقاومت این پروژه ضد مردمی و ضد ایرانی رژیم را افشا و اعلام کرد رژیم با فریبکاری و خرید وقت به دنبال رسیدن به بمب اتمی است، نه استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی. روشنگری مقاومت ایران البته در خدمت صلح و امنیت بین المللی بود.

ساختن بمب اتمی یک مسیر استراتژیک برای رژیم و مورد تأیید همه باندهای درونی رژیم بوده است. آقا‌محمدی، رئیس وقت کمیسیون اطلاع‌رسانی شورای عالی امنیت رژیم، در 4مرداد 1384 درمورد مذاکرات رژیم با اروپا اعلام کرد: «در هفتة گذشته که جلسة مربوط به تصمیم‌گیری بود برای آخرین تصمیم، رئیس‌جمهور منتخب آقای احمدی‌نژاد بودند، رئیس‌جمهور فعلی آقای خاتمی تشریف داشتند، رئیس‌جمهور قبلی آقای هاشمی رفسنجانی بودند، رئیس‌جمهور قبل از آنها خود مقام معظم رهبری بودند. نخست‌وزیر دورة اول آقای مهندس موسوی حضور داشتند و همه یک حرف بیشتر نزدند. همه یک تصمیم گرفتند. گفتند مقاومت. یعنی هیچ فرقی در مواضع، مبانی فکری اصلاً وجود ندارد».

آقا‌محمدی این سخنان را در شرایطی بیان کرد که خامنه‌ای تصمیم گرفته بود توافقات تروئیکای اروپا با باند خاتمی را ملغی و غنی سازی اورانیوم را از سر گیرد.

6-شورای ملی مقاومت ده سال پیش در بیانیة بیست و سومین سالگرد تأسیس خود، پیرامون پروژه اتمی رژیم اعلام کرد: «تمام تلاش رژیم این است که با مانور، مخفیکاری، فریب دادن، مذاکره، تهدید، چانه زنی، باج دهی و باجگیری، پروژة غنی سازی اورانیوم را به سرانجام رسانده و با ساختن بمب اتمی، با زبان زور و تهدید با جهانیان، به ‌ویژه با کشورهای منطقه، سخن گوید... چنانکه خامنه‌ای در سخنرانی 15تیر 83 در همدان می گوید: ”اگر دشمن، پُررویی و تعرض و تجاوز کند، آن وقت دیگر تعرض ما به چهاردیواری کشورمان محدود نخواهد شد. اگر کسی به ملت ما تعرض و تجاوز کند، ما منافع او را در هر نقطه ‌یی از دنیا که باشد، به خطر می ‌اندازیم“

7-در همان بیانیه خاطرنشان شده بود: «شورای ملی مقاومت در مقابل سیاست تعرض و تجاوز رژیم و در برابر سیاست استفاده از سلاح اتمی به منظور صدور ترور و بنیادگرایی اسلامی، سیاستی بر اساس منافع عالی مردم ایران اتخاذ کرده و تا هر جا که بتواند نقشه ‌های ضد مردمی و ضد ایرانی رژیم را افشا می کند. ما به حکم احساس مسئولیت انسانی، ملی و میهنی و مواضع صلح‌طلبانة خود، به افشای مراکز مخفی، که حکومت آخوندی برای تولید بمب اتمی در شهرهای نظنز و اراک به‌ وجود آورده بود، پرداختیم تا مراجع مسئول بین‌المللی از و قوع این فاجعه جلوگیری کنند. اگر این روشنگریها وجود نداشت و اگر رژیم در همین حد هم به ‌لحاظ موضوع پروژه های اتمی زیر نظارت قرار نمی گرفت، چه بسا تا کنون جهان را با رو‌کردن سلاح اتمی غافلگیر کرده بود».

8-در مقابل سیاست تعرضی خامنه‌ای که از طریق احمدی نژاد اجرا می شد، آژانس و شورای امنیت ملل متحد مجبور به صدور چند قطعنامه و اعمال برخی از تحریمها شدند. احمدی نژاد در یک سلسله موضع گیریهای سخیف این قطعنامه ها را «ورق پاره یی» بیش ندانست و اعلام کرد «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود». سپس ابعاد تلاش رژیم برای غنی سازی و کار روی کلاهک اتمی دو چندان شد. در سال آخر دوران ریاست احمدی نژاد آمریکا با تحریم نفتی و بانکی رژیم را در تنگنا گذاشت و همین تحریمها خیلی زود آنرا با بحران مرگباری روبرو کرد. محصول اول این بحران، برآمد حسن روحانی و به بیان درست‌تر برآمد گام به گام موقعیت رفسنجانی بود. با این حال، ولی‌فقیه، که در مقطع پایانی احمدی نژاد از طریق سلطان قابوس به مذاکره با امریکا می پرداخت، در علن مواضع سازش ناپذیر می گرفت.

9- شورای ملی مقاومت در بیانیه سالانه خود در مرداد 92، دربارة انتخابات ریاست جمهوری رژیم و شکست خامنه‌ای در به کرسی نشاندن سعید جلیلی، اعلام کرد: «خروجی این انتخابات را می توان در وهلة نخست یک ”نه“ قاطع به پروژة اتمی خامنه‌ای از سوی اکثریت باندهای درونی رژیم دانست. همان پروژهیی که مردم ایران پیش از این در هر فرصتی مخالفت خود را با آن اعلام کرده بودند».

در همین خصوص روزنامة تهران امروز، ارگان شهرداری تهران در روز 26خرداد 92 خطاب به سعید جلیلی نوشت: ”آقای جلیلی شما به قول خودتان و حامیان دو آتشهتان، به تکلیفتان عمل کردید؟ فقط پرسش ما از شما این است که واقعاً به تکلیفتان عمل کردید که انتخابات ریاست قوة اجرایی را به یک رفراندوم هسته یی تبدیل کردید؟! “

10- افشاگریهای پی در پی مقاومت ایران این حقیقت را به ثبت رساند و کشورهای بزرگ نیز-هرچند دیر هنگام- اعتراف کردند که رژیم ایران به دنبال سلاح اتمی است. آمریکا اعلام کرد که در صورت عدم همکاری رژیم، با تحریمهای بیشتر صادرات نفت رژیم را به صفر می رساند. این جدی ترین تهدید پس از سالها مماشات بود.

بدین ترتیب، ترکیبی از افشاگری و آگاهی رسانی پیرامون سیاست اتمی رژیم و شدت تحریمها که تاثیر قابل توجهی در تشدید تضادهای درونی رژیم و تضعیف موقعیت خامنه‌ای داشت، ولی‌فقیه را ناچار به قبول مذاکره جدی و تن دادن به عقب نشینی در توافقات ژنو کرد. بر اساس این توافق که مدت شش ماهه آن در تیرماه به مدت چهار ماه دیگر تمدید شد، رژیم مجبور شد ذخیرة اورانیوم بیست درصدی خود را خنثی کند، ذخیرة اورانیوم پنج درصدی را محدود و ثابت نگهدارد، تجهیزات جدید نصب نکند، در تأسیسات اراک تجهیزات جدیدی را آزمایش نکند، سانتریفیوژهای پیشرفتة جدید نصب نکند و به بازرسیهای قوی تر از تأسیسات هسته یی ایران گردن گذارد.

این، یک گام عقب نشینی از سیاست قبلی و مهمترین تحول در رژیم ولایت در یک سال گذشته است. نتیجة بلافصل این عقب نشینی نه تهیه پادزهر برای بحرانهای حاد حکومت، بلکه جرعة زهری برای تشدید بحرانهاست.

اکنون با امضای توافقنامة زهرآلود ژنو، هزینة بازگشت از این توافق شکست چند جانبه برای رژیم به دنبال خواهد داشت، به اضافة این که پایه های تحریم هم‌چنان به قوت خود باقی است. با توجه به این که این عقب نشینی به معنی عقب نشینی از مبانی و اصول برنامه های مربوط به تضمین امنیت ولایت خامنه‌ای است، رژیم هر انتخابی که داشته باشد و سیر رویدادها به هر طرف که میل کند، از اهمیت این تحول که مشابه تن دادن خمینی به قطعنامه 598 است، کم نمی کند. به قول برخی از کارگزاران رژیم پس از توافقنامة ژنو، سانتریفوژها در حال چرخش معکوس است و آثار مرگبار جرعة زهر سراپای رژیم را درنوردیده است.

11-با شروع عملی پروسة عقب نشینی و تن دادن رژیم به تعهدات سپرده شده، باند روحانی _ رفسنجانی و شرکا که علاوه بر قبضه کردن دولت، مدیریت مذاکرات اتمی را با هدف لغو تحریمها از شورای عالی امنیت به وزارت خارجه منتقل کرده بودند، تعرض خود را به سیاست بی دنده و ترمز دولت احمدی نژاد که صاحب اصلی آن ولی فقیه است، آغاز کردند.

در 12آذر 92 ظریف در دانشگاه تهران به دفاع از توافق ژنو پرداخت. او به‌وفور به احمدی نژاد و از طریق او به خامنه‌ای طعنه زد. ظریف از قدرت نظام در هنگام روی کار آمدن دولت خاتمی دم زد و به جای انرژی و قدرت هسته‌یی، از «کابوس هسته‌یی» سخن گفت و بارها بیهودگی ساختن سلاح اتمی را خاطرنشان کرد. چیزی که درعین حال نشان می دهد ساختن سلاح اتمی سیاست رژیم بوده است. ظریف گفت:

«هدف سیاست خارجی، کاهش آسیب‌ها و تهدیدها و افزایش دستاوردها است. قدرت به معنای صحیح آن به معنای افزایش نفوذ و کاهش آسیب‌پذیری است....

اکنون سوال این است آیا سلاح هسته‌یی قدرت می‌آورد؟ آیا ایران قدرتمند است یا همسایه‌ی ما که سلاح هسته‌یی دارد؟ سلاح هسته‌یی برای امنیت ما مضر است؛ ما سلاح نمی‌خواهیم؛ سلاح هسته‌یی نه می‌تواند بازدارندگی و نه امنیت و نه پایداری برای حکومت ایجاد کند و جز خطر و نگرانی برای ما چیز دیگری ندارد...

حتی تصور این که جمهوری اسلامی به دنبال تسلیحات هسته ‌یی است، برای امنیت ما مضر است.

غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند...

آیا شما فکر کرده‌اید که آمریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم‌های نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما می‌ترسد؟....

ما همگی در یک کشتی بزرگ که آن را ایران می‌نامیم، نشسته‌ایم. همه با هم یا به سلامت پیش می‌رویم یا با هم به آسیب می‌رسیم....

ما همه یا با هم پیروز می‌شویم یا با هم در این حوزه می‌بازیم....»

12-در مقابله با سیاست رفسنجانی- روحانی، نماینده خامنه‌ای در کیهان، پاتکهای او را به رشته تحریر در آورد. به عنوان مثال، در شماره 28اردیبهشت 93 روزنامه کیهان که باید آن را ارگان بیت خامنه‌ای دانست، حسین شریعتمداری، خامنه‌ای را به عنوان «اََبر حریف» معرفی کرد و نوشت:

«توافقنامه ژنو، برخلاف ادعای اولیة تیم محترم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان و اظهارات جناب دکتر روحانی که آن را تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در مقابل ایران! معرفی کرده بودند، مجموعه‌ای از امتیازاتی بود که متأسفانه با گشاده‌ دستی آمیخته به وادادگی به حریف داده بودیم و وعده‌ های نسیه ای که با هزار شرط و شروط و اما و اگر فقط قول آن را داده بودند. خوشبختانه هیجان کاذب ناشی از این توافقنامه که برخی از مسئولان محترم به توهم آفریده بودند خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت فرو نشست و کسانی که منتقدان توافقنامه را ”بی‌سواد“! معرفی کرده بودند و از جمله، کیهان را به دلیل ارزیابی منفی از توافقنامه، با اسرائیل همسو! دانسته بودند، چاره‌یی جز اعتراف ضمنی به این واقعیت تلخ نداشتند که حریف کلاه ‌گشادی سرشان گذاشته است... پیش‌بینی دربارة بی‌نتیجه بودن مذاکرات نه فقط پیچیده نیست بلکه نیم‌نگاهی گذرا به چالش یازده‌ ساله اخیر از یکسو و اهداف استراتژیک اعلام شده آمریکا نسبت به ایران اسلامی از سوی دیگر به وضوح نشان می‌دهد که ایران و حریف، با دو نگاه متفاوت و در مواردی متضاد به این چالش و مذاکرات برخاسته از آن می‌نگرند. اکثر مسئولان محترم کشورمان با خوشبینی به مذاکرات می‌نگریستند تا آنجا که کلید حل بسیاری از مشکلات را در آن می‌دیدند. طیف یاد شده با این تصور-بخوانید توهم- که آمریکا و متحدانش نسبت به صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران تردید دارند، برای جلب اعتماد حریف دست به تلاش گسترده‌ای زدند که در برخی از موارد با ”وادادگی“ نیز همراه بود».

از این نمونه ها در خصوص شقه عمیق در رأس نظام برسر مذاکرات اتمی، می توان صدها نوشته و سخنرانی ردیف کرد که مضمون واحد آن همان است که ظریف در یک طرف و نماینده خامنه‌ای در کیهان در طرف دیگر، بیان می کنند.

13- همزمان با خاتمة دورة شش ماهه برای امضای توافق جامع و در بحبوحه مذاکراتی که به همین منظور در وین جریان داشت و در شرایطی که روحانی وعده حل و فصل کامل موضوع تحریمها را داده بود، خامنه‌ای که با بحران عراق و فرو ریختن سلطة مالکی، مواجه شده بود، در نشستی با مجموعه سران و سرکردگان رژیم، به شمول رفسنحانی و روحانی، در مورد موقعیت خطرناک نظام هشدار داد و گفت: «به معنای واقعی کلمه در یک پیچ تاریخی قرار داریم و اگر قوی نباشیم همه به ما زور خواهند گفت...ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد، نگذارید اغوا کند، نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد».

خامنه‌ای در مورد مذاکرات جاری برای امضای توافق جامع گفت: «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشویم، هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیت غنی‌سازی، که یکی از مسایل است، به ده‌هزار سو راضی کنند منتهی از پانصد سو شروع کردند ... هدف آنها این است. مسئولین ما میگویند ما به 190هزار سو احتیاج داریم. ممکن است که این نیاز مال امسال و پنج سال دیگر یا دو سال دیگر نباشد، اما این، نیاز قطعی کشور است. خوب باید نیاز کشور تأمین بشود، اصل حرفی که آمریکاییها در این قضیه دارند، حرف ناحقی است. یک کشوری احتیاج به انرژی هسته یی دارد ... حالا ایستاده اند که نه، نباید! خوب چرا؟ چه منطقی دارد‌که نباید؟ میگویند ما از بمب هسته‌یی میترسیم، اولا تضمین برای جلوگیری از سلاحهای هسته‌یی راههای خودش را دارد، اشکالی هم ندارد ... خوب بله میشود تضمین کرد تضمین هم شده است... شاید خود آنها هم می‌دانند، ولی اصل حرف آنها حرف ناحقیست ... مسألة ظرفیت غنی‌سازی یک مسأله است که خیلی مهم است، مسألة تحقیق و توسعه قطعاًَ باید رعایت بشود، حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی فردو تکیه می‌کنند چون غیرقابل دسترسی است برای آنها. می گویند شما جایی که ما نمی‌توانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید، این خنده آور نیست؟».

خامنه‌ای سپس خطاب به روحانی تصریح کرد : «برنامه ریزی اقتصادی باید با این فرض انجام و پیگیری شود که دشمن سر سوزنی از تحریمها کم نخواهد کرد. نباید اینگونه باشد که در سخن، از اقتصاد مقاومتی حمایت کنیم اما در عمل، حرکت ما کُند باشد. فرض کنیم که این تحریمها ذره‌یی سر سوزنی کم نخواهد شد، که حالا خود آنها هم همین را می گویند. آنها می‌گویند که تحریمها دست نخواهد خورد. من بارها در همین جلسه و در جلسات گوناگون دیگر عرض کردم هسته‌یی بهانه است، مسألة هسته ای هم نباشد، یک بهانة دیگری می آورند».

14- به دنبال اظهارات خامنه‌ای مذاکرات اتمی در وین برای امضای توافق جامع شکست خورد. دراین باره، دبیرخانه شورای ملی مقاومت، با انتشار موضعگیری رئیس جمهور برگزیدة شورا اعلام کرد: «خانم مریم رجوی، بی نتیجه ماندن مذاکرات وین و تن ندادن رژیم آخوندها به امضای یک توافق جامع که بتواند برای همیشه جلوی بمب سازی این رژیم را بگیرد، شکست سیاست مماشات با این رژیم توصیف و بار دیگر خاطر نشان کرد که استبداد دینی، زیر ضرب انزوای داخلی، طرد و تحریمهای بین المللی ناگزیر از یک قدم عقب نشینی شده، اما ”هرگونه سستی و تعلل و کوتاه آمدن از سوی جامعه بین المللی“ باعث می شود خامنه‌ای بار دیگر فریبکاری و تقلب را از سر بگیرد. ”بنابراین در آینده هم مانند گذشته، میزان عقب نشینی این رژیم و دست کشیدنش از بمب اتمی و تبعیت آن از التزامات بین المللی، دقیقاً به میزان قاطعیت و ایستادگی جامعة جهانی در برابر مطامع شوم و فریب کاریهای ذاتی این رژیم، بستگی دارد. اجرای کامل قطعنامه های شورای امنیت، به ویژه توقف کامل غنی‌سازی، پذیرش پروتکل الحاقی و دسترسی آزادانة بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به مراکز و تأسیسات مشکوک این رژیم، لازمه دست کشیدن آن از بمب اتمی است».

خانم رجوی طفره رفتن رژیم ولایت فقیه از پذیرش یک توافق جامع را مبین بن بست استراتژیک این رژیم و ترس آن از پیامدهای مرگبار زهر اتمی دانست و افزود: «اگر آخوندها ارادة لازم را می داشتند، شش ماه، زمان زیادی برای دستیابی به یک توافق همه جانبه بود. تجربه نشان داده است رژیم آخوندی در 10 سال گذشته به طور مستمر از مذاکرات برای خریدن وقت استفاده کرده است. وقت کشی و چانه زدن بی انتها در مذاکرات فرساینده اتمی شیوه مرسوم آخوندهاست که زبانی جز زبان قاطعیت و قدرت نمی فهمند. خامنه‌ای با توجه به اوضاع منطقه می خواهد ساختار هسته‌یی را حفظ کند و راه دستیابی به بمب اتمی را برای رژیمش باز نگهدارد. جامعه بین المللی باید اجرای بی کم و کاست قطعنامه های شورای امنیت را در دستور بگذارد. تمدید مذاکرات نتیجه‌‌یی جز فرصت دادن به ملایان برای فریبکاری بیشتر ندارد. مطلقا نباید به آنها اجازه داد با زمان بازی کنند. علاوه بر این مذاکره اتمی باید با حسابرسی از فاشیسم دینی در مورد نقض وحشیانه حقوق بشر و نسل کشی در سوریه و عراق همراه شود. تلاش برای دستیابی به بمب اتمی، نقض حقوق بشر و صدور تروریسم و بنیادگرایی، سه وجه گسست ناپذیر رژیم ولایت فقیه است»(28تیر 1393).

15- خامنه‌ای در روز 16 تیر93 در جلسه سران و کارگزاران نظام، به شقه و شکافهای مرگبار نظام پس از روی کار آمدن روحانی و تشدید آنها بعد از مذاکرات اتمی پرداخت و با تأکید بر لزوم «بستن رخنه ها» گفت: « شناخت رخنه های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی و بستن این رخنه ها، هم افزایی دستگاهها از جمله عناصر افزایش قدرت است».

خامنه‌ای رو در روی رفسنجانی و روحانی در مورد شعار ”اعتدال“ آنها گفت: «مراقب باشید جریانهای مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند، بعضیها اینکار را دارند می‌کنند. من می‌بینم توی صحنه سیاسی کشور، با شعار اعتدال با شعار پرهیز از افراط، سعی می‌کنند جریان مؤمن ـرا که در خطرها آن جریان است که زودتر از همه سینه سپر می‌کند، آن جریان است که دولتها را در مشکلات واقعی به‌معنای حقیقی کلمه حمایت می‌کندـ سعی می‌کنند آن جریانها را کنار بزنند. مراقب باشید! اعتدال اسلام است دیگر! امر به معروف و نهی از منکر اعتدال است، معنای اعتدال این نیست که از کارهای احساس وظیفه یی که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعه مؤمن، انجام میدهد ما جلوگیری کنیم» .

خامنه‌ای اضافه کرد: «یک توصیه به برادران و مسئولان جریانهای سیاسی و مطبوعاتی داریم، مراقب باشید فضای جنجالی در کشور به‌ نفع کشور نیست، روی اعصاب مردم اینقدر راه نروند بعضیها که آدم مشاهده می‌کند! امنیت فکری و ذهنی برای مردم مهم است. فضای دعوا و فضای اختلاف را افزایش ندهند، تشدید نکنند؛حرفهای دشمنان را هم هی تکرار نکنند».

تأکید خامنه‌ای بربستن «رخنه های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی» بیانگر این واقعیت است که بخاطر شدت تزلزل نظام و بحرانهای درون حاکمیت، هرمسأله یی بطور بلافصل به موضوع امنیت این نظام تبدیل میشود!

در همین خصوص، ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، ضمن اعلام آمادگی برای مشارکت در سرکوب زنان و جوانان، اعلام کرد: «هنجارشکنی فرهنگی باعث تهدید و تضعیف امنیت ملی نظام است و نیروهای مسلح برای برخورد با این مساله آماده‌اند»( خبرگزاری مهر-20تیر93).

واقعیت این است که عقب نشینی ناگزیر رژیم در مذاکرات ژنو، تمامیت آن را به شدت تضعیف کرده و اکنون خامنه‌ای برای ادامة عقب نشینی یا برگشت از توافق ژنو باید تصمیم بگیرد.

اگر، هم‌چنان ‌که در این ایام علامت می‌دهد، اگر به توافق جامع تن ندهد، زمان به سودش نیست و در شرایطی شکننده تر با همین بن بست روبه‌رو می شود، مضافا بر اینکه افزایش تحریمها در دستور کار آمریکا و اروپا قرار می گیرد.

اگر به توافق جامع تن بدهد، زهر عقب نشینی در بافت رژیم ولایت فقیه به طور سرطانی عمل خواهد کرد. آنهم درحالی که تحریمها درجا لغو نمی شود و اگر هم لغو شود، به تصریح کارشناسان رژیم، اقتصاد به علت فساد ساختاریش، نجات پیدا نمی کند.

در هر دو حالت، به دام افتادن رژیم در تله اتمی، تعادل درونی و بیرونی رژیم را برهم زده و باز هم بیشتر آنرا در هم خواهد ریخت.

فصل سوم- اقتصاد فلج شده، فساد حکومت و پتانسیل انفجاری جامعه

16-اقتصاد کلان ایران،که زندگی مادی جامعه درآن شکل می گیرد، تحت حاکمیت رژیم ولایت فقیه و مدیریت قوة مجریة این رژیم، سراپا فلج و غیر قابل علاج است. تحت این حاکمیت، اقتصاد ایران در گرداب مهلک ”رکود همراه با تورم“ فرو رفته و این وضعیت فاجعه بار اقتصادی، فقر و بیکاری گسترده تر و عمیقتری را در پیش روی جامعه ایران قرار داده است.

به گواهی صندوق بین‌المللی پول که یک مرجع رسمی بین المللی است، در میان 188 کشور عضو این نهاد، فقط کشور ایران مبتلا به ”رکود همراه با تورم“ شده است. (دنیای اقتصاد. 15/5/93).

به گزارش صندوق بین المللی پول درحالی که رشد اقتصاد ایران منفی شده و میزان درآمد و تولید ملی کاهش می یابد، ایران به لحاظ بالا بودن نرخ تورم در منطقه به مقام اول و در جهان به مقام دوم (بعد ازونزوئلا) رسیده و از جمله 8 کشورجهان است که نرخ تورم بالای 10درصد را دارند .منابع رسمی رژیم در مورد عمق رکود و آهنگ افت تولید ملی ایران اعتراف می کنند که «رشد اقتصادی کشور در سال 91 منفی 6.8 و در سال 92، منفی سه درصد بوده است» ( نجفی مشاورروحانی-خبرگزاری فارس18 مرداد 93).

علی طیب ‌نیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت روحانی در چهارمین نشست فتا ”فرصت تاریخی انقلاب“ در اصفهان با اذعان به این شرایط ‌گفت: «در طول تاریخ اقتصاد کشور با چنین شرایط سختی که امروزه با آن روبه‌رو هستیم، روبه‌رو نبوده است....دولت در مجموع حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد، البته هیچ نهاد و یا اداره دولتی از میزان بدهیهای دولت باخبر نیست که این موضوع نشان می‌ دهد که برنامه ‌ریزی منسجمی در این زمینه وجود ندارد.....در خرداد ماه سال گذشته کشور تورم ۴۵ درصدی را تجربه کرد. در سالهای جنگ با رکود روبه‌رو بودیم، اما متأسفانه در سالهای اخیر تورم و رکود را باهم داریم که صدمات بسیار زیادی به اقتصاد کشور وارد می ‌کند» (رادیو فرانسه، 9مرداد 1393).

منابع کارشناسی رژیم معترفند که بیماری مهلک اقتصادی کشوریعنی ”رکود همراه با تورم“ عارضه‌یی ذاتی و داخلی است، نه یک عارضة خارجی و ناشی از تحریم. مسعود نیلی مشاور اقتصادی روحانی روز 6مرداد 93 در تلویزیون رژیم گفت: « حتی اگر تحریم هم نمی‌شدیم، باز هم امروز دچار رکود تورمی می‌شدیم». درحالی که در8 سال منتهی به سال 92 ایران بیشترین میزان درآمد ارزی (حدود 1000 میلیارد دلار) را داشته است، ”رکود تورمی“ ریشه‌یی صرفا سیاسی دارد و عامل اصلی آن انحصارات متعلق به بالاترین کانون قدرت سیاسی-امنیتی یعنی شخص خامنه‌ای و سپاه پاسداران است که به فعالیت گسترده و رقابت ناپذیر انتفاعی مشغولند، بخشهای توزیع و تولید را زیرسلطة اقتصادی خود گرفته اند و در سیستم بانکی رانت‌خواری می کنند. درمورد ابعاد فعالیت این انحصارات، به عنوان نمونه، خبرگزاری رویتر گزارش می کند که یکی از مؤسسات تحت امرخامنه‌ای موسوم به ” ستاد اجرای فرمان امام“، بزرگترین سرمایه دار جهان است و با 95 میلیارد دلار سرمایه در بخش های مختلف اقتصاد ایران تاخت و تاز می کند».

انحصارات حکومتی در گسترش رکود تورمی از دو طریق نقش اصلی دارند:

اول، نامساعد کردن فضای کسب وکار و تنگ کردن عرصه فعالیت بر سرمایه دار غیرحکومتی، که عامل اصلی رکود و گریز از سرمایه گذاری است. طبق گزارش دولت روحانی، سرمایه گذاری در اقتصاد ایران روندی منفی پیدا کرده و سال 92 نرخ آن حدود 27 درصد کمتر از سال 91 شده است. به گزارش سال 2013 بانک جهانی شاخص فضای کسب و کار در ایران در مقایسه با 189 کشور جهان به رده 152 نزول کرده‌است.

عامل دوم، ترویج فساد و رانتخواری، به ویژه در سیستم بانکی، توسط انحصارات حکومتی با سوء استفاده از نفوذ سیاسی است. محمد شریعتمداری معاون اجرایی روحانی در 18دی 92 گفت: «بر اساس آمارهای جهانی، ایران از نظر شاخصهای فساد مالی در 8 سال اخیر 56 رتبه سقوط کرده و در میان 177 کشور، رتبة 144 را به خود اختصاص داده، لذا از این حیث نمی توانیم سر خود را بالا بگیریم». بر اساس اعلام بانک مرکزی، بدهکاران سیستم بانکی که بدهی آنها بیش از 50 هزار میلیارد تومان (16 میلیون دلار) است، 173 تن هستند که بیش از 28.5 درصد از کل مطالبات غیر جاری کشور را شامل می شود.

فساد نظام بانکی رژیم که زیر پوشش ” بانکداری اسلامی“ به توجیه شرعی فساد می پردازد، به نوبه خود، علت سیاسی دارد و ناشی از وابستگی آن به قوة مجریة رژیم است. همین دولت روحانی، که اینهمه از رکود تورمی می‌نالد و درمورد آن روضه خوانی می کند، مثل دولتهای قبلی، نظام بانکی را بنگاه کارگشایی مشکلات مالی خود تلقی می کند و با وجود بدهی هنگفت ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی، کماکان برای تأمین کسر بودجة عمومی و تأمین کسر بودجة پرداخت یارانة ماهانه، به استقراض تورم زا از نظام بانکی ادامه می دهد.

17- بیکاری و فقر روز افزون حاصل از پا افتادگی اقتصاد ایران است. به گزارش وزیر اقتصاد آخوند روحانی «خالص ایجاد شغل در ایران طی سالهای 85 تا 90 فقط 14 هزارشغل درسال بوده است». این وضعیت در شرایطی ادامه دارد که به گزارش همین منبع تا آیندة نزدیک حدود 5 میلیون فارغ التحصیل مؤسسات عالی آموزشی به جمعیت بیکار فعلی که رقم رسمی آنرا بیش از 3 میلیون نفراعلام کرده اند، اضافه می شود و دست کم 8 میلیون متقاضی کار به بازار کار روی می آورند(گزارش 100 روز اول تشکیل دولت روحانی).

در مورد هرز رفتن پتانسیل عظیم انسانی کشور، تلف شدن سرمایه های فکری و ظرفیتهای بالقوه جامعه، خبرگزاری حکومتی مهر(19اردیبهشت 93) بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نوشت: «6.5 میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصله سال‌های 84 تا 92 بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر 39.5 میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند اما در توسعه کشور نقشی ندارند و صرفاُ مصرف کننده‌ هستند».

روند منفی و کاهش تولید ملی و درآمد ملی، فقرعمومی را بر جامعه ایران مستولی کرده است. ثبت نام مجدد اکثریت 97 درصدی مردم ایران برای دریافت مختصریارانة ماهانه گویای آن است که جامعه ایران به صورت گسترده و عمیقی با فقر دست به گریبان است. مقامات رژیم نظیر شریعتمداری، معاون آخوند روحانی، به طور تلویحی اذعان کردند که اکثریت متقاضیان دریافت یارانه درآمد هایشان نزدیک به هم و کمتر از یک میلیون تومان در ماه [نزدیک به یک سوم میانگین خط فقر] است. فقر فراگیر مردم ایران، به رغم منابع ثروت ملی، در چهره کودکان و دختران خیابانی، اعتیاد و فحشای گسترده، محرومیت بیماران صعب العلاج از داروهای ضروری ولی گران در همه جا مشهود است. وزیر بهداشت رژیم روز شنبه 20اردیبهشت در کنگره جراحان گفت: «هنوز دارو گران است...هنوز هم تعرفه‌های درمانی گران است، قیمت دارو‌ها بالاست و هنوز هم بسیاری از مردم به زیر خط فقر می‌روند و اینها واقعیت‌های نظام سلامت است که باید آنها را پذیرفت».

18- منابع رسمی و تخصصی رژیم، گزارشهای تکان دهنده یی از ابعاد هولناک انهدام اقتصاد و تولید ایران منتشر می کنند.

بر اساس آمارهای منتشر‌شده مرکز آمار ایران، از سال 1390 افت سرمایه‌گذاری بخش صنعت شروع شد. بر این اساس میزان سرمایه‌گذاری در کارگاههای صنعتی دارای 10نفر کارکن و بیشتر، حدود 6.8هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به سال 1389 بیش از 16درصد کاهش داشت. در سال 1391 نیز شاهد کاهش53درصدی تعداد واحدهای صنعتی راه‌اندازی شده هستیم.

روزنامه اعتماد در 11 اسفند 1392 می نویسد: «واردات برنج ایران در سال 1392 در حال رکوردشکنی بوده؛ به طوری که در 11 ماهه امسال واردات برنج، با رشد نزدیک به 60 درصدی، از مرز یک میلیون و 776 هزار تن گذشت...در مورد واردات شکر، آمارهای منتشر شده حاکی از آن است که ایران در سال 1391 در بین سه واردکنندة عمدة شکر دنیا قرار گرفته است. از سال 84 تا 92، 5/5 میلیارد دلار شکر وارد کشور شده است».

مطابق آمار گمرک، در سه ماه نخست امسال واردات کالا به ایران به نسبت مدت مشابه در سال پیش، بیش از ۳۵ درصد افزایش داشته و بیشترین کالاهای وارداتی در این مدت به ترتیب گندم، خودرو های لوکس و برنج بوده ‌است. بنا به همین آمار، در سال ۱۳۹۲ بیش از صد اتومبیل از شرکت پورشه که ساخت سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ هستند وارد این کشور شده‌اند، فهرست کالاهای وارداتی از چین هر سال گسترده‌تر و عجیب‌تر می‌شود، سنگ قبر، مهر، جانماز و قرآن از جمله این کالاها هستند و ۲۴۰ میلیارد تومان هزینة سالانة واردات چوب بستنی از چین است.

به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، بخش کشاورزی با اختصاص ۹۲درصد از منابع آبی کشور و بالاترین رتبه مصرف کنندگان به خود، تنها توانسته معادل یک سوم استاندارد مصرف آن، محصول از زمینهای تحت کشت برداشت کند. از حدود ۹۳ میلیارد مترمکعب منابع آب مصرفی کشور حدود ۸۶ میلیارد مترمکعب به حساب مصارف کشاورزی منظور می گردد و بیش از ۸۰ درصد اتلاف منابع آب به دلیل عدم استفاده از تکنولوژی های پیشرفته آبیاری در این بخش به هدر می رود. بازده آبیاری در کشور ۳۳ درصد است. بازده آبیاری در لیبی، هند، مصر و سوریه به ترتیب ۶۰، ۵۴، ۵۳ و ۴۵ درصد است.

19- کارشناسان اقتصادی و نظریه پردازان سیاسی رژیم در اذعان به فساد ساختاری و بحرانهای چاره ناپذیر اقتصادی- اداری، بن بست دولت و به طور کلی حاکمیت در اصلاح و چاره جویی و خطر مبرم شورشهای اجتماعی به ویژه در تهران و کلان شهرهای ایران تصریحات شایان توجهی دارند.

به عنوان نمونه، در یک بررسی که مربوط به طیف نزدیک به دولت روحانی است، چنین نوشته اند:

-«اقتصاد ایران در اواخر دولت دهم...پایانی جز فروپاشی و تورمهای چهارنعل و ورشکستگیهای گسترده در اقتصاد و امواج بیکاری و شورش کارگران و فرار مدیران و نظایر‌ اینها نداشت... خطر آن بهمن هنوز از بین نرفته است فقط به یک مانع برخورد کرده و فعلا متوقف شده است... دولت روحانی، به نوعی در حوزه اقتصاد آچمز است. نقدینگی قابل جمع‌کردن نیست و اگر بشود هم، تورم را کنترل نمی‌کند. با کسری بودجه روبه‌‌روست، اگر بخواهد پول قرض کند یا منتشر کند، تورم را شعله‌ور می‌کند... در عین حال، انتظارات اجتماعی بالاست. از آن طرف، اگر فاز دوم هدفمندسازی اجرا شود آن هیمه نقدینگی که زیر اقتصاد ایران است و فعلا انرژی آن خارج نشده، موتورش روشن می‌شود... ارزیابی من این است که جامعه ایران از دو تا سه ماه بعد از عید ارزیابی اش از دولت روحانی تمام می شود و وارد فاز تصمیم نهایی می شود...»

-«اقتصاد ایران به تدریج دارد علایم ورود به مرحله ”تکینگی“ را از خود بروز می‌دهد... [مثل] ستارگان بزرگی که در پایان زندگی خود فرو می‌پاشند و در واقع در خودشان فرو می‌ریزند و به‌خاطر هم‌جوشی درونی خود، تبدیل به جرمی کوچک اما با فشردگی عظیم و چگالی بی‌نهایت می‌شوند. جاذبه این ستاره تکینه شده و فرو ریخته، می تواند آنقدر شدید شود که حتی نور را هم جذب کند و نور هم از حوزه خارج نشود. به‌ همین خاطر ما سیاه چاله می‌گوییم... یکی از خطاهای تاریخی جمهوری اسلامی این بود که تهران را به یک سیاه‌چاله تبدیل کرد. تهران امروز، مهم‌ترین تهدید جمهوری اسلامی است و معتقدم که نه تنها هیچ دولتی بلکه نظام هم نمی‌تواند روند کنونی تهران را متوقف کند یا حتی پایتخت را جابه‌جا کند. جابه‌جایی پایتخت، به‌لحاظ سیستمی امکان‌ناپذیر است، زیرا به مرحله تکینگی رسیده است، مثالش بیمار سرطانی است که غدة سرطانی در یکی از جوارحش به مرحلة متاستاز برسد و سلول‌های سرطانی به صورت انبوه تکثیر شوند، در آن مرحله نه‌تنها جراحی فایده‌ای ندارد، بلکه عملا مرگ بیمار را تسریع می‌‌کند. هیچ‌کس نمی‌داند که اگر در تهران 2-3 روز آب یا برق قطع شود، چه خواهد شد. اگر زلزله شود چه خواهد شد، هیچ‌کس نمی‌داند اگر حاشیه‌نشین‌ها در تهران شورش کنند، چه خواهد شد ».

-«اگر در فاز دوم هدفمندی، موتور تورم روشن شود و این سیاست موفق نشود، دو حرکت رخ خواهد داد: یک، نیروهای مخالف و معارض شروع به تخریب دولت می‌کنند؛ دو، جامعه اعتماد خود را به توانایی روحانی از دست می دهد و به فاز کنش منفی می‌رود. در این صورت یک قیچی شکل می گیرد که مخالفین سیاسی دولت از یک سو و جامعه از سوی دیگر تیغه های این قیچی را شکل می دهند و دولت روحانی را به نقطه تسلیم می برند. اکنون با کاهش سرمایه اجتماعی همزمان با افزایش رفتارهای خشن هم روبه‌رو هستیم، و این می تواند در یک نقطه تاریخی و با یک فشار مثلا اقتصادی منجر به شعله ور شدن شورش های کور اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شود»(سخنرانی محسن رنانی دانشیار اقتصاد در بنیاد باران - ۲۰ اسفند ۱۳۹۲).

در چنین اوضاع بحرانی، خامنه‌ای در 30 اردیبهشت امسال طرح ضد انسانی و فاشیستی افزایش جمعیت را تحت عنوان سیاستهای کلی ”جمعیت“ به رؤسای سه قوه و رئیس مجمع تشخیص ابلاغ کرد، که اگر عملی شود، سرانة تولید ملی و درآمد خانوار ایرانی را بیش از پیش کاهش می دهد و ابعاد فقر، تهی دستی و بی خانمانی دهها برابر افزایش می یابد.

20-مردم ایران در مقابل بیدادگری رژیم همواره مبارزه کرده و تسلیم شرایط نشده اند. برجسته ترین زنان و مردان ایرانی دست رد بر سینه سازشکاران و تسلیم طلبان زده اند. گروههای مختلف مردم به اشکال مختلف در مقابل حکومت ایستادگی کرده اند.

فقط کافیست به دهن کجی همگانی مردم در ثبت نام مجدد به منظور انصراف از یارانه ها دقت کرد. در سوم اردیبهشت سخنگوی دولت، محمد باقر نوبخت اعلام کرد که «تاکنون حدود ۷۳ میلیون نفر خواهان دریافت یارانه هستند، اما دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر ثبت نام نکرده‌اند تنها سه درصد شهروندان ایران از دریافت یارانه انصراف داده‌اند و بقیه کماکان خواهان دریافت یارانه نقدی هستند». این اعتراف در حقیقت رفراندومی علیه حسن روحانی است و بحران یارانه ها بدتر از دوران احمدی نژاد گریبان دولت جدید را گرفته است.

تظاهرات و اعتراضات مداوم خانواده های زندانیان سیاسی بند350 نشان دهنده پتانسیل انفجاری جامعه و وجود شرایط عینی برای قیام است. این وضعیت به شکلی دیگر عناصر اجتماعی ارتش آزادی را نشان می دهد.

21-در صحنة اجتماعی در سال گذشته ما شاهد خیزشها و جنبشهای گوناگون توده ای بودیم. خیزشهایی مثل سلسله اعتراضات بختیاریها در بهمن 1392، خیزش دراویش در اسفند 1392، تظاهرات مردم شهرکرد در فروردین 1393 و...

جنبشهای اعتراضی نیروهای کار در سال گذشته گسترشی بی سابقه داشت. کارگران، معلمان، پرستاران و کارکنان بخش خصوصی و دولتی در سال گذشته بارها اقدام به اعتراض، تجمع، تحصن، اعتصاب و راهپیمایی کردند. در آستانه اول ماه مه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بیلانی از 556 حرکت اعتراضی کارگری در سال 1392 را منتشر کرد. تردیدی نیست که بسیاری از حرکتهای اعتراضی پوشش خبری پیدا نمی کند، اما همین میزان اعتراضات توده ای نشان دهنده آن است که مردم دیگر نمی خواهند همچون گذشته زندگی کنند و برای تغییر شرایط اقدام به مبارزه می کنند.

22- فاجعه تخریب محیط زیست و جنگلهای کشور، محصول بلافصل حاکمیت استبداد دینی است. درنتیجة سیاستهای ویرانگر رژیم، بحران کمبود آب به درجه وخامت باری رسیده و چشم انداز تاریکی را برای میهن اسیرمان ترسیم می کند. زاینده رود خشک شده، تالاب ها به خشکی گراییده و ۹۳ درصد دریاچه ارومیه خشک شده است.

بزرگترین دریاچه ایران که در تنظیم زیست محیطی بیش از 5 ملیون نفر مفید بود و از آن برای درمان برخی بیماریها استفاده می شد، اکنون خود به یک خطر بالقوه زیست محیطی برای مردم و کشاورزی آن منطقه و ورای آن تبدیل شده است. مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در ۳۱ فروردین اعلام کرد که تابستان امسال «آخرین مهلت احیای دریاچة ارومیه است.... و تنها 7درصد مساحت دریاچه ارومیه باقی مانده است.

فصل چهارم-تحولات ژئوپولیتیک عراق، حکومت مالکی کانون ستیز

23-تحولاتی که ماههای گذشته در عراق به وقوع پیوست زمینه تغییرات سیاسی و جغرافیایی (ژئو پولیتیک) جدیدی را به وجود آورده است. اساسی ترین تحول در عرصه داخلی یک ضربه کاری و جبران ناپذیر به هژمونی خامنه‌ای از طریق ساقط شدن حکومت مالکی است. این تحولات اما به یکباره و بدون زمینه نبود.

جنگ تجاوزگرانة آمریکا علیه عراق و اشغال این کشور و پس از آن سهیم کردن ولایت خامنه‌ای در قدرت سیاسی عراق که به ویژه با خروج نیروهای نظامی آمریکا به نیروی هژمونیک تبدیل شد، تضادهای درونی در عراق را روز به روز تشدید کرد.

مردم عراق، هم علیه اشغال مبارزه می کردند و هم علیه دزدان و باندهایی که به یمن اشغال و به مدد نیروی نظامی آمریکا به قدرت رسیده بودند و کاری جز دامن زدن به فساد و چپاول درآمدهای عراق نداشتند.

مالکی در دور دوم خود در یک مانور خدعه آمیز ابتدا با طرفهای دیگر بر سر یک برنامه مشترک در شهر اربیل توافق کرد و بلافاصله پس از آن که دولتش مورد تأیید مجلس قرار گرفت، تمام تعهدات را زیر پا گذاشت. فهرست طولانی موارد عهد شکنیها و نیرنگهای مالکی که در هماهنگی با قاسم سلیمانی، نماینده حقیقی اما غیر رسمی خامنه‌ای در عراق صورت می گرفت، در بیانیة حاضر نمی گنجد و از ذکر آن صرفنظر میکنیم. اما نکته مهم و اساسی در تحولات سیاسی عراق طی ده سال گذشته، اینست که حمله به عراق یک فرصت طلایی و استراتژیکی از طریق آمریکا برای خامنه‌ای ایجاد کرد که در بیانیه های شورا به آن پرداخته شده است. به تعبیر بسیاری از سیاستمداران و روزنامه نگاران عربی وعراقی به این ترتیب آمریکا عراق را در یک سینی طلایی به آخوندهای حاکم بر ایران تقدیم کرد.

24-دخالتهای بی حَد و مرز ولایت خامنه‌ای از همان روز اول اشغال عراق به شکل پنهان و آشکار شروع شد. دولت خاتمی ”به فرموده“ ولی فقیه اولین دولتی بود که ”شورای حکومتی“ دست ساز آمریکا را به رسمیت شناخت و البته قبل از تشکیل این شورا از طریق عوامل خود توانست نیروهای وابسته به ولایت را در موقعیت برتر قرار دهد.

در تیر 82، یونسی وزیر اطلاعات خاتمی در زمینة موقعیت رژیم در عراق گفت: «به لطف خدا امروز در بازی پیچیدة عراق، افغانستان و خلیج فارس، جمهوری اسلامی ایران تنها برنده است».

در مهر 82، یونسی در یک اظهار نظر دیگر اضافه کرد: «بازی عراق بازی پیچیده‌‌یی است که نظام جمهوری اسلامی در آن به پیروزی بی حد و حصری دست یافت، به‌ نحوی که برخی از کشورها با حسرت به آن نگاه می‌کنند».

در مهر 84، رد پای رژیم ولایت فقیه و اعمال نفوذ رذیلانة آن در پیشنویس قانون اساسی جدید عراق بیرون زد و بسیاری از اهل سنت رفراندوم مربوطه را تحریم کردند. همچنین یک میلیون شهروند عراقی شامل 4500 وکیل و حقوقدان، 55 حزب و سازمان و انجمن سیاسی و اجتماعی و مدافع حقوق بشر و شوراهای شیوخ عشایر به حذف بند 3 ماده 21 پیشنویس قانون اساسی که دست پخت عوامل رژیم ایران بود فراخوان دادند(ضمیمة شماره 1- نیویورک تایمز7 اکتبر2005).

این بند در تعارض آشکار با قوانین بین المللی پناهندگی و کنوانسیون 1951 ژنو بود و عامدانه به خاطر انکار حقوق پناهندگی از جمله پناهندگی مجاهدین و سلب امنیت و حفاظت از آنها و دیگر پناهندگان و پناهجویان ایرانی و غیر ایرانی طراحی شده بود.

یک میلیون عراقی در بیانیة خود بر اصل مسلم حقوقی” برائت“ تأکید کردند که به موجب آن هیچکس مجرم نیست، مگر اینکه اتهامش در یک دادگاه ذیصلاح به اثبات رسیده باشد. آنها همچنین به مادة 44 پیش‌نویس استناد کردند که مقرر داشته است «همه افراد حق دارند از حقوق مندرج درکنوانسیونها و توافقنامه های بین المللی مربوط به حقوق بشر که عراق نیز آنها را تصویب کرده ...برخوردار شوند». اما همة این حقوق توسط عوامل و مزدوران رژیم ایران انکار و حذف شدند.

عراقیان در بیانیه خود اعلام کردند: « تدوین قانون اساسی، انتظارات و امیدهای بسیاری در مردم عراق برای پایه ریزی عراق دموکراتیک و همخوان با قوانین بین المللی و موازین حقوق بشر برانگیخت. اما مردمی که از بی قانونی و ناامنی و کشتار و انفجار و بویژه از جنگ پنهان و اشغال اعلام ناشدة دیگری از سوی رژیم ایران به ستوه آمده اند و می بینند که مداخلات این رژیم موجب ناامنی و خونریزی هرچه بیشتر در عراق بوده است، نمی توانند بر تأمین منافع رژیم ایران در قانون اساسی کشورشان چشم فرو ببندند».

در دی 84، پس از انتخابات عراق، پورمحمدی وزیرکشور وقت رژیم گفت: «از صندوقهای رأی در بغداد و استانهای عراق شعارهای مردم مسلمان ایران بیرون می‌آید». او ” این پدیده بزرگ تاریخی“ را گواهی بر تحقق این گفته خمینی دانست که «راه قدس از کربلا می گذرد».

همزمان، احمدی نژاد گفت: «خداوند ثمرة اشغال دو کشور همسایه (عراق و افغانستان) را در دامن ایران قرار داد» و نتیجه گیری کرد که «ما باید آماده اداره دنیا شویم».

25-شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه سال 1384 درمورد کلان سرمایه گذاری خامنه‌ای برای بلعیدن عراق و روشهای او برای میوه چینی خاطر نشان کرد:

« تاکتیک به ‌غایت فرصت‌ طلبانة رژیم آخوندی در عراق در برابر آمریکا در دو سال ‌و‌ چند ماه گذشته، فشارآوردن از پایین برای امتیاز گرفتن از بالا بوده است. از یکسو بر‌ طبل ”یکانهای استشهادی“ می‌کوبد، نعره‌های ”ضد استکباری“ می‌کشد و خروج نیروهای خارجی، به‌ویژه نیروهای آمریکایی، را از عراق می‌طلبد، اما از طرف دیگر اولین دولتی است که شورای حکومتی را به‌رسمیت می‌ شناسد، مهره‌ ها و عوامل خود را در آن شرکت می‌دهد، بخشی از ائتلاف و حاکمیت ائتلافی می‌ شود، قلع ‌و ‌قمع ”تروریسم و تروریستها“ را طلب می‌کند، هرگونه گفتگو و مذاکره نیروهای آمریکایی با شورشیان را حرام می‌داند و در یک کلام کاسة داغتر از آش می‌ شود. در عین حال با دست باز پول و سلاح و مهمات به داخل عراق می‌ریزد و هرازگاهی ضرب ‌شستی به ایتالیاییها و انگلیسیها نشان می ‌دهد تا آمریکاییها حساب کار خودشان را بکنند و به این نتیجه برسند که اگر رژیم ایران بخواهد می ‌تواند جهنمی برای آنها بسازد...

از یکسو می ‌گوید عراق امن و باثبات می‌ خواهد، و برای آن روضه ‌ها می‌ خواند، اما از سوی دیگر معلوم می ‌شود که ماده‌ های انفجاری پیش‌ ساخته با قدرت نفوذ فوق ‌العاده از ایران به عراق فرستاده می‌ شوند. تلویزیون ان.‌بی.‌سی فاش کردکه ”‌یک محمولة بزرگ از مواد انفجاری که به ‌صورت قاچاق از شمال شرقی عراق از ایران وارد این کشور می‌شد“، به‌دست سربازان آمریکایی افتاده است. به گفتة این شبکة تلویزیونی، ماده‌ های انفجاری پیش‌ ساخته با قدرت نفوذ خارق ‌العاده در زرهیها، توسط سپاه پاسداران ایران به عراق فرستاده می ‌شوند. معلوم شده است که رژیم از آن‌رو با هرگونه گفتگو و مذاکرة نیروهای آمریکایی و دولت عراق با نیروهای شورشی مخالفت می ‌ورزد که بتواند حیطة تأثیر‌گذاری و نفوذ خودش را با انواع کمک ‌رسانیها و ارتباطات پنهانی و غیرمستقیم با آنها حفظ کند و تا آن ‌جا که بتواند آنها را در جهت اهداف خودش به ‌کار گیرد یا سمت ‌و ‌سو دهد...

یک نویسنده و روشنفکر برجستة عراقی نوشت: ”بادهایی که از صحاری خشک ولم ‌یزرع در ایران می ‌آیند در جهت خلاف حرکت کشتیهای عراق وزیدند و این سرزمین رؤیا را به هدف امتداد ظلمات صحرای کنونی ایران تبدیل ساختند. گفتیم که متحدان، برایمان آزادی تدارک دیده ‌اند تا قانون اساسی دائمی‌ مان را بنویسیم، ولی نمی ‌دانستیم که آن چیزی که آن ‌را قانون اساسی دائمی می‌نامند، قلادة دائمی رژیم ایران بر گردن عراقیان است. هزاران مایل را در جستجوی مراکز رأی‌ گیری طی کردیم و انگشتانمان را به جوهر آبی آغشتیم، اما نمی ‌دانستیم که عمامه ‌هایی در کمیتة تدوین قانون اساسی خواهیم کاشت که هم و غم آنها نصب سیمهای خاردار بیشتری در میدان آزادی است که روز به روز دارد صحنه ‌اش تنگتر می ‌شود. اکنون بر بغداد، روضه‌ خوانها، و بر شهر بصره، نیروهای بسیجی حکم می‌رانند که دهانها را می‌دوزند و تحرک زنان را محدود می‌ کنند. شهرهایی را که به آرامی در کناره‌های فرات و دجله آرمیده‌اند، دزدانی نگاهبانی می ‌کنند که آنها را از اهل خانه دزدیده‌اند“».

26- از این پیش تر، شورای ملی مقاومت در بیانیه خود در سال 1383 اعلام کرده بود: «به موازات دخالتهای گستردة رژیم آخوندها در عراق، که با صدور بیدریغ بنیادگرایی و تروریسم همراه بود، مقاومت ایران در یک کارزار سیاسی و اطلاعاتی بزرگ، با انبوهی از اسناد و مدارک، مطامع و مقاصد و طرحهای دامنه دار و نیز عملکرد ارتجاع حاکم بر ایران را افشا کرد. در طول زمان، علاوه بر توجهات مردم عراق، که خود قربانیان درجة اول صدور ارتجاع و تروریسم از سوی رژیم ملایان بوده و هستند، توجهات جهانی نیز تدریجاً به ‌این حقیقت جلب شد و اکنون همگان تا حدودی با عملکرد رژیم آخوندی در عراق و خطرات آن برای صلح و آرامش در این کشور و در خاورمیانه آشنا شده ‌اند. قلب مسأله ‌اینست که رژیم با سوء استفاده از جنگ و شرایط حاکم بر عراق، به غایت می کوشد که از این وضعیت، هم‌ چون جنگ کویت و بسا بیشتر از آن، به سود خود بهره برداری کند» .

یک سال بعد و در شرایطی که مسأله تصویب قانون اساسی عراق مطرح بود ما اعلام کردیم: «درشرایطی که تدوین و تصویب قانون اساسی جدید عراق و رفراندوم دربارة آن در دستور است، رژیم آخوندها بالاترین تلاش را برای اعمال نفوذ هرچه بیشتر در قانون اساسی و نیز درانتخابات آیندة این کشور به‌عمل می‌آورد... روزنامة الحیات در 28تیر 1384 از تهران گزارش کرد: ”‌خامنه ‌ای، ولی ‌فقیه جمهوری اسلامی ایران، اصرار خود را بر این‌ که اسلام باید محور قانون اساسی دائم عراق باشد، به نخست‌وزیر عراق، ابراهیم جعفری، ابلاغ کرد“...

بر‌ اساس تجارب 50 سالة ملت ایران برای نیل به دموکراسی و حاکمیت مردم، بالاخص تجربة 27‌ ساله در ‌برابر دیکتاتوری مذهبی، پیام ما به مردم و نیروهای دموکراتیک و میهن‌پرست عراقی با هر دین و مذهب و با هر مرام و ملیت این است:

الف ـ با این‌همه درد و رنج و با این همه خونی که هر روز از پیکر عراق بر زمین می‌ریزد، دیگر در عراق جایی برای هیچ ‌گونه افراطی‌ گری باقی نمانده است. پاسخ، در یک دولت دموکراتیک ملی و مستقل و معتدل است تا بتواند وحدت سیاسی و تمامیت ارضی کشورتان را در دیالوگ مستمر با همة جریانهایی که به قواعد دموکراتیک پایبند هستند حفظ کند و به اشغال پایان دهد.

ب ـ در شرایط کنونی و در پروسة تدوین و تصویب رفراندم قانون اساسی و انتخابات بعدی و تشکیل دولت جدید، تهدید مبرم تمامیت و آزادی عراق و به ‌خصوص آن‌ چه مانع اصلی استقلال آن و خروج هر چه سریعتر نیروهای چند ملیتی است، همان ”جنگ پنهان و اشغال اعلام نشده‌یی“ است که 2 میلیون و 800 هزار تن از مردم عراق بر آن انگشت گذاشته‌اند.

از سوی دیگر ایالات متحده اعلام کرده است به دموکراسی در عراق متعهد می‌باشد. این تعهد را در کارزار تاریخی کنونی برای برپایی یک دولت دموکراتیک و مستقل و معتدل، به آزمایش بکشید.

ج ـ با تمام قوا در انتخابات، به شرط آزادی و عدم تقلب، شرکت کنید و میدان را به‌سود جریانهای ضد دموکراتیک و دخالتهای خارجی خالی نکنید. تا آخرین قطره و تا آخرین ذره از آزادی و امکان فعالیت آزاد سیاسی استفاده کنید. انتخابات آزاد، تحت نظارت ملل متحد و حداکثر آزادیهای دموکراتیک را طلب کنید.

دـ امنیت و صلح ‌و ‌ثبات با اعاده و تضمین حقوق و احترامات همة مردم عراق به‌ویژه زنان آزادة عراقی و با پلورالیسم سیاسی و مذهبی و قومی محقق می‌شود.

ه ـ مرجعیت عالی و حوزة تاریخی نجف و علما و روحانیون آزادیخواه استبداد دینی تحت‌عنوان ولایت فقیه را نپذیرفته‌اند و تجربة تلخ مردم ایران در ربع قرن اخیر را مدّ‌نظر دارند».(شورای ملی مقاومت ایران- 15 مرداد 1384).

تحولات عراق به روشنی صحت مواضع مقاومت ایران را نشان میدهد.

این مواضع که مورد استقبال بخشهای مهمی از جامعه عراق قرار گرفت، خشم ایادی رژیم را برانگیخت. واقعیت این است که مقاومت ایران در این سالیان هزینه‌های گزافی برای اتخاذ چنین مواضعی که بارها از جانب مسئول شورا، رئیس جمهور برگزیدة شورا و یکایک اعضای شورا بیان شده، پرداخته است.

27-طی ده سال گذشته جبهة عظیم و گسترده ‌یی از نیروهای سیاسی و اجتماعی عراق بارها گفته و نوشته اند که رژیم حاکم بر تهران، به اشغال پنهان عراق دست زده است. در سال 1384 دو میلیون و هشتصد هزار تن از مردم عراق، از جمله 400 هزار زن عراقی، طی بیانیه‌یی این امر را اعلام کردند. این بیانیه که از سوی 65 حزب و جریان سیاسی و صنفی عراق، 6400 وکیل و حقوقدان، 300 استاد دانشگاه، 400‌ روحانی، 28000‌ مهندس و پزشک و کادر پزشکی امضا شده، سندی تاریخی است که به ابعاد مداخله‌جویی رژیم آخوندها در عراق برای صدور بنیادگرایی و تروریسم و به توطئه‌ ها و دروغپردازی های رژیم آخوندی علیه حضور رزمندگان مقاومت ایران در این کشور گواهی می‌دهد.

مردم عراق در این سند تاریخی که در آوریل ‌2005 انتشار یافت، دربارة ابعاد مداخله ‌جویی رژیم آخوندی اعلام کردند:

«جهان از دخالتهای استبداد دینی حاکم بر ایران به ‌فریاد آمده است...کشور ما در معرض جنگ پنهان و اشغال اعلام‌نشدة دیگری از سوی رژیم ایران قرار گرفته و حتی از جداسازی استانهای جنوبی سخن گفته ‌اند. کسانی‌ که فتح قدس از طریق اشغال کربلا شعارشان بود، اشغال آمریکا را فرصتی مغتنم برای برپا‌کردن یک حکومت ارتجاعی به ‌سبک ولایت‌فقیه، شمردند، امری که مرجعیت عالی شیعه در نجف و علمای سنی آن‌را رد کرده‌اند. امنیت و حیات مردم عراق و مطالبات ما دربارة استقلال و آزادی وطنمان و آزمایش دموکراسی که به ‌ما وعده داده شده بود، هدف قرار گرفته‌اند.

اعزام صدها‌هزار حقوق ‌بگیر به‌ عراق با بهانه ‌های مختلف، فرستادن انبوه تسلیحات و مهمات، دهها فرستندة رادیویی و تلویزیونی، انواع نشریات و مجلات و روزنامه‌ها، خرج‌کردن پولهای کلان برای خریدن بسیاری از مؤسسات و کارخانجات، ارعاب شهروندان، سرکوب زنان، تهدید و تطمیع روحانیان و شیوخ عشایر و سیاستمداران و دعوت آنها به‌ایران، ترور اطبا و استادان دانشگاه و کارکنان دولت، تهدید روشنفکران و روزنامه‌نگاران، توزیع مواد مخدر، کشتار مخالفان، آزار پیروان سایر ادیان، تفرقه‌اندازی بین مذاهب و قومیتها، ثبت‌نام داوطلبان برای عملیات تروریستی و فراخوانهای خامنه‌ای به ‌شورش و کشتار، حیات سیاسی ما را دربرگرفته و بخشی از فاجعة مداخلة رژیم ایران در عراق است. رژیمی که برای مردم و شیعیان عراق از انتخابات آزاد دم می‌زند، لیکن آن ‌را از شیعیان و مردم ایران دریغ می‌کند. این رژیم در صدد تهیة سلاح هسته‌یی است که بالمآل، مردم عراق و مردم سراسر منطقه هم بایستی علاوه بر مردم ایران قیمت آن‌را بپردازند» (ضمیمة شماره 2- نیویورک تایمز6 می2005).

28-با شروع بهار عرب، جنبش و مطالبات مردم در عراق ابعاد جدیدی پیدا کرد. دخالت دولت مالکی به سود بشار اسد، نفرت از مالکی را تشدید کرد. جنبش مطالبات به جنبش اعتراضی در 6 استان تبدیل شد و اقدام به گردهماییها در میدانهای شهرها و سپس اقدام به تحصنها کردند. استان انبار، قلب تپنده در این تحصنها بود.

حکومت مالکی با آن چه در توان داشت به سرکوب تحصنها روی آورد و پس از چندی قیام مسالمت آمیز مردم 6 استان به مبارزه مسلحانه توده ای تبدیل شد. در چنین وضعیتی خواست برکناری مالکی به خواست محوری قیام کنندگان تبدیل شد. همزمان دولت اقلیم کردستان نیز که عهد شکنی مالکی را دیده بود به مخالفت با دور سوم نخست وزیری مالکی پرداخت. انفجار خشم و عصیان عشایر و مردم ستمدیده عراق، در خرداد و تیر ماه 93، به سلطة دیکتاتور دست نشاندة رژیم ولایت فقیه در مناطق وسیعی از چند استان عراق خاتمه داد. حکومت نوری مالکی که سیاستهای جنایتکارانه اش چه در محاصره و سرکوب و کشتار اعضای مقاومت ایران در اشرف و لیبرتی و چه در حذف و به حاشیه راندن بخشهای عظیمی از جامعه عراق، به طور فزاینده از تهران دیکته می شد، عملا درهم شکست و با طرد و انزجار جامعه عراق و جامعة جهانی رو‌به‌رو شد و در سراشیب سقوط قطعی قرار گرفت و سرانجام از پا در آمد. وضعیت وزارت باصطلاح حقوق بشر در حکومت مالکی آیینة تمام نمای شقاوت و جنایت و چپاول و دزدی در این حکومت دست نشانده است. شیاع سودانی وزیر باصطلاح حقوق بشر صرفاً یک جانور درنده و مزدور سفارت رژیم ایران و نیروی تروریستی قدس است. این جنایتکار که قطعاً بایستی در دادگاه بین المللی پاسخگوی اعمالش باشد جابجا و نقطه به نقطه در جنایتها و دروغپردازی و سرپوش گذاشتن بر جنایتها شریک و سهیم مالکی و مشاوران امنیتی اوست.

29-رژیم ایران که از این فروپاشی سرگیجه سیاسی گرفته بود،” داعش“ را بهانه کرد تا تمام جنبش مردم عراق را وابسته به آن جلوه دهد. در ابتدا تحت عنوان ”حفاظت مراقد مقدس“ شروع به مداخله نیرویی و جنگ افروزی فرقه‌یی کرد و سپاه قدس برای جنگ علیه مردم عراق اقدام به ثبت نام داوطلب کرد. حسن روحانی در ابتدا همکاری نظامی با آمریکا را بعید ندانست و رسانه های رژیم و به ویژه منابع سپاه پاسداران با هیاهو و به راه انداختن دود و دم زیاد از آمریکا درخواست اقدام نظامی و سرکوب داعش می کردند. مالکی نیز به نیابت از بیت خامنه‌ای هر روزه خواستار دخالت ارتش آمریکا و بمباران مردم شهرهای آزاد شده می شد.

رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد قصد دخالت نظامی در این تحولات را ندارد و از این زمان بود که سرکردگان حکومت ایران که در سال 2003 از حمله نظامی امریکا سود کلان برده بودند، این بار وارفته و با نعل وارونه، به مخالفت با ”مداخله خارجی“ پرداختند.

در 4مرداد رئیس جمهور برگزیدة شورا در کنفرانس عربی- اسلامیدر پاریس گفت: « با ابراز انزجار از ستم و سرکوب و تعدی علیه مسیحیان و انفجار جنایتکارانه مسجد نبی الله یونس در موصل، از مواضع هیأت علمای مسلمین و عشایر عراق، در محکومیت کوچاندن اجباری مسیحیان تقدیر می‌کنیم. این، یک موضع مسئولانة اسلامی و انسانی در برابر ارتجاع و افراطی‌گری تحت نام اسلام است».

خانم رجوی همچنین در 22 مرداد در کنفرانس بین المللی در مقر ملل متحد در ژنو خاطر نشان کرد: « شرائطی که رژیم ملاها و دولت دست‌نشاندة آنها ایجاد کرده‌اند، به یک جریان افراطی و تروریستی قدرت و فرصت داده تا انقلاب مردم عراق را به بیراهه ببرد. و به کشتار بیگناهان و اقلیتها و تعرض و هتک حرمت زنان بپردازد و با تعدی و کوچ اجباری جامعة مسیحیان و ایزدیان عراق را در هم بکوبد. چیزی که وجدان هر انسان شریف را جریحه‌دار میکند و انزجار آنهایی را که به اسلام راستین اعتقاد دارند، برمی‌انگیزد».

هیاهوی ”بانکدار مرکزی“ و ”پدر خوانده تروریسم بین المللی“ پیرامون داعش و اینکه گویا مساله عراق و قیام توده های مردم این کشور برای سرنگون کردن مالکی و خلع ید از رژیم ایران، صرفاً در داعش خلاصه می شود، با موضع گیری رهبران عشایر که اعلام کردند ما با داعش و القاعده جنگیده ایم و در آینده نیز امکان قدرت گیری به چنین نیروهایی نخواهیم داد، نقش بر آب شد.

30- در 21خرداد امیر عشایر الدلیم ضمن مرزبندی قاطع با جریان داعش، با هرگونه تروریسم، فرقه گرایی، افراط گرایی و بنیادگرایی اعلام مخالفت کرد. او خطاب به انقلابیون عشایر گفت: « به هیچ شکلی از تروریسم اجازه ندهید چهرة درخشان این انقلاب را خراب کند، چرا که مالکی و کسانی که با او هستند قصد آن را دارند که به این انقلاب جامة تروریسم بپوشانند».

اوافزود: «بر همه جریانات سیاسی است که فوراً مالکی را بر کنار کنند و یک دولت موقت برای نجات آن‌چه از عراق باقی مانده تشکیل بدهند ... اهالی عشایر از شوراهای نظامی و انقلابیون عشایر کاملاً آماده هستند تا پرونده امنیتی استانهایی را که دولت مدعی است به دست تروریستها ساقط شده را به‌دست بگیرند. و برای همه یادآوری می‌کنیم که انقلابمان از روز اول برای باز پس گیری حقوق و نه برای انتقام بوده و به همه کسانی که نفوذی هستند و ... تلاش می‌کنند در این انقلاب رخنه کنند و این انقلاب را در چشم جهانیان به‌عنوان کسانی نشان بدهند که داعش هستند، هشدار می دهیم.

همه بر سر عدم همکاری و اجازه ندادن به داعش یا غیر داعش توافق دارند اما هم ‌چنین می‌ خواهیم که شبه نظامیانی را که زشت ترین جنایات را انجام داده‌اند فراموش نکنند. لذا با صراحت تمام می‌ گوییم که آماده همکاری هستیم به این شرط که به شبه نظامیان حکومتی اجازه داده نشود باقی بمانند و خون و جان عراقیان را پایمال کنند. مسئول پرونده امنیتی باید از فرزندان مردم عراق باشد و نه دولت مالکی که خودش تروریسم را آورده است. به همه یادآوری می‌کنیم که ما از روز اول بر اساس حقوق سلب شده قیام کردیم و نه بر اساس سیاست انتقام» (تلویزیون التغییر-11 ژوئن 2014).

31- روز22خرداد ”هیأت علمای مسلمین عراق“ که متشکل از بالاترین مراجع و مفتیان بزرگ اهل سنت درعراق است، در یک پیام فوری خطاب به انقلابیون عراق اعلام کرد:

«انقلابیون بایستی در خدمت مردم باشند. چرا که می ‌خواهند ظلم را از روی مردم بردارند.

بایستی تلاش کنید تا هر شهری که آزاد می ‌شود خودش سمبل و شاخصی برای سایر شهرها شود. انقلابیون در موصل و صلاح‌الدین و سایر مناطق آزاد شده، بایستی به این موضوع توجه داشته باشند که رفتار با اقلیتها بر اساس آیین ماست و بایستی یک چهره بسیار پاک از انقلابیون در نزد جهانیان بارز شود.

هرگونه احراج بایستی برداشته شود. این برای حفاظت و نگهبانی از اقلیتها و حفاظت از اعتقادات آنها ضروری است.

انقلابیون 30 میلیون عراقی هستند و کسی جز آنها انقلابیون نیست. مردم عراق از روز 25 فوریه 2011 اقدام به برگزاری تظاهرات مسالمت ‌آمیز در 16 شهر کردند، ولی بعد از چند ماه مالکی با آتش پاسخ داد.

سپس تظاهرات و اعتراضات در6 استان شروع شد و عراقیان تحصن هایی را بیش از یکسال شکل دادند و خواسته‌های مشروع خودشان را مطرح کردند. اما مالکی با آهن و آتش پاسخ داد و بعد با تانک و سلاح سنگین تهاجم کرد و صدها نفر را کشت و زخمی کرد.

در مقابل، عراقیان راهی جز پاسخ گفتن به همان شیوه برایشان باقی نماند و آن انقلاب، انقلاب مردم بود. هر جریان و گروهی که فکر می کند رهبری انقلاب در دست اوست در توهم به‌سر می برد».

هیأت علمای مسلمین عراق همچنین تاکید کرد: «در قبال فراخوانهایی که به انقلابیون برای رفتن به طرف نجف و کربلا و غیره داده می‌شود هشدار می‌دهیم. چنین فراخوانی غیر قابل‌ قبول و مردود و موضعی غیرمسئولانه از هر طرفی است که آن را صادر کند و به جایی راه نخواهد برد و مقدمه ای خواهد بود برای شکست انقلاب و تغییر هدفش از کمک به مظلومان بسوی حوادث فتنه انگیز در بین مردمی واحد.

همگان می دانند که اکثریت مردم عراق در جنوب کشور، مالکی و باند او را رد می کنند و مثل بقیه مردم از ظلم شدید و فقر بی حد و حصر و پایمال شدن شرافت و حقوق و تسلط احزاب و شبه نظامیان جنایتکار بر گرده‌شان رنج می برند.

ما همه انقلابیون را نصیحت می کنیم که از هرگونه عملی که منبعث از احساسات فرقه گرایانه باشد اجتناب کنند. همان چیزی که دولتهای بزرگ و کوچک شناخته شده، در مسیر محقق کردن پروژه‌های مخرب خودشان علیه عراق و کل منطقه برایش تلاش می کنند.

ما همگی فرزندان یک کشور واحد هستیم و همگی با هم تلاش می کنیم تا از تمامی عراقیان، بدون استثنا کردن هیچ دین و آیینی از دین و آیینهای جامعه، رفع ظلم کنیم...

ما هیچ فرقی بین یک شخص و شخص دیگر و یک مذهب و مذهب دیگر قائل نیستیم زیرا که همگی در این خاک و آینده‌یی واحد سهیم هستند» (تلویزیون رافدین 12 ژوئن 2014)

در 24تیر93 ایاد علاوی نخست وزیر پیشین عراق گفت:«بسیاری از امور توسط رژیم ایران اداره می شود و به‌طور مشخص توسط شخصی که قاسم سلیمانی نامیده می شود...اشتباهات رویهم متراکم و انباشته شده و به جامعه صدمه زده است. وضعیت سیاسی موجود بیش از آن‌که دفع‌کنندة بنیادگرایی و تروریسم باشد، تشویق‌کننده رشد و نمو بنیادگرایی و تروریسم شده است...

من با خود آمریکایی‌ها هم با صراحت صحبت می کنم و سرمقاله هایی هم در بزرگترین روزنامه‌های آمریکایی نوشته‌ام... آنها مستمراً می گویند داعش، داعش، داعش، تروریسم. طبعاً داعش جزئی از تروریسم و امتداد القاعده است. اما جنبش توده ای هم وجود دارد، جنبش مردمی، جنبش عشایری، نظامیان، غیر نظامیان و دیگران و تظاهرات مسالمت‌آمیز که تماماً در کادر قانون اساسی بوده است. مقامات آمریکایی آنها را داعش و افراد مسلح و غیره می نامند بدون توجه به واقعیت هایی که روی زمین وجود دارند، توجه کنند که آنها مردم شریف عراقی هستند که با ما در مبارزه با القاعده شریک شدند». (تلویزیون الجزیره-15 ژوئیه 2014)

32-تحولات عراق که سر انجام به برکناری رسمی مالکی در روند سیاسی منجرشد، در ورای عوامل مختلف داخلی و خارجی که در آن تأثیر گذارند، برخاسته از قیام توده های مردمی است که از ستم حکومت مالکی و پیامدهای اشغال کشورشان توسط آمریکا به ویژه اشغال پنهان و آشکار بعدی توسط رژیم ولایت فقیه، به ستوه آمده و به‌پاخاستند. مردم و عشایری که طی یک دهه، دهها و صدها بار در بیانیه ها و گردهماییهای خود، از جمله بیانیه 5 میلیون و 200 هزار مردم عراق (ضمیمة شماره 3- نیویورک تایمز23ژوئن 2006) و بیانیة 3 میلیون تن از شیعیان دربارة رژیم ایران (ضمیمة شماره 4- الزمان 16 ژوئن 2008)، مجاهدین و اشرف اعلام موضع نموده و اشرف را مشعل و الگوی راهنما و راهگشای پایداری و آزادی شناخته بودند.

اکنون تحولات عراق، با توجه به وضعیت ژئوپلیتیک عراق و اهمیت استراتژیک آن در سرنوشت رژیم ولایت فقیه، تأثیرات بسیار گسترده‌یی در سطح منطقه و در سیاستهای طرفهای ذینفع بین المللی خواهد داشت.

خامنه‌ای و مالکی دست بردار نیستند، اما قدر مسلم این که دوران کلان بهره برداریهای ولایت خامنه‌ای از نتایج فاجعه بار جنگ سال 2003 و خطاهای استراتژیکی سیاست آمریکا که دروازه های عراق را به روی این رژیم باز گشود، پایان یافته است.

خامنه‌ای که در ادامه جنگ طلبی خمینی و شعار فتح قدس از طریق کربلا، بلعیدن عراق بحران زده و غرقه در خون و فاجعه را مهمترین راهبرد سیاست صدور تروریسم ارتجاع و تضمین بقای نظام ولایت فقیه قرار داده بود، اکنون باید منتظر آثار زهرآگین این شکست بزرگ بر طلسم ارعاب و نیروی نظامی حافظ ولایت فقیه یعنی سپاه پاسداران در داخل ایران باشد.

خامنه‌ای مجبور است راهبرد جدیدی انتخاب کند. یا باید به واقعیت جدید تن دهد و یا برای احیای هژمونی خود با اکثریت طرفهای موجود در معادله عراق وارد جنگ شود. دست برداشتن از حمایت مالکی در پست نخست وزیری، نخستین گام در مسیر تن دادن تحمیلی به شرایط جدید است که رفسنجانی صراحتا بر آن تأکید می کند.

رفسنجانی در جلسة مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخلاف سیاست راهبردی خامنه‌ای در حمایت از دور سوم نخست وزیری مالکی، از ”طرح دولت فراگیر در عراق“ حمایت کرد و گفت :« امیدواریم میانجی خوبی برای خاموش کردن آتش اختلافات در عراق باشیم».

خامنه‌ای در صورت تن دادن به این مسیر و دست برداشتن از جنگ، جام زهر دیگری را سَر می کشد که همانند زهر خوردن خمینی در تیر ماه سال 1367 است با این تفاوت که امروز نه خمینی وجود دارد و نه خامنه‌ای دارای اتوریته‌یی است که بتواند زیان های ناشی از این شکست را که با عقب نشینی در پروژة اتمی و تهی شدن ذخایر استراتژیک رژیم ولایت فقیه همراه است، جبران کند.

33- درحالی که استراتژی و سیاست رژیم ولایت فقیه برای صدور بحرانهای رژیم قرون وسطایی به خارج از مرزها، در باتلاق 35سال جنگ و جنایت دفن می شود، آنچه به اثبات می رسد، حقانیت و برآمد افتخار آمیز «سیاست صلح و آزادی» است که شورای ملی مقاومت ایران با پیگیری آن قوام یافته است. سیاستی که به عنوان عامل تعیین کننده داخلی، توانست استراتژی جنگ ضد میهنی خمینی با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» را درهم بشکند و او را به قبول قطعنامة آتش بس وادار سازد. همین سیاست بود که در یازده سال گذشته در مقابل راهبرد خامنه‌ای برای بلعیدن عراق سدی استوار بنا کرد و از همان آغاز به طرفهای منطقه‌یی و بین المللی هشدار داد.

در 23آذر 1382 خانم رجوی در پیام خود به گردهمایی ایرانیان در لندن، گفت: « بگذارید ازسوی مقاومتی که افشاگر منحصر به فرد پروژه های اتمی و تسلیحات ممنوعه کشتار جمعی رژیم آخوندها بوده است با صراحت از همین جا به دنیا اعلام کنیم که: خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروریسم رژیم ملایان در عراق اکنون صد بار ازخطر اتمی این رژیم بیشتر است. تکرار می‌کنم: خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروریسم رژیم ملایان در عراق اکنون صد بار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است». او گفت: «در چنین وضعیت ژئوپلیتیکی، باز هم مثل روزگار جنگ 8‌ساله، یعنی دوران جنگ ضدمیهنی خمینی، سد سدید در برابر ارتجاع و صدور بنیادگرایی، همانا مجاهدین خلق ایران هستند. به همین خاطر رژیم به شکل جنون‌آمیزی در پی زد‌و‌بند و توطئه و تروریسم علیه مجاهدین در خاک عراق است تا شاید بتواند آنها را ناگزیر از ترک این کشور کند و بعد، طعمة خود را بدون هیچ رادع و مانع ایدئولوژیکی و سیاسی به‌ویژه از نوع ایرانی و شیعی، فرو ببلعد».

34- امروز یک اجماع جهانی دربارة ضرورت ایستادگی دربرابر فاشیسم مذهبی و اثر گذاری این سیاست در راستای منافع عالی خلقهای ایران و عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه شکل گرفته که بهای خونین ایستادگی بر سر آن را رزمندگان آزادی ایران در اشرف و لیبرتی با استقامتی شگفت انگیز پرداخته اند.

شورای ملی مقاومت ایران، به پایداری شجاعانه رزمندگان اشرفی، و همبستگی آنها با توده های مردم عراق در برابر مطامع شوم رژیم، که در اسناد زرینی از بیانیه های میلیونی مردم عراق اعم از سنی و شیعه و در انبوهی از موضعگیریها و اطلاعیه های مشترک نیروهای سیاسی عراقی از همه تنوعات ملی و قومی و مذهبی این کشور، به ثبت رسیده است، درود می فرستد.

فصل پنجم-رژیم ولایت فقیه در باتلاق سوریه و انزوای آن در جهان عرب

35-نظریه پردازان امنیتی خامنه‌ای ادعا می کنند که سیاست دفاع کامل از بشار اسد، نظام ولایت فقیه را بیمه کرده است. اما واقعیت این است که جنگ در سوریه بیش از پیش به باتلاقی از خون و جنایت برای خامنه‌ای تبدیل شده است.

هم سرنوشتی با بشار اسد که جهان او را یک جنایتکار جنگی و یک جنایتکار علیه بشریت می شناسد، برای خامنه‌ای یک دام سقوط و نابودی است و این دام با تحولات مربوط به عراق هر روزه ولایت خامنه‌ای را بیشتر در عمق باتلاق فرو می برد.

محصول این سیاست در یک سال گذشته به ویژه تأیید انتخابات قلابی بشار اسد در خرداد گذشته، گسترش تنفر از رژیم ایران در میان توده های مردم عرب و مسلمانان اهل سنت، موجب تشدید تضاد بین رژیم با کشورهای بزرگ غربی و کشورهای خاورمیانه شده است. همین مسأله تضادهای درونی هرم قدرت را تشدید کرده است. باند رفسنجانی-روحانی در یک رشته موضعگیری پیرامون سوریه به طور صریح یا ضمنی خط مشی خامنه‌ای را به چالش کشیدند. احمدی نژاد هم هرچند با این سیاست خامنه‌ای زاویه داشت، اما در عمل تا کنون سیاست خامنه‌ای در سوریه اجرا شده و شکافهای درون حاکمیت را بیشترکرده است.

در حالی که رژیم ولایت فقیه سردسته بنیادگرایان و بیت خامنه‌ای قلب و مغز تروریسم و بنیادگرایی است، رسانه های وابسته به رژیم هر روزه از خطر داعش دَم می زنند و حتی کل انقلاب سوریه را «داعشی» معرفی می کنند. در حالی که نیروهای اصیل انقلاب سوریه نه تنها با داعش مرزبندی داشته و دارند، بلکه جنگهای خونینی با داعش که ظهور و اقداماتش عملا در خدمت رژیم اسد بوده، داشته اند. داعش بسیاری از فرماندهان و نیروهای اپوزیسیون سوریه را به سود دیکتاتور خون آشام حاکم کشتار کرده است.

در این خصوص، احمد جربا رئیس ائتلاف نیروهای ملی سوریه در اجلاس وزرای خارجه عرب در قاهره گفت: «انقلاب سوریه در تاریخ به ثبت رسانده که در آن واحد با رژیم بشار اسد و حامیان آن و مزدوران حزب الله و عصائب اعزامی از عراق و داعش و شاخه های آن به تنهایی و بدون دخالت مستقیم یا غیر مستقیم خارجی می جنگد. رها کردن انقلاب سوریه و عدم حمایت از آن بزرگترین خدمت به تروریسم در سرتاسر منطقه است». درهمین سخنرانی جربا در مورد تحولات عراق و دعاوی حکومت آخوندی گفت: « آنچه را که اکنون در عراق شاهد آن هستیم فریادی است در مقابل همه حکومتها که موضع خود بین قاتل و قربانی را تاکنون تعیین تکلیف نکرده اند. بعضی از حکومتها با وقاحتی بی نظیر و با شعارهای دروغین و مندرسی همچون حمایت از اماکن مقدسه از قاتل حمایت کرده و دست به کشتار مردم می زنند» (سایت ائتلاف ملی سوریه 29خرداد93).

36-شورای ملی مقاومت ایران از ابتدای شروع حرکت اعتراضی در سوریه و تکامل جنبش انقلابی علیه بشار اسد در کنار مبارزه مردم سوریه قرار گرفت. ما اعلام کردیم:

-«کمکهای بی دریغ رژیم ایران و شخص خامنه‌ای و شرکت مستقیم نیروی سرکوبگر و تروریستی قدس وابسته به سپاه پاسداران، تا کنون نتوانسته در ارادة مردم دلیر سوریه برای سرنگونی دیکتاتوری سوریه خللی ایجاد کند. خامنه‌ای در یک موضع گیری ننگین و ارتجاعی، قیام مردم سوریه را وابسته به غرب اعلام کرد. واکنش مردم سوریه در قبال این موضع سخیف و مشارکت سپاه پاسداران در سرکوب قیام کنندگان، بسیار روشن و شفاف بود: آنها در شعارهای خود خامنه‌ای را مورد حمله قرار دادند و عکسهای او را به آتش کشیدند» (بیانیه شورا- مرداد 1390).

-«مداخله خامنه‌ای در سوریه برای حفظ دیکتاتوری بشار اسد ـ که کشاکش مرگ و زندگی برای رژیم ایران است ـ و افول حزب الله لبنان در پیآمد جنگیدن در کنار نیروهای دیکتاتور سوریه، موجی از خشم و نفرت در کشورهای عربی برانگیخته است. نظریه پردازان ولایت خامنه‌ای بر این امر اتفاق نظر دارند که با فروریختن نظام اسد، کل جبهة منطقه‌یی رژیم فرو می ریزد و تخت سلطنت خامنه‌ای در تهران به لرزه در خواهد آمد. اظهار نظر آخوند مهدی طائب سرکردة قرارگاه عمار در این باره که حفظ سوریه از خوزستان برای نظام مهم تر است، نگرش استراتژیک تمام رژیم است» (بیانیه شورا- مرداد 1392).

37- در دیدار رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران با احمد جربا رئیس ا‌ئتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه درپاریس در 3خرداد93، طرفین بر نبرد مشترک رهایبخش در برابر رژیم نامشروع ولایت فقیه تا تحقق آزادی و دموکراسی در ایران و سوریه تأکید کردند.

خانم رجوی نقش فاشیسم دینی حاکم بر ایران را در سرکوب وکشتار مردم سوریه و حمایت همه جانبه از دیکتاتوری بشار اسد محکوم کرد و خواهان حمایت جامعة بین المللی از ارتش آزاد و از ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه به عنوان نمایندة مشروع مردم سوریه شد.

آقای جربا همبستگی و برادری مقاومت ایران با انقلاب سوریه را ستود و گفت ما و مردم ایران در یک سنگر مشترک علیه دشمن مشترک و برای رسیدن به هدفی مشترک مبارزه میکنیم. آخوندهای حاکم بر ایران از هیچ مشروعیتی برخوردار نیستند و سرنوشت مردم سوریه و انقلاب سوریه به سرنوشت مردم ایران و نمایندة مشروع آن، یعنی شورای ملی مقاومت ایران و رئیس جمهور منتخب آن خانم مریم رجوی گره خورده است.

احمد جربا اقدامات سرکوبگرانه علیه مجاهدین خلق ایران در لیبرتی را محکوم کرد و خواهان تضمین حقوق آنها از سوی جامعه بین المللی گردید.

خانم رجوی دراین دیدار تأکید کرد مقاومت و نبرد رهایی بخش و مشترک ما، قطعا می تواند دو کشور برادر ایران و سوریه را از دیکتاتوری و سلطه نظام منفور و نامشروع ولایت فقیه در ایران و سوریه رها سازد و آزادی و دمکراسی برای خلقهای برادر در این دو کشور محقق کند.

همچنین ائتلاف ملی سوریه اعلام کرد: رئیس ائتلاف ملی سوریه، خانم رجوی را در جریان اقدامات دپیلوماتیک و سیاسی و چارچوب کلی نتایج دیدارهای موفقیتآمیز اخیرش از پایتختهای تصمیم گیرنده در جهان قرار داد.

38- دیدار خانم رجوی و آقای جربا در پاریس، باز تاب وسیعی در سطح بین المللی و در خاورمیانه و دنیای عرب پیدا کرد. از جمله تلویزیون الجزیره، تحت عنوان”هماهنگی در نقشه مسیرمواضع بین المللی و منطقه یی در قبال انقلاب سوریه“ خاطر نشان کرد: « مردم سوریه و مردم ایران با یک دشمن در جنگند. ما برروی این خبر توقف میکنیم و آن را در دو محور مورد بررسی قرار میدهیم: درحالیکه رژیم تهران چه در زمینة سیاسی و چه در صحنة جنگ، از رژیم اسد حمایت میکند، چه دلایلی برای ملاقات جربا و رجوی وجود دارد...و این هماهنگی ها چه بازتابهایی در نقشه مسیر مواضع بین المللی و منطقه ای در قبال انقلاب سوریه داشته است».

39-واکنش رژیم ولایت فقیه که در همبستگی مقاومت رهایی بخش مردم ایران با قیام و انقلاب مردم سوریه، سرمایه گذاریهای استراتژیک خود را درخطر می دید، جنون آمیز بود.

ارگانها و مقامهای مختلف حکومتی از جمله وزارت خارجة رژیم ازطریق شیخ الاسلام معاون وزیر، کمیسیون امنیت و سیاست خارجی در مجلس آخوندها و حتی آخوند حسن نصرالله سرکرده حزب الله لبنان در این بسیج حکومتی، در خدمت بیت ولایت برای روضه خوانی علیه روابط مقاومت ایران و اپوزیسیون سوریه، به خط شدند.

شبکه های مختلف رادیو تلویزیونی رژیم و خبرگزاریهای سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس و هم چنین سایتهای زنجیره‌یی وزارت اطلاعات و دیگر رسانه های حکومتی، به انتشار بی دنده وترمز متنی کلیشه‌یی که طبق معمول، بخشنامه شده از بیت ولایت است، پرداختند و گفتند و نوشتند:

«احمد جربا رئیس ائتلاف معارضان سوری در دیدار با مریم رجوی سرکردة گروهک تروریستی منافقین این گروهک را برادران معارض سوریه خواند. در هفته گذشته هم به تقاضای منافقین دیدار میان مقامات میانه این گروهک تروریستی و ائتلاف ملی سوریه برگزار شده بود. دستان اعضای این دو گروهک تروریستی به خون هزاران زن و مرد بیگناه در ایران و سوریه آغشته است» (تلویزیون رژیم -4 خرداد 93).

-«رجوی در این دیدار گفت با ادامه مبارزات نیروهای مقاومت ایران و انقلابیون سوریه، مردم هر دو کشور از شر حکومتهای مستبد خلاص شوند. احمد جربا نیز در این دیدار با استقبال از عملکرد منافقین گفت: سرنوشت مردم ایران و مخالفان بشار اسد در سوریه به هم گره خورده است.

سازمان منافقین...پس از ادعاهای بی‌اساس در مورد برنامه هسته‌یی ایران و به راه‌انداختن جنگ روانی علیه برنامة صلح‌آمیز هسته‌یی، از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا بیرون آمد» (خبرگزاری سپاه پاسداران-3خرداد 93).

-«از آن‌جا که دیدارها و سفرهای مخالفان سوریه این روزها در فرانسه افزایش پیدا کرده است، به نظر می‌رسد پاریس محل هماهنگی‌های جدیدی میان اعضای مجاهدین با مخالفان سوریه شده است.

احمد الجربا رئیس گروه موسوم به ”ائتلاف ملی مخالفان سوریه“ (که تابستان 2011 با پشتیبانی آمریکا و فرانسه و حمایت مالی قطر و میزبانی ترکیه تشکیل شد و مقر آن در استانبول است) نیز چند روز پیش در کاخ الیزه با فرنسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه دیدار و درخواست کرده بود که مخالفان مسلح سوریه را به سلاحهای جدید و ضد هوایی مجهز کنند. در دیدار جربا با رئیس‌جمهور فرانسه هم‌چنین لوران فابیوس وزیر خارجه و ”منذر ماخوس“ نمایندة مخالفان سوریه در فرانسه (که سوریها او را سفیر خود می‌خوانند) حضور داشتند. دیدار ”دوستان سوریه“پنجشنبه گذشته برگزار شد. پیش از این نیز، دقیقاً در پنجم ماه می، الجربا به واشنگتن سفر کرده بود و درباره موضوعات نشست دوستان سوریه بحث و هماهنگی شده بود» (خبرگزاری سپاه پاسداران-31 اردیبهشت 93).

-«نکته مهم دیدار گروههای تروریستی در پاریس اینکه، این دیدار در آستانة برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سوریه انجام شده» (تلویزیون جام جم آخوندی-31 اردیبهشت 93).

40-کشوریمن که مدتهاست درگیر جنگ داخلی وکشتار گسترده است، عرصه دیگری از مداخله جویی رژیم آخوندهاست. گروه حوثیها که بر بخشهایی از این کشور مسلط شده، از حمایت مالی، تسلیحاتی، آموزشی وسیاسی نظام ولایت فقیه بهرمند است. رئیس جمهور یمن، عبد ربه منصور هادی، اخیراً در مصاحبه با تلویزیون العربیه گفت: رژیم ایران تلاش می‌کند که صنعا را با دمشق مبادله کند. او گفت: ایران به صورت گسترده در مسائل داخلی یمن دخالت دارد و چهار کانال تلویزیونی دارد که علیه یمن برنامه پخش می‌کنند. او اضافه کرد که تعدادی از مشاوران ویژه عبدالملک حوثی تابعیت ایرانی دارند. او همچنین یادآور شد که دو تن از افسران سپاه پاسداران ایران در حال ساختن یک کارخانة موشک سازی بودند که دستگیر شدند. علاوه براین حدود 1600 طلبه حوثی از یمن در گذشته به ایران رفته اند.

وزیر دادگستری یمن مرشد العرشانی نیز در مصاحبه با روزنامه الشرق الاوسط گفته است که گروه حوثیها در یمن بر اساس طرح رژیم ایران عمل میکنند وهدفشان بر هم زدن امنیت کشور است. او به کشورهای عربی فراخوان داد که در برابر مداخلات رژیم ایران بایستند.

ازاین پیشتر، گزارشهای مستندی در مطبوعات عربی منتشر شد که پاسداران نیروی قدس در اریتره به تروریستهای یمن آموزش می دهند. حدود یکسال قبل مقامات یمنی یک کشتی سلاح را که از سوی رژیم آخوندی برای تروریستهای یمن ارسال شده بود متوقف وضبط کردند. پس از اطلاع موضوع به شورای امنیت، یک تیم سازمان ملل برای بازرسی این کشتی اعزام گردید و پس از آن، وزیر خارجه یمن، ابوبکر القربی، به نقل از گروه تحقیق سازمان ملل متحد اعلام کرد که « ایران در قاچاق اسلحه به کشورش دست داشته است».

به این ترتیب، از یک طرف روشن می‌شود که چگونه رژیم آخوندی آتش جنگ وکشتار را به کشورهای مختلف منطقه «هدیه» کرده و از طرف دیگر، تا حدودی، می توان فهمید که 800 میلیارد دلار درآمد نفت طی هشت سال گذشته، در کجاها به مصرف رسیده است.

فصل ششم-جنگ در غزه، فرصت جدید برای خامنه ای

41-در هفته های گذشته ارتش اسرائیل مردم فلسطین در غزه را به شکل وحشیانه مورد هجوم قرار داده و در این جنایت علیه بشریت دو هزار تن از مردم فلسطین را به شهادت رسانده بود. شورای ملی مقاومت ایران از همان ابتدا توسط خانم رجوی این حملات ضد انسانی را محکوم کرد.

مسئولیت غیر قابل تقسیم قتل عام مردم بی گناه در غزه بویژه کودکان و سالمندان و زنان، برعهدة دولت و ارتش اسرائیل است. اما جای سؤال دارد که چرا هرگاه ولایت خامنه‌ای در مَخمَصه و فشار قرار می گیرد، در فلسطین آتش جنگی بی رحمانه برافروخته می شود؟ جنگی که رژیم ولایت فقیه و جریانهای جنگ طلب اسرائیلی برای اهداف خود از آن فرصت سازی می کنند. به یاد داریم که حاصل یکی از همین جنگها، قرارداد اُسلو را به بایگانی تاریخ سپرد. از آن جنگ، خامنه‌ای در رأس بنیادگرایان اسلامی و جنگ طلبان اسرائیل سود بردند و مردم خاورمیانه زیانها و رنجهای بسیار متحمل شدند.

در بحبوحة جنگ و کشتار بیرحمانة مردم غزه در هفته های گذشته، خامنه‌ای و قاسم سلیمانی صریحاً به فراخوانهای بین المللی آتش بس فوری، حمله کردند و خواستار ادامة جنگ شدند. سؤال اصلی این است که خامنه ای ورژیمش چه نقشی در برافروختن چنین جنگهایی داشتند. چون تردیدی نیست که ولایت فقیه با خون کودکان وزنان فلسطینی تجارت می‌کند وسیاست پیش می‌برد، وبرای «مصالح ولایت»، زمینه ساز کشتار آنها می‌شود.

در باره مقاصد شوم و ضد انسانی رژیم ولایت فقیه دراین خصوص، شورا 8 سال پیش در بیانیة خود اعلام کرد: «جنگ افروزیهای فزایندة رژیم آخوندی در خاورمیانه به ‌ویژه در لبنان و فلسطین با همه عواقب خطرناک آن اکنون پیش روی جهان قرار گرفته است. جنگ افروزی رژیم در لبنان حلقه یی از زنجیرة حرکتهای جنگی است که حلقه های دیگر آن را تولید بمب اتمی، برنامه ریزی برای بلعیدن حاکمیت درعراق و آشوب در فلسطین تشکیل می دهند... شورای ملی مقاومت با محکوم کردن کشتار مردم بیگناه لبنان و فلسطین از سوی اسراییل به تلاش برای پایان دادن به خونریزی و کشتار فرا می خواند. حقیقت این است که تنها بازندة صلح در منطقه و دموکراسی در عراق، استبداد دینی حاکم بر ایران است. این رژیم برخلاف ادعاهای عوام فریبانه اش، بیشترین ضربه را به مردم فلسطین زده است. استبداد مذهبی حاکم بر ایران، مانع اصلی صلح و آرامش دراین منطقه از جهان است. ملایان، صلح در خاورمیانه را طناب دار خود می دانند و با تمام قوا در آن کارشکنی می‌کنند» (بیانیه شورای ملی مقاومت-14 مرداد 1385).

42- اگر برای مردم خاورمیانه نقش آفرینی های ماهرانه و البته رذیلانة رژیم بحران زا و جنگ طلب آخوندها روشن نشود، راه برون رفت از فاجعة ضد انسانی روشن نخواهد شد. واقعیتی زشت و زمخت از حملة تجاوزکارانة آمریکا به عراق در سال 2003 در مقابل ماست که برای ولایت خامنه‌ای یک فرصت ده ساله و پر از خون و فاجعه فراهم کرد. از این رو به گُمان ما در تمامی جنگها و عملیات تروریستی که در خاورمیانه صورت می گیرد، باید در جستجوی شیوه ها و مسیرهای مداخله و بهره برداری خامنه‌ای به سود ولایتش بود.

شورای ملی مقاومت در بیانیه مرداد 1391 اعلام کرد: «راهبرد صدور ترور و بنیادگرایی یکی از مؤلفه های اصلی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه است که همگان دامنه و ابعاد کلان و مستمر آن را در منطقه، به ویژه درعراق و افغانستان و لبنان، می دانند. افشای طرحهای تروریستی رژیم در آمریکا، آذربایجان، قبرس، کنیا، گرجستان، آذربایجان، تایلند، هند، بلغارستان و نقاط دیگر، به علت حاکم بودن سیاست مماشات در جامعة جهانی، نتوانسته است یک عامل بازدارنده در مقابل برنامه های رژیم ایجاد کند. سپاه قدس، زیر نظر مستقیم خامنه ای، برنامه ریزی و اجرای اقدامات تروریستی و آشوبگرایانة رژیم ایران را به عهده دارد. تحریم این نیروی اهریمنی و تعدادی از سرکردگان آن از جانب تعدادی از کشورها مانع عزم جَزم خامنه‌ای برای ادامه این سیاست نشده است».

43-خامنه‌ای با راه انداختن، تحریک کردن، مداخله کردن و توطئه گری در تمامی جنگهایی که پیرامون ایران شعله ور می شود، به آمریکا، اروپا و حتی روسیه این پیام را می رساند که قادر است کل منطقه را ناامن کند.

در این تردید نیست که دولت کنونی اسرائیل در اختیار جنگ طلبان است. در این تردید نیست که در منطقه ما گروههای ریز و درشت بنیادگرا و تروریست همچون القاعده و داعش وجود دارند.

اما این گروهها خواه و ناخواه زیر چتر رژیم ولایت فقیه فرصت رشد و عمل پیدا می کنند. به لحاظ تاریخی و سوابق امر، نقطه عزیمت و سربرداشتن همة آنها، خمینی با عنوان ”ولی امر مسلمین جهان“ و ارتجاع خُلَص تحت نام ”انقلاب اسلامی“ بوده است. رژیم ولایت فقیه، کانون تروریسم و بنیادگرایی و مانع و دشمن اصلی صلح و دموکراسی در این منطقه از جهان است. کارگزاران رژیم به شمول سرکردگان سپاه، بارها گفته اند که عمق استراتژیک رژیم نه مرزهای ایران، بلکه سوریه، لبنان، فلسطین و کرانه های مدیترانه است، راهبردی بر ضد منافع مردم ایران، که نشان می دهد قلب و مغز بنیادگرایی اسلامی را در تهران و در رژیم ولایت فقیه باید هدف قرار داد. مقاومت ایران بارها بر این امر تأکید کرده است، اما آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ جهانی پیرامون این موضوع به شدت ضعیف، ناتوان و سردرگم اند و بارها غیر عقلانی عمل کرده اند.

شورای ملی مقاومت به وظیفه مبارزاتی خود عمل کرده و مداخلات ممتد و آشکار رژیم ولایت فقیه در اوضاع سیاسی عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و سایر کشورها را افشا کرده است.

بار دیگر اعلام می کنیم که نمی توان پروژة دستیابی رژیم ایران به بمب اتمی را از سیاست صدور ارتجاع و بنیادگرایی این رژیم و این هر دو را از نقض تمامی حقوق انسانی مردم ایران توسط ولایت فقیه جدا کرد.

راهبرد اصلی و واقعی در برابر خطر مبرم فاشیسم دینی حاکم بر ایران برای صلح منطقه و جهان، افشای واضح مداخله گری این رژیم و خلع ید از آّن در کشورهای دیگر است. این رژیم نه بخشی از راه حل، بلکه خود مشکل اصلی است و هرگونه شریک کردن این رژیم در حل بحرانهای منطقه‌یی و باج دادن به آن، نقض غرض و تکرار اشتباهات فاجعه باری نظیر فاجعة ده سال گذشته در عراق است.

فصل هفتم-مبارزه بدون تزلزل برای سرنگونی، حماسه های پایداری در اشرف و لیبرتی

44-حمله ددمنشانه ”لشکر کثیف“ مالکی به قرارگاه اشرف و قتل عام 52 تن از ساکنان آن در 10 شهریور 92 فقط یک تعرض ساده از جانب دشمن به مقاومت نبود. این حمله، طرح خامنه‌ای برای نابودی کامل مقاومت بود. او میخواست در آستانه خوردن زهر اتمی، مشابه قتل عام زندانیان سیاسی پس از ”زهر آتش بس“ در سال 67، از دست مقاومت به کلی خلاص شود.

بیانیة رسمی سپاه پاسداران و سرکردگان رتبة اول آن، اظهارات وزیر اطلاعات و شرکت پاسدار قاسم سلیمانی در اجلاس مجلس خبرگان برای توضیح پیرامون این کشتار، نشان می دهد که این حمله اهداف شوم و بسا فراتری را پیگیری می کرده است. سرکردگان رژیم بلافاصله این حمله را پیروزی استراتژیک و مهمتر از ”عملیات مرصاد“ و دارای تأثیرات منطقه‌یی توصیف کردند و از احتمال کشته شدن مسئول شورا در این عملیات سخن گفتند.

از این پیشتر، در اول تیرماه 92، خانم رجوی درگردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس، به خدمت گرفتن کوبلر نمایندة ویژة دبیرکل را توسط خامنه‌ای و مالکی در توطئة شناعت بار حذف فیزیکی مسئول شورا فاش کرده بود. خانم رجوی گفت:« امروز هم شاهدیم که یک کُر هماهنگ خامنه ای- مالکی- کوبلر و خدمتکاران آنها، همان منویات شوم را تکرار می‌کنند. بگذارید برای روشن شدن ابعاد این طرح و برای ثبت در سینة تاریخ...بگویم: در تیرماه سال 91 بعد از قطع ملاقاتهایم با کوبلر، با پادرمیانی و حضور یک گروه از شخصیتهای برجستة آمریکایی و اروپایی، که هم اکنون در این جا حضور دارند، با کوبلر ملاقات کردم. در این ملاقات، گذشته از همة حیلهها و نیرنگها برای جابهجایی اجباری مجاهدین از اشرف به لیبرتی، کوبلر، که از این پیشتر با مأموران گشتاپوی آخوندی دیدار و گفتگوهای مفصل کرده بود، به اصرار، خواستار اطلاعات در مورد مسعود بود. من بلافاصله برآشفتم و اعتراض کردم، اما او با سماجتی بسیار شک برانگیز، به پرس و جو ادامه می داد و در نقش دایة مهربانتر از مادر، حتی میگفت که در جریان جابه جاییها، قصد حفاظت از جان او را دارد. آنقدر که شخصیتهای حاضر در جلسه، همگی برآشفتند، برخی بپاخاستند و با اعتراض از او پرسیدند که این سؤالات و ردیابی را برای چه میخواهد؟ به موازات این ردیابی، هنگام انتقال آخرین ستونهای مجاهدین به لیبرتی نیز، عوامل رژیم در میان نظامیان و لباس شخصیهای مالکی و زیر نظر مأموران کوبلر، به عکسبرداری از چهره مجاهدین، در حین بازرسی مشغول می شدند، و هنگامی که مجاهدین اعتراض می کردند، کوبلر به جای ممانعت از این جاسوسی، خواستار خویشتنداری و سکوت مجاهدین میشد. البته برای همه روشن و مشخص است که در پشت این طرحها چه کسی قرار داشته و قرار دارد».

دو ماه و نیم پس از قتل عام در اشرف، آقای طاهر بومدرا، رئیس پیشین حقوق بشر سازمان ملل در عراق، در 24 آبان 92 در یک کنفرانس در پاریس پیرامون آنچه شخصاً در عراق شاهد بوده است گواهی داد: «من خدا راگواه میگیرم و این شهادت را بیان میکنم که سازمان ملل و هم چنین کمیساریای عالی امور پناهندگان و سفارت امریکا و بریتانیا در بغداد و سفارت آلمان در بغداد، همه این ها دستشان در سرکوب ساکنان اشرف درکار بوده است. همة آنها تا همین امروز هم پذیرش اعضای سازمان مجاهدین را در اراضی کشورشان رد میکنند. چرا رد میکنند؟ چون سازمان ملل این طور استدلال میکند که چنانچه رهبران مجاهدین را از دور خارج کنیم بقیه ساکنان اشرف به کشورشان برمیگردند. به همین دلیل است که حملات علیه آنها در کمپ تکرار میشود... حملات تا زمانیکه رهبری از ساکنان جداسازی نشده، ادامه خواهد یافت. هدف جداسازی رهبری از ساکنان است. در نتیجه‌، در اول سپتامبر حمله علیه اشرف صورت گرفت. فکر می کردند که رهبری در اشرف باقی مانده لذا حمله علیه اشرف صورت گرفت تا همه کسانی را که در اشرف باقی مانده اند، از بین ببرند...».

زمینه سازیها، شیطان سازیها و حمله های مداوم علیه مسؤل شورا و کیان شورا از اول سال 92 بطور حیرت انگیزی بالا گرفت. طرح بحثهای مرگهای مشکوک در اشرف و لیبرتی در خدمت چنین جنایتی بود.

کارزار گستردة جهانی مقاومت علیه قتل عام و گروگان گیری در اشرف، که با اعتصاب غذای 108 روزه در لیبرتی و چندین شهر بزرگ جهان و با اعتراضها و تظاهرات مستمر هموطنان در سراسر جهان بویژه تظاهرات کوبندة بین المللی در برابر کاخ سفید در همان روز ملاقات مالکی با رئیس جمهور آمریکا و سلسله ای از اقدامات حقوقی و سیاسی و پارلمانی همراه بود، ورق را بکلی برگرداند و طومار حسابهای دشمن را درهم پیچید.

45-در 30 آبان 92 دادگاه اسپانیا بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو شکایت علیه فالح فیاض، مشاور امنیتی مالکی، را به اتهام جنایت علیه جامعه بین المللی، کشتار و گروگانگیری در اشرف پذیرفت و در رأی خود خاطر نشان کرد: کشتارها، جراحتها، بمباران صوتی، محروم کردن ساکنان از مواد غذایی و مراقبتهای پزشکی، هیچ چیزی در اشرف بدون اطلاع اعضای کمیته سرکوب اشرف و به طور خاص فالح فیاض نمی توانست اتفاق بیفتد.

46-از این پیشتر، در 8 آبان هیأت حقوقدانان امریکایی به ریاست جَرد گنزر، رئیس سازمان حقوق بشری ”استراتژی های پرسئوس“ در روز بعد از ورود مالکی به واشنگتن، گزارش تحقیقی و مستند خود دربارة ارتکاب جنایت علیه بشریت در اشرف را که در نیویورک به مقر مرکزی سازمان ملل متحد تحویل داده بود، در کلوپ ملی خبرنگاران در واشینگتن ارائه کرد. در این گزارش به صراحت نتیجه گیری شده بود «باراک اوباما از کسی در کاخ سفید پذیرایی می کند که مرتکب جنایت علیه بشریت شده است». حقایق مندرَج در این گزارش، تماماً با استفاده از مصاحبه با 42 بازمانده قتل عام در اشرف و اسناد ویدئویی و آنچه در تلفن های موبایل ساکنان پس از قتل عام در مشورت با 3 فرمانده آمریکایی حفاظت اشرف در سالهای گذشته و با استفاده از تکنیک نقشه برداری گوگل از ساختمانهای اشرف تهیه شده بود. این گزارش جایی برای دروغپردازی حکومت عراق و یاوه گویی های رژیم و عوامل آن در داخل و خارج ایران باقی نمیگذاشت. در پایان گزارش، مسئولیت های دولت آمریکا به رئیس جمهور کشور یادآوری شده و گفته شده بود او باید به خاطر حیثیت از دست رفتة دولت آمریکا و اشتباهات بزرگی که انجام داده است از مالکی بخواهد گروگانها فوراً آزاد شوند. حکومت عراق باید به خاطر جنایت بزرگ علیه بشریت مواخذه شود و آمریکا بیش از این زیر تعهداتش دربارة حفاظت 3 هزار ایرانی باقیمانده در کمپ لیبرتی در عراق نزند...

47-در 18 آذر بیانیه مشترک2 گروه کار تخصصی و 4 گزارشگر ویژة ملل متحد دربارة قتل عام در اشرف و گروگانگیری منتشر شد. گروه کار ناپدید شدگان اجباری، گروه کار بازداشتهای خودسرانه، گزارشگر ویژه اعدامهای خودسرانه و فراقضایی،گزارشگر ویژة شکنجه و مجازاتهای بیرحمانه، گزارشگر ویژه خشونت علیه زنان وکارشناس مستقل ملل متحد برای ترویج یک نظم دموکراتیک و عادلانة بین المللی، همه، بالاتفاق جنایت بزرگ علیه بشریت در اشرف را محکوم کردند و از حکومت عراق خواستار نتایج تحقیقات و محل نگهداری 7 گروگان شدند. گروه کارشناسان ملل متحد تاکید کردند « مصونیت و بدون کیفرماندن جنایتکارانی که مرتکب این جنایت شده‌اند، خصوصاً با در نظر گرفتن اتهامات شدیدی که در مورد ارتکاب این جنایت توسط نیروهای عراقی مطرح است، اقدامی به‌طور مشخص وقیحانه است. دولت عراق در قبال جلوگیری، حفاظت، تحقیق، محاکمه و مجازات تمامی اعمال خشونت‌آمیز، از جمله علیه زنان، مسئولیت دارد و باید تضمین کند که حقوق و کرامت آنها محترم شمرده شود». آنها همچنین خواهان تحقیقات مستقل درباره جنایت علیه بشریت در اشرف و محاکمه و مجازات جنایتکاران شدند.

48-در 20 آذر قطعنامه لازم الاجرای حفاظت از ایرانیان مخالف در لیبرتی در کنگرة آمریکا توسط نمایندگان ارشد هر دو حزب به ثبت رسید. این لایحه تحت عنوان «حصول اطمینان از حفاظت فوری مخالفان ایرانی که در کمپ لیبرتی زندگی میکنند میخواست که تسهیل پذیرش آنها به عنوان پناهنده در ایالات متحده» توسط سنا و مجلس نمایندگان به تصویب برسد. لایحه از جمله مقرر می کند:

-«سیاست ایالات متحده باید انجام دادن کلیه اقدامات لازم و مناسب را برای حصول اطمینان از امنیت فیزیکی و حفاظت اعضای اپوزیسیون مجاهد خلق در لیبرتی در برگیرد»

-«پذیرش ساکنان لیبرتی در ایالات متحده به عنوان پناهنده»

-«ایالات متحده آمریکا ساکنان اشرف را که هم اکنون در لیبرتی به سر می برند بعنوانافراد”حفاظت شده“طبقکنوانسیونچهارمژنوبرسمیت شناخت و خود را متعهد کرد تا از آنها تا تعیین تکلیف نهایی موقعیتشان، حفاظت کند»

 -« ایالاتمتحدهآمریکامی بایدتمامیاقداماتلازمومناسب را به کار گیرد تا امنیتساکنانلیبرتیرا تضمین کند».

49-درجریان سفر مالکی به آمریکا از 7 تا 10 آبان 92 کوبنده ترین تظاهرات هموطنانمان و موضعگیری های حامیان آمریکایی مقاومت ایران، بی وقفه در جریان بود. تظاهرات بزرگ و متمرکز در روز جمعه 10 آبان، همزمان با ملاقات رئیس جمهور آمریکا با مالکی، در جلو کاخ سفید صورت گرفت. در روزهای قبل، شخصیت های برجسته سیاسی در آمریکا، قویاً حمله به اشرف را محکوم کرده و مخالفت قاطع خود با سیاستهای مالکی و دادن تسلیحات از قبیل هلی کوپترهای تهاجمی آپاچی را که مالکی برای دریافت آنها به آمریکا آمده بود، اعلام کرده بودند.

در 10 آبان نیوت گینگریچ (کاندیدای ریاست جمهوری و رئیس پیشین کنگرة آمریکا) در برابر کاخ سفید اعلام کرد:

« من میخواهم سخنرانیم را حول نامه یی که در 29 اکتبر (7 آبان) به رئیس جمهور از طرف تعدادی از سناتورهای بسیار برجستة آمریکا فرستاده شد، متمرکز کنم. این، هم یک گروه دو حزبی است و هم یک گروه با نفوذ. بگذارید توضیح دهم:. سناتور مک کین، کارل لوین، جیمز اینهوف، رابرت منندز، باب کراکر و لیندزی گراهام. همگی آنها این نامه را امضا کردهاند. چهار تن از آنها دارای مناصب ارشد در زمینههای سیاست خارجی و امنیت ملی هستند. سناتور لوین رئیس کمیته قوای مسلح است. سناتور اینهوف، نماینده ارشد جمهوریخواهان در همان کمیته است. سناتور منندز، رئیس کمیته روابط خارجی است و سناتور کورکر، نمایندة ارشد جمهوریخواهان در همان کمیته است و البته سناتور مک‌کین و سناتور گراهام افراد بسیار با تجربه‌یی هستند که همگی شما آنها را در تلویزیون دیده اید و میدانید که آنها چقدر درگیر مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی هستند.

علت اینکه این را یادآوری میکنم این است که این تنها نظر یک فرد نیست، اینها افرادی هستند در بهترین کمیتهها و دارای بهترین کارمندان... آنها اطلاعات واقعی دارند و آنها نکات بسیار نگران کننده‌یی را در مورد وضعیت کشورما با مالکی و رابطهمان با عراق بیان میکنند. این، زمینه را برای آن چیزی که رئیس جمهور اوباما در ملاقات امروز باید روی آن تأکید کند، فراهم میسازد.

بنابراین بگذارید یکی دو خط از این را برایتان بخوانم چرا که فکر میکنم نقل قول کردن از چنین افراد مهمی به ما درک درستی از نظرات آنها که بر پایة بررسیها و کار کارمندان آنها میباشد، میدهد.

آنها میگویند «بسیار مهم است که ما به‌طور مستقیم با موضوع وقایع در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی برخورد کنیم».

نامه میگوید: «حملات علیه ساکنان کمپ اشرف در عراق سزاوار سرزنش است، به خصوص به این خاطر که دولت عراق تعهد داد از این افراد حفاظت کند. مالکی باید درک کند که چنین اقداماتی باید متوقف شوند. این اقدامات نه تنها کار را برای دوستان عراق در آمریکا در ایجاد حمایت عمومی سخت میکند، به طور خاص در کنگره، بلکه کار آنها را نیز برای بهبود همکاری استراتژیکی سخت میکند. همچنین جایگاه عراق به عنوان یک عضو مسئول در جامعه بینالمللی را تضعیف میکند».

بگذارید این را روشن سازم که غیر قابل تصور است که در اول سپتامبر افراد مسلح وارد کمپ اشرف شده باشند و دولت مالکی هیچ اطلاعی از آن نداشته باشند. این غیر ممکن است. غیر قابل تصور است که 7 گروگان در عراق نگهداری شوند و دولت مالکی هیچ اطلاعی از آن نداشته باشد. اولاً، اگر دولت مالکی حقیقتاً هیچ اطلاعی از آن نداشت چرا آنها را به عنوان یک همکار میدانید، چرا که آنها چیزی نمیدانند.

اما حقیقت این است که آنها میدانند و آنها به عنوان متحد رژیم دیکتاتوری ایران، که البته ضد هر نیروی آزادیخواه در ایران است، عمل میکنند. من امیدوارم که رئیس جمهور امروز این امر را کاملا روشن سازد که همکاری امری دو طرفه است و اگر مالکی به اینجا آمده تا از ما درخواست کمک کند، او باید شایستگی این کمک را با انجام چند کار کلیدی کسب کند.

اول اینکه از افرادی که در کمپ لیبرتی هستند حفاظت کند و مسئولیت تضمین سلامتی آنها را تا زمانی که بتوانیم برای همه آنها ویزا تهیه کنیم تا به کشورهای دیگری منتقل شوند و در امنیت قرار بگیرند، بر عهده گیرد. دوم، او باید همین امروز متعهد شود که 7 گروگان آزاد خواهند شد و این که دولت او دست به هر کاری خواهد زد تا آنها را پیدا کند.

سوم اینکه، ما باید خواهان آن شویم که او دریابد چه کسی در پشت، نه تنها حمله اول سپتامبر بلکه همه حملات که منجر به کشته شدن افراد شده است، بوده است. چرا که عواملی از دولت عراق در تمامی این حملات دخیل بودهاند و آن افراد باید شناسایی و مجازات شوند و باید برایش روشن شود که آنها نمیتوانند جان افراد بیگناه را بدون هیچگونه عقوبتی بگیرند

آمریکا دو دلیل دارد تا از رئیس جمهور بخواهد که این موضع قوی را اتخاذ کند.

اولی، یک دلیل اخلاقی است. اگر شما از هر کادر نظامی که درگیر این موضوع بوده است بپرسید، آنها خواهند گفت که ما به آنها تعهد دادیم. شرافت و تعهد آمریکا در گرو این موضوع است. بنابراین ما یک دلیل عمیقاً اخلاقی داریم تا اصرار ورزیم که مالکی به تعهدات خود عمل کند.

دلیل عملی دوم این است که اگر مالکی اینقدر بدهکار دیکتاتوری ایران است که نمیتواند از افراد لیبرتی حفاظت کند، اگر او اینقدر از دیکتاتوری ایران میترسد که نمیتواند افراد مسئول را تحویل دهد، اگر او اینقدر نسبت به منافع آمریکا بی تفاوت است که نمیتواند 7گروگان را آزاد کند، چه دلیلی هست که ما او را شریک خود بدانیم؟

در این صورت او به طور عملی به ما اثبات کرده است که آلت دست رژیم ایران است و شایان حمایت آمریکا نیست.

او باید انتخاب کند. اگر او میخواهد با آمریکا باشد پس باید دست به کارهایی بزند که در کادر تعهداتی باشد که داده است.

بگذارید یک گام فراتر روم، میدانم که هدف فوری این نیست، اما من نمیخواهم در اینجا با همه شما باشم و این نکته تکمیلی را نگویم: آمریکا تعهد داد که اگر ساکنان از اشرف به لیبرتی جابجا شوند به آنها کمک خواهد کرد و آمریکا وظیفه دارد تا رهبری اخلاقی را با ادای سهم خود و پذیرش افرادی که به آنها تعهد دادیم بدست گیرد... فکر میکنم که این یک هدف اخلاقی مهمی است.

فکر نمیکنم که ما هرگز با روحانی جدید و مدره نما به توافقی برسیم. او کسی است که دست نشاندة خامنه‌یی است و این بخشی از تلاش مستمر برای فریب دادن غرب است. حقیقت این است که منافع ما در جایگزین کردن دیکتاتوری در ایران است تا به یک دموکراسی کامل، باثبات و غیر خشونت آمیز در عراق برسیم. با تشکر و به همه شما توصیه میکنم که خودتان را درگیر این موضوع نگهدارید».

50-در جریان همین تظاهرات در بعدازظهر جمعه10 آبان، سخنگوی رئیس جمهور آمریکا به خبرنگاران گفت:

«رئیس جمهور کمی بعد با نخست‌وزیر مالکی ملاقات خواهد کرد...آنها در مورد طیفی از موضوعات گفتگو خواهند کرد. این موضوعی است که مطمئن هستم یکی از آنها خواهد بود... ما کماکان عمیقاً در مورد سرنوشت افرادی که از کمپ اشرف ربوده شده‌اند و هم‌چنین در مورد امنیت ساکنان باقیمانده در کمپ لیبرتی در عراق نگران هستیم. ما این موضوعات را به‌طور فعال و روزانه با یونامی، با کمیساریای عالی حقوق‌بشر، با دولت عراق و دیگر مقامات ذیربط پیگیری می‌کنیم تا در مورد اعضای مجاهدین خلق که مفقود شده‌اند کسب اطلاعات کنیم و تامین حفاظت ممکنه را برای ساکنانی که در کمپ حریه هستند تضمین کنیم. لذا مطمئن هستم... اینها نوع گفتگوهایی است که ما با همتایان خودمان به‌عنوان بخشی از موضوعات مختلفی که مطرح می‌شود، انجام می‌دهیم...» (سایت کاخ سفید-اول نوامبر2013).

51-این همان ملاقاتی است که اوباما در آن برگزاری انتخابات در عراق را حداکثر تا 30 آوریل 2014، به مالکی تحمیل کرد. مالکی و رژیم نمی خواستند زیر بار انتخابات بروند و طرح و برنامه آنها این بود که هر طور شده با اعلام وضعیت فوق العاده در عراق به بهانة جنگ با تروریسم در انبار، نخست وزیری بالفعل مالکی را دوسال دیگر کش و ادامه بدهند.

52-مالکی در بازگشت از آمریکا به عراق مخالفت ها و فضیحتی را که به خاطر کشتار در اشرف در واشینگتن با آن روبرو شده بود، به رژیم گزارش کرد.گزارشهای حکومت عراق معمولاً از چندین طریق برای رژیم ارسال می شود: سلیمانی سرکردة نیروی قدس، پاسدار دانایی فر سفیر رژیم در بغداد، دفتر خامنه‌ای در تهران، شورایعالی امنیت رژیم، وزارتخارجه و وزارت اطلاعات.

در یکی از این اسناد که از داخل رژیم در اختیار کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت قرار گرفته، چنین آمده است:

ملاقات با آقای اوباما در ساعت 3 بعدازظهر روز اول ماه یازده میلادی تا ساعت 4 و 15 دقیقه انجام شد...

-آقای اوباما گفت که به دلیل گزارشهایی که از سوی کنگره امریکا پیرامون تک روی های مالکی در حکومت و کنار گذاشتن دیگران و نقض حقوق بشر داده شده، وضعیتی مشکل و تنگنایی با دولت عراق وجود دارد.

-آقای اوباما گفت ما با یک تضاد ” امریکایی-امریکایی“ روبرو هستیم که روی روابط بین شما و کنگره تاثیر زیادی دارد.

-آقای مالکی گفت که اطلاعات رسیده اطلاعات مغرضانه ای است چونکه پایه های آن بر نابودی دموکراسی در عراق و برگرداندن نظام سابق بر سر کار استوار است. آقای مالکی گفت عراق و دولتش خواهان گسترش کار استراتژیکی و نظامی نیروهای امریکایی علیه تروریسم در عراق هستند و این شایعه که دولت عراق سلاح را علیه مردم معینی در عراق بکار خواهد برد دروغ و افتراء میباشد.

- آقای اوباما گفت مهم نیست، دولت امریکا آماده کار و همکاری با هر رئیس جدید که زمام امور در عراق جدید را بعهده بگیرد میباشد. عراق بایستی نقش مثبت خود را در موضوع سوریه ایفا کند و عدم تبعیت و دنباله روی از ایران را اعلام کند چون که برخی برخوردهای پر سرو صدا در جریان هست که اساس آن ایران میباشد.

آقای مالکی گفت که ایران خودش در سوریه راه حل مسالمت آمیز میخواهد اما آقای اوباما صحبت را قطع کرد و گفت: ایران خواهان راه حل مسالمت آمیز هست ولی برای بقاء دیکتاتور بشار و نه اینکه بخواهد دمکراسی در سوریه حاکم شود.

-اما مهمترین چیزی که در این ملاقات صحبت شد، درخواست آقای مالکی از آقای اوباما بود مبنی بر تعجیل در بیرون بردن اعضای سازمان خلق از عراق، زیرا آنها عناصر نامطلوب در عراق هستند و اغلب عراقیها بدلیل کارهایشان در زمان نظام صدام دشمنی خونی با آنها دارند و امکان حفاظت از آنها ضعیف شده است و آنچه در قرارگاه اشرف صورت گرفت یک عکس العمل و واکنش قوی از سوی مردم عراق علیه اعضای سازمان خلق و کارهایی که در زمان حضورشان در قرارگاه اشرف تاسال 2009 کرده اند بود.

- آقای اوباما از آقای مالکی خواست که سریعاً هفت نفر دستگیر شده سازمان خلق را آزاد کند.

-آقای اوباما گفت که دولت عراق بایستی همه عراقیان را مورد مراعات قرار دهد و کلیه فراکسیونهای عراق را در تصمیم گیریهای مهم شرکت دهد و در حاکمیت تکروی نکند.

-آقای اوباما خلاصه ای از گزارشهایی که علیه دولت عراق ازسوی سازمان دیدبان حقوق بشر و گزارشهای برخی اعضای گنگره از سوی جمهوری خواهان را به اطلاع آقای مالکی رساند.

-آقای اوباما ابراز خوشبینی کرد که عراق و امریکا در توافق نظامی و امنیتی باقی خواهند ماند و به عراق سلاح های تاکتیکی برای مبارزه با تروریسم را میدهد ولی بشرطی که عراق به حقوق بشر نسبت به همه عراقیها ملتزم باشد.

53-شورای ملی مقاومت یک ماه پس از خاتمه اعتصاب غذا در لیبرتی و کشورهای مختلف جهان در اجلاس دو روزه خود در روزهای 25 و 26دی 1392 به بررسی همه جانبة حمله به اشرف و آثار و پیامدهای این رویداد بزرگ و نتایج آن برای رژیم و مقاومت پرداخت. در همین اجلاس گزارش 450صفحه‌ای ارتش آزادیبخش ملی ایران دربارة جنایت علیه بشریت در اشرف مورد بحث و بررسی قرار گرفت و متعاقباً دبیرخانه شورا اعلام کرد: «اجلاس شورا با قدردانی از انتشار گزارش بسیار ارزشمند و جامع و مستند ارتش آزادیبخش ملی ایران در باره حمله به اشرف، آن را تنها گزارش واقعی در این باره توصیف کرد که به گفتة خانم رجوی در مراسم گرامیداشت شهیدان در 15دی، به خوبی ”نشان داد که مقاومت ایران نخستین خواستار و نخستین برندة هر تحقیق مستقل و جامع و شفاف (در این باره) است“. هم چنان که این گزارش ”یک روشنگری تاریخی دربارة ضعف و ذلت حاکم بر سیاست غرب و عهدشکنی های شرم‌آور آنهاست“».

54-در اجلاس دیماه شورا هم چنین خاطرنشان شد که گزارش ارتش آزادیبخش، بادکنک قدرت نمایی و داعیه‌های ابلهانة قدر قدرتی سرکردگان زهرخوردة رژیم آخوندها، از جمله گزارش سرکردة نیروی تروریستی قدس به خبرگان ارتجاع و دعاوی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در تلویزیون رژیم را ترکاند. این گزارش به دقت و به طور مستند نشان داد که حمله و گروگانگیری و اعدامهای جمعی در اشرف توسط حکومت دست نشانده عراق، چیزی جز کاربرد رذیلانه ترین و در عین حال بزدلانه ‌ترین روشهای رایج در شکنجه ‌گاههای رژیم در برابر زندانیان بی‌دفاع با بکار گرفتن خائنانی که به همدستی با جلاد کشانده می‌ شوند، نبوده است. کما اینکه کارزار شیطان سازی و دروغپردازی رژیم ولایت، برای زمینه سازی، پیشبرد، و توجیه توطئه هایش علیه مقاومت، با همین روشها و همین گونه عوامل کارسازی می‌شود.

وقتی هم که چهرة کریه خیانت در صحنة کشتار روشن شد، مزدورانی که چهره سوخته و سیاه و آیندة تیره و تباه خود را، در آخر خط خیانت، در آینة نظام آدمکشان دیدند، چندی به حالت کُمای سیاسی درافتادند و سپس، یک به یک، به فرمودة وزارت در یک کُرهماهنگ، همة جنایتها را، به شیوه امام شیادان که می گفت خودشان خودشان را شکنجه می کنند و می‌کُشند، به خود مجاهدین نسبت دادند!

هموطنانی که سال 1360 را به خاطر دارند، به خوبی می‌دانند که در صحنه های رسوای تلویزیون خمینی در آن زمان، توابان در هم شکسته در موارد متعدد طبق سناریوی سردژخیم اوین لاجوردی، به امید اینکه از اعدام خلاصی یابند، مسئول شورای ملی مقاومت را ”قاتل“ خود می‌خواندند. اما لاجوردی در بسیاری موارد به آنها خیانت کرد و حتی پس از اجرای سناریویی که او دیکته کرده بود آنها را به جوخة اعدام سپرد.

در صفحه اول «اتحاد مردم» (متعلق به حزب توده-شماره 97 دوشنبه 12 مهرماه 1360) در محل سرمقاله، در مورد اعدام ”احمد جان فشان وظیفه“ که هویت گروهی او در نشریة کمونیست 20خرداد 1362 ”پیکاری” ذکر شده است، آمده بود:

«پدر، مادر، مردم

بدانید

قاتل من پاسدار نیست

قاتل من حکومت انقلابی نیست

قاتل من می خواهید بدانید کیست؟

قاتل من رجوی خائن

قاتل من

آمریکاست!»

نشریه حزب توده در صفحه 6 افزوده بود:

«قاتل من رجوی خائن است!

باید این قاتل را، که قاتل همه فریب خوردگان دیگر هم هست، به جوخه اعدام انقلاب سپرد» (ضمیمة شماره 5 و 6).

در روز 29 مرداد 93 خبر سر بریدن شقاوت بار یک خبرنگار آمریکایی به نام جیمز فولی منتشر شد و وجدان دنیا را با انتشار تصاویر مربوطه بر روی اینترنت تکان داد. این خبرنگار هم قبل از قتل فجیع خود به گفته تلویزیون سی ان ان «در کنار مردی با لباس سیاه زانو زده و در حال خواندن پیامی است که احتمالاً توسط اسیرکنندگانش نوشته شده است مبنی بر این‌که قاتل واقعی‌اش، آمریکا است».

قربانی قبل از قتل خود افزود:«من به دوستان، خانواده و عزیزانم فراخوان میدهم که علیه قاتلان واقعی، دولت آمریکا، برخیزند...»

پیداست که داعش پس از 33 سال به تمام و کمال از خمینی و رژیم ولایت فقیه درس آموخته و از روشهای آنها کپی برداری میکند. ولایت فقیه سرآغاز و بنیانگذار شقاوت و شناعتی است که اکنون داعش و داعشی های وطنی مزدور به آن ادامه می دهند.

55-یکی دیگر از ترفند های رذیلانة دشمن ضدبشری که تحت عنوان دلسوزی برای مجاهدان لیبرتی یا خانواده های آنان صورت می‌گیرد، علاوه بر انداختن تقصیر منتقل نکردن مجاهدین به آمریکا و کشورهای اروپایی به گردن «رهبران» برای صاف کردن جادة دستگیری و کشتار آنان، کسب اطلاع از نقاط دقیق اصابت موشکها و وضعیت مجروحان و مصدومان به طور مستقیم از طریق مأموران استخبارات عراق و بطور غیرمستقیم از طریق مزدوران رژیم تحت عناوین مختلف از قبیل «خانواده های مجاهدین» است. به این طریق دشمن به اشکال مختلف، هم‌چنان‌که در اطلاعیة کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا به تاریخ 13دی 92 افشا شده است، حریص جمع آوری اطلاعات درمورد نتایج جزئی و تاکتیکی حملات موشکی به منظور طراحی و ادامة جنایتهای بعدی و پیگیری هدفهای مشخص است .

56-درحالیکه شکست قطعی توطئه های رژیم ولایت فقیه برای از میان برداشتن جنبش مقاومت و یگانه جایگزین دموکراتیک درسال 92 بارزشده و روند تحولات از هر بابت، ضرورت تغییر بنیادین و راه حل مقاومت ایران را برجسته کرده است، شورای ملی مقاومت بار دیگر برپایی گردهمایی عظیم هموطنانمان در روز 6تیر در پاریس را به دست اندرکاران و شرکت کنندگان تهنیت می گوید.

این گردهماییبا حضور و حمایت 600تن از دولتمردان و قانونگذاران و شهرداران و منتخبان مردماز 69کشور و 5قاره جهان، شامل 6نخست وزیر، 6وزیر خارجه و 22وزیر پیشین، و تأکیدات آنها با تعلقات مختلف سیاسی بر ضرورت حمایت از مقاومت ایران و یگانه جایگزین دموکراتیک برای استبداد مذهبی، بازتاب خبری و سیاسی بسیار وسیعی پیدا کرد و رخدادی بسیار مهم در اوضاع پرتلاطم کنونی و بیانگر ظرفیت و توانایی جنبش مقاومت ایران ارزیابی شد.

در بارة این گردهمایی، سناتور برجسته آمریکایی، جوزف لیبرمن، خطاب به اجتماع پاریس، گفت:« شما صرفاً در یک جلسه شرکت نمی‌کنید، شما انتخاب کرده اید که بخشی از تاریخ باشید، بخشی از تاریخ تغییریابنده؛ تاریخی بس طولانی از افراد وطن پرست و شجاعی کهدر آن جنگیده و به آزادی خود رسیده اند. آزادی از قید رژیم شروری که آنها را به گروگان گرفته است، مردم ایران باید این دیکتاتورها را سرنگون کنند.مردم آزادیخواه در سراسر جهان باید این انقلاب بزرگ را حمایت کنند».

57-مقاومت ایران از تیر 92 تا تیرماه 93 به همت هموطنانمان و یاران اشرف در کشورهای مختلف جهان در مجموع 2512 کنفرانس بین المللی، گردهمایی و جلسات بزرگ و کوچک، تظاهرات، آکسیون و اقدامات اعتراضی را برگزار کرده است. اعتصاب غذای بزرگ در پاییز 92 در اغلب کشورها در شرایط بسیار سختی جریان داشت و به عنوان مثال در کانادا در سرمای 18درجه زیر صفر برگزار شد. تحصن و آکسیونهای ژنو که در چهارمین سال خود ادامه دارد از مرز 1200روز فراتر رفته است.

شورا وظیفة خود می داند که در این رابطه از زحمات شبانه روزی خانم زهرا مریخی هماهنگ کنندة دفاتر رئیس جمهور برگزیدة شورا و مسئول کمیسیون تبلیغات، و از تلاشهای خانم مهناز سلیمیان دبیر ارشد شورا صمیمانه قدردانی کند. همچنین تلاشهای کمیسیون ها و نمایندگی های شورا در آمریکا و اروپا بسیار شایان تقدیر است.

فصل هشتم- بحران و بن بست رژیم، اعتلای راه حل و آلترناتیو دموکراتیک

58-در سال گذشته با شکست پروژة مهندسی مطلوب انتخابات، پروژة ریل گذاری جدید در ولایت (همان سیاست بی دنده و ترمز) و یک دست کردن حکومت، به کلی از دور خارج شد و در نتیجه در گارد دفاعی خامنه‌ای شکاف عمیق به وجود آمد. فقدان ظرفیت لازم برای ترمیم رژیم، حُباب وعده و وعیدهای روحانی را به سرعت ترکاند. ماحصل آن عقب نشینی ولی فقیه، تشدید تضاد اصلی جامعه ایران یعنی تضاد بین مردم و تمامیت رژیم ولایت فقیه بود. عقب نشینی در پروژه اتمی و تحولات عراق این تضادها را بازهم تشدید کرد و در نتیجه، هم شکاف در درون هرَم قدرت عمیق تر شد و هم عصیان و خشم توده ای عیان تر گردید.

بحران های حاد و ساختاری اقتصادی و معضلات بدون راه حل اجتماعی، رژیم ولایت فقیه را در چنبره خود گرفته و هر روز میدان تنفس را برایش تنگ تر می کند. عقب افتاده ترین جناحهای حاکمیت برای سرکوب خشم و عصیان مردم، به فکر فرستادن زورکی مردم به بهشت [بخوانید جهنم تحت حاکمیت خامنه ای] افتاده اند، امری که با گسترده ترین واکنش سخره آمیز مردم روبه‌رو شد.

شورای ملی مقاومت طی یک سال گذشته همچون سالهای قبل به طور پیگیر سیاست ضد ملی رژیم پیرامون پروژة اتمی را افشا کرد و به طرد و تحریم این رژیم فراخوان داد. تن دادن ناگزیر رژیم تحت فشارهای سنگین داخلی و بین المللی به عقب نشینیهای توافقنامة ژنو، صحت راه و روش شورا را بیش از پیش روشن می کند. ما همچنین به شرحی که در این بیانیه گذشت، کارزار مقابله با مداخلة ولایت خامنه‌ای در عراق و درهم شکستن خطوط و خاکریزهای منطقه‌ای او را پیگیرانه ادامه داده و در این مسیر هزینه های گزافی پرداخت کردیم. خامنه‌ای در یک سال گذشته می خواست مقاومت را از نقشة سیاسی ایران پاک کند، اما مقاومت سازمانیافته مردم ایران با استواری و اقتدار تمام به رشد و بالندگی و پیشرفتهای خود ادامه داد.

59-استحکام و پایداری شورای ملی مقاومت، محصول خط مشی اصولی آن، محصول خطوط اصولی آن که از طریق مسعود رجوی مسئول شورا در نقاط حساس بیان می شود، به خاطر پایداری تاریخی و شکیبایی شگفت انگیز رزمندگان قهرمان ارتش آزادی، به خاطر حمایتهای بیدریغ هموطنانمان در داخل و خارج ایران و به خاطر پشتیبانی گسترده بین المللی است. رمز ماندگاری و پایداری و رشد مقاومت سازمانیافته و یگانه جایگزین دموکراتیک و مستقل، اتکا به اصول انقلابی و مبارزة مرگ و زندگی با ارتجاع حاکم بر ایران است. با اتکا به این عوامل مقاومت سازمانیافتة مردم ایران در رویارویی سیاسی، اجتماعی، حقوقی و دیپلوماتیک با رژیم حاکم بر ایران، توفانها و بحرانها را پیروزمندانه پشت سر گذاشت و پیروزیهای چشمگیری کسب کرد.

در چنین شرایط حساس و سرنوشت ساز، ما با صراحت اعلام می کنیم که راه نجات مردم مبارزة تمام عیار برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.

60-شورای ملی مقاومت ایران، در آغاز سی و چهارمین سال حیات خود، بار دیگر خاطر نشان می کند:

— ما بر اساس خط مشی اصولی خود مبنی بر مخالفت با هرگونه مداخلة نظامی خارجی در اوضاع ایران و مخالفت با هرگونه آلترناتیو سازی از جانب قدرتهای بزرگ، برضرورت قطع همة حمایتها و امدادرسانیها به دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران، تأکید می کنیم.

— ما از مبارزه حق طلبانة کارگران و مزدبگیران علیه نظام حاکم حمایت و همبستگی خود را با آنان اعلام می کنیم. ما از خواست کارگران ایران برای حق اعتصاب و حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نظارت سازمان بین المللی ‏کار بر حقوق کارگران ایران و از لغو کار کودکان حمایت می کنیم.

— ما خواستار اقدام بی درنگ شورای امنیت ملل متحد به منظور جلوگیری از نقض حقوق بشر در ایران و بازدید گزارشگر ویژه حقوق بشر از زندانهای ولایت خامنه‌ای و ملاقات با خانواده شهدا و زندانیان سیاسی هستیم و از جامعه جهانی خواهان اقدام عملی و جدی برای توقف اعدامهای گسترده و خودسرانه می باشیم.

— ما برای رفع تمامی اشکال تبعیض جنسیتی از زنان و برابری کامل زن و مرد در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و قضایی، برخورداری اقوام و ملیتهای ساکن ایران از حقوق مساوی و بدون تبعیض در همة پهنه های دولتی و اجتماعی و لغو هرگونه تبعیض مذهبی مبارزه می کنیم و خود را مدافع پیگیر آزادی بدون حد و مرز بیان و اندیشه، آزادی اطلاع رسانی و نفی هرگونه سانسور می دانیم.

— ما از تلاش مدافعان بهبود محیط زیست برای جلوگیری از نابودی طبیعت و حفاظت و بهسازی محیط زیست حمایت می کنیم.

— ما همة هموطنان و نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی را به اتحاد و مبارزة جدی و مؤثر پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای» فرا می خوانیم.

شورای ملی مقاومت هم‌چنان که در آبان سال 1381 در ”طرح جبهة همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی“ اعلام کرد، بر‌ضرورت همبستگی «نیروهای جمهوریخواهی که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همة جناحها و دسته‌بندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی برجدایی دین از دولت مبارزه می‌کنند» تأکید می‌کند.

شورای ملی مقاومت ایران

مرداد 1393