مردم سوریه را در جنگ بیامان و 24 ساعته نگاه داشتهاند که تا به حال بیش از 200هزار شهید از مردم بیگناه سوریه به جا گذاشته است و هر روز در آن جا فتنه جدیدی برمیانگیزند. مردم عراق را به جنگ فرقهیی بزرگی که سالهاست ادامه دارد، کشاندهاند؛ جنگی که محصول آن کشتار بیرحمانة مردم عراق و نابودی حرث و نسل دراین کشور است.
کارهای آخوندهای خونریز و مستبد و ضددین و دیکتاتورهای دست نشانده آنها در منطقه و در عراق و سوریه باعث خلق پدیده داعش شده که همة آنها مایة ننگ و عار و عامل خیانت به اسلام حسینی هستند. پس لعنت خدا بر همة آنها باد که این چنین راه یزید را در پیش گرفتهاند. و درود خدا بر شما که راه حسین (ع) و زینب کبری (ع) را در پیش گرفتهاید.
خواهران و برادران عزیزم!
عاشورای حسینی، میعادگاه تاریخی نبرد برای آزادی، را با تجدید عهد با پیشوایمان سیدالشهدا حسین(ع)، بزرگ و گرامی میداریم. و به نسل در نسل انقلابیون و پاکباختگان پیشتازی که در سراسر تاریخ، در جبهة او و پیشاپیش ستمزدگان و مظلومان پیکار کردهاند، درود میفرستیم. از 72 تن رزمآوران روز عاشورا، تا 52 قهرمانی که در حماسة اشرف جانفشانی کردند.
پس سلام بر حسین، مظهر ستایشانگیز آرمان مجاهدان.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْداللهْ.
سلام بر تو ای خون خدا و سلام بر ارواح پاکی که به آستان تو فرود آمدند.
عَلَیْکُمْ منّی سَلامُ اللهْ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارْ
از من بر همة شما سلام باد. سلامی خدایی و جاودان تا آنگاه که باقی هستم و تا آنگاه که شب و روز باقیست.
از خدایی که مرتبة تو را آنچنان گرامی داشته و مرا نیز به درک این مرتبت منت نهاده است، خونخواهی تو را می طلبم.
پس نفرین خدا بر گروهها و احزاب و دستجاتی که شما را کشتند. خدا لعنت و نابود کند زمینهچینان و فراهمکنندگان اسباب کار را. من از آنان و پیروان و رهروان و دوستدارانشان به جانب خدا و به جانب شما دوری میجویم. پس لعنت خدا و خلق خدا به کسانی که شما را کشتند. لعنت خدا و خلق خدا به آنها که شما را به اسارت بردند و به گروگان گرفتند. لعنت خدا و خلق خدا به دژخیمان حاکم بر ایران که فرزندان کُرد و عرب و بلوچ و سراسر ایران را دسته دسته اعدام میکنند.
کسانی که به چشم و صورت دختران و خواهران ما اسید میپاشند. و دختران دلیر ایران را به جرم دفاع از خود حلق آویز میکنند.
حسین (ع) گفته است: کُلُّ حَیٍّ سالکٌ سَبیلی. هر زندهیی راه مرا میرود. هر کس که در پی حیات حقیقی است، لاجرم راه او را میپیماید، هر کس که در برابر عوامل نابودی و ضد حیات به پیکار بر میخیزد، و هر کس که در پی درهم شکستن بنبستها و و روشنی بخشیدن به تاریکیهای تاریخ زندگانی بشر است، به او اقتدا میکند.
ما راه او را در پیش گرفتهایم و در برابر بیداد و جبر و ستم و نابرابری و پلیدی و انحطاط، بپا خاستهایم.
عناصر اصلی تفکر و آیین جنبش ما، در حرکت و پیام سرور شهیدان، ترسیم شده است؛ در خروش هیهات مناالذلَه که این جنبش را از هرگونه ذلت و سستی و تسلیم در برابر پلیدترین استبداد جهان امروز، تطهیر کرده است و در تبیین عمیق او از زندگی حقیقی که همانا انًّما الْحَیاتْ عَقیدَةٌ وَ جهادْ است. ما این تبیین عمیق از زندگی حقیقی را از حسین علیه السلام آموختهایم؛ همان عقیده و آرمانی که وقتی یک نبرد فداکارانه را سمت میدهد، جهانی را تغییر میدهد. در همین نبرد، مجاهدین با الهام از عاشورای حسینی، ارزشهای درخشانی را بهصورت نهادهای محکم و ماندگار در مبارزه و فرهنگ و تاریخ ایران بنا کردهاند.
راستی فلسفة عاشورا و راه حسین که مجاهدین از او الهام گرفتهاند، چیست؟ فدای حداکثر و بیچشمداشت.
حسین (ع) بنیانگذار فروغ جاویدان و شاخص و راهنمای فدای حداکثر برای بقای راه و آرمان بیچشمداشت و بینتیجه در لحظه است. او شاخص چنین راه و مسیر و آرمانی بوده است. و چنین بوده که توانسته راهی را در تاریخ باز کند و در طول 14 قرن گذشته، الهامبخش ایستادگی و نبرد علیه ظلم و جور و ستم و علیه استبداد و ارتجاع و استثمار بوده است. راه و رسم و راه حل برای مقابله با ظلم و جور، با فدای حداکثر؛ آن هم در مقابل راه حلهای کم هزینه و بیهزینه و یا راه حلهایی که توصیه میکنند با ظالمان و قاتلان و مستبدان می توان مدارا کرد؛ با بهانه هایی از این قبیل که تعادل قوا در این زمانه مناسب نیست و کار دیگری نمی توان کرد ، زورمان نمیرسد، هنوز شرایط فراهم نشده و هزاران عذر و بهانه دیگر....
آری، رهروان حسین در این عصر ، یعنی مجاهدین، مفتخرند که توانستهاند در این مسیر باشکوه، گام نهند و بسیار مفتخرند که پشت سر راهبر آرمانی خود در این دوران، لحظهیی از راه حسین (ع) و زینب کبری (ع) دست نکشیدند؛ راهبری که خود اولین انتخابکننده و برافرازندة پرچم هیهات مناالذله حسین (ع) بوده است و آموزشدهندة راه حسین (ع) به چندین نسل، تا بتوانند در برابر قسیترین، جبارترین، وحشیترین و خونریزترین استبداد تاریخ، همانها که صدبار بدتر از داعش و پدرخوانده داعش هستند، بایستند، جانزنند، مقاومت و پایداری کنند و کاخ ظالمان را بلرزانند و نهایتا واژگون کنند.
در این سالیان، نسلهایی توسط مسعود تربیت شد که اکنون همه، استادان این راه و رسم شدهاند و به این دلیل است که دشمن یزیدی، دیکتاتوری دینی، ملاهای جنایتکار و خونریز و اسیدپاش و تیرخلاصزن ، ملاهای شکنجهگر زنان، حتی زنان باردار، از این نسل و از این همه سردار میترسند، میلرزند و از آنها خلاصی ندارند. زیرا این نسل و سرداران و سالارانش، با انگیزه و الهام از عاشورا، همه جا را تبدیل به میدان رزم و نبرد میکنند، و هر سد و مانعی را به هرقیمت از سر راه برمیدارند و به این دلیل است که بهرغم قیمتهای سنگین و خونهای بسیار، اما سربلندتر و سرفرازتر، از همه ابتلائات و ضربات و حماسهها، عبور میکنند و دست از راه، آرمان، و نبردشان با دشمن ضدبشری برنمیدارند و با شعار هیهات مناالذله، دشمن را خوار و ذلیل و خسته، و دوستان و عاشقان آزادی و رهایی را شاد میکنند و برایشان الگو میشوند و برای مردم ستمدیده و زجرکشیده ایران منبع امید و الهام و سراسر شور و خروش و رزمندگی میشوند.
سوگند وفایشان با راهبری آرمانی شان را ارج مینهند و به این طریق، تشکیلات، سازمان و جنبشی شده اند که یکپارچه شور و انگیزه، فدا و مایهگذاری و مؤمن به مبارزه آرمانی، همه سدها را میشکنند و خروشان به پیش میتازند.
درود بر شما رهروان حسین(ع) و درود بر شما پرچمداران بزرگ بانوی عاشورا، زینب کبری (ع).
مجاهدین با الهام از عاشورای حسینی ارزشهای درخشان و ماندگاری را در مبارزه و فرهنگ و تاریخ ایران، خلق کرده اند؛ ارزشها و فضیلتهایی همچون فدا و صداقت، مقاومت به هر قیمت، وفای به عهد، تسلیمناپذیری، مقهور تعادل قوای ظاهری نشدن، دست شستن از زندگی و خانه و خانمان برای آرمان آزادی، مسئولیتپذیری بیانتها و بیچشمداشت و نفی جاه طلبی.
آری، چنگ در چنگ شدن با هیولای سرکوب و ستمگری، لازمهاش در پیش گرفتن چنین راه و رسمی است که دینامیزم و پویایی جنبش را در یک مبارزة دشوار و بغرنج، فناناپذیر و نیروی آن را سرشار و استوار و پیروزی آن را تضمین میکند.
در مقابل فاشیسم ولایت فقیه، جز مبارزهیی که بر حداکثر از خودگذشتگی مبتنی باشد، راه دیگری متصور نیست. و به قول مسعود، «وقتی دیو تنوره میکشد، وقتی که دژخیم سر از پا نمیشناسد، رمز ماندگاری و اعتلا، کلمه فداست».
حرفهایی از قبیل اعتدال این رژیم هم که جز دعاوی مسخره بیش نیست. اعتدال این رژیم، تشدید سرکوب و جنایت، از جمله حلقآویز کردن بیش از هزار زندانی از هنگام انتخاب آخوند روحانی است. وای بر دین فروشان حاکم بر ایران! روح اسلام و آیین رحمت و آزادی حضرت محمد از بربریت خمینی و خامنهای علیه مردم ایران به ویژه زنان ایران بیزار است.
اسلام که جای خود دارد، در کجای فقه ارتجاعی خودشان، مجازات رعایت نکردن قوانین پوشش اجباری، اسیدپاشیدن و سوزاندن چشم و صورت زنان است؟
قانون موسوم به حمایت از آمران به معروف، کما اینکه قانون ضدبشری قصاص و قانون مجازات ضداسلامی و همة قوانینی که این رژیم با سوء استفاده از نام اسلام، برای حفظ ولایت فقیه مقرر کرده و به اجرا گذاشته، سراپا دشمنی با دین پاک خداست. امر به معروف که حسین بن علی(ع) بر اساس آن به قیام علیه حکومت یزید برخاست، امروز قیام و نبرد برای سرنگونی ولایت فقیه است. در ایران امروز هیچ منکری قبیحتر و ظالمانهتر و مخربتر از حاکمیت ولایت فقیه نیست. این منکر اعظم باید از میان برداشته شود و با همت مردم ایران و فرزندان مجاهد و مبارزش چنین خواهد شد.
خواهران و برادران عزیزم،
شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، متشکل از هزار زن پیشتاز مجاهد که ماه گذشته تأسیس شد، تجلی ارادة این مقاومت برای نبرد صدچندان است. و از همان مشی و آرمانی پیروی میکند که پیام عاشورای حسینی است.
21 سال گذشته که یکی از پرابتلاترین، بغرنجترین و توفانیترین دورههای تاریخ خاورمیانه بود، دوران مسئولیتپذیری زنان پیشتاز ایران در بزرگترین جنبش مقاومت تاریخ ایران بود که با شایستگی از این آزمایش سربلند بیرون آمدند. بیش از یک دهه پایداری اشرف که افتخار تاریخ آزادی ایران است، توسط همین زنان پیشتاز، هدایت و به پیش برده شده است.
حالا، رودر روی رژیمی که نه فقط آزادیها و حقوق زن ایرانی، بلکه جان و زندگی او را با جنایتهایی مثل اسیدپاشی به انهدام میکشاند، شورای مرکزی مجاهدین، زن ایرانی را در جایگاه نیروی آزادیستان و نجاتبخش ایران و ایرانی قرار داده است.
پیشوای بزرگ ما حسین (ع)، نیروی عقیده و ایمان را به میدان آورد و زینب کبری علیها سلام رهبری جنبش پس از شهادت او را در دشوارترین اوضاع بر عهده گرفت. با پیروی از آنها زن پیشتاز مجاهد خلق در شورای مرکزی این سازمان، پیکاری بر اساس یک آرمان رهاییبخش را برمیانگیزد. زیرا مبارزة زنان، باطلالسحر ولایت فقیه و ارتجاع زنستیز حاکم است.
نفس تشکیل این شورا، از آنجا که زنجیرهای ستبر بهرهکشی و از خودبیگانگی در نظام مردسالار را هدف قرار داده، مبشر رهایی و فراخوانی به همة زنان ایران برای کسب آزادی و برابری است. در عین حال، از آنجا که حضور زنان در شورای مرکزی مجاهدین، عاری از هرگونه چشمداشت و تهی از شائبههای منفعتجویانه است و باید باشد، الگوی درخشانی از نفی جاهطلبی و حرص و آز مقامپرستانه است که نظامهای سیاسی جهان امروز را بهانحطاط کشانده است. نمونه و سرمشقی برای یک مناسبات عاری از بهرهکشی و تبعیض و تحقیر که نیاز ضروری پیشرفت جامعة بشری در این عصر است.
خلاصه کنم: پیام این تحول که هزار زن پیشتاز، شورای مرکزی مجاهدین را تشکیل دادهاند، بالا و بالاتر بردن شعلههای نبرد علیه دژخیمان، قاتلان و غاصبان حق حاکمیت مردم ایران است.
زنان مجاهد برای به عهده گرفتن این رسالت بزرگ، زینب کبری و بهویژه راهبری و هدایت جنبش عاشورا توسط او بعد از شهادت حسین (ع)را پیشاروی خود دارند. اگر حوادث روز عاشورا و رویدادهای پس از آن را مرور کنیم، از صلابت و استواری شخصیت حضرت زینب غرق شگفتی میشویم. بهخصوص که او جنبشی را رهبری میکرد که در شرایط معمول نبود، بلکه در روزهای پس از شهادت حسین(ع)، یعنی در دوران به اصطلاح شکست و ضربه و مصیبت بود. حضرت زینب، البته این حماسه را فاجعه و شکست نمیدید. چرا که از روز اول بدون چشمداشت پیروزی، خود را برای این قیام آماده کرده بود و رسالت خود را در هدف بسیار والایی میدید.
میدانید که حضرت زینب قبل از اینکه همراه امام حسین به قصد رفتن به کربلا از مدینه خارج شود، از همسرش طلاق گرفت. شوهرش عبدالله جعفر، پسر جعفر طیار عموی امام حسین بود. تا آن زمان از زندگی مشترک آنها 40 سال سپری شده بود.
اما زینب کبری در سن 55 سالگی با درکی عمیق از رسالتی که برعهده داشت، شجاعانه این تصمیم را اتخاذ کرد.
واقعیت این است که عاشورا، فشردة داستان انسان است؛ انسان آگاه و مسئول و انتخابگر. در لحظه یی که توازن قوای ظاهری هیچ روزنهیی برای هیچگونه قیام و شورشی برای تحقق پیروزی نمیبیند، و در شرایطی که زمان و زمانه، مقهور واقعیتهای موجود، یعنی قدرتهای زمانه و مناسبات پلید حاکم شدهاند، در چنین شرایطی انسان به معنای جامع و حقیقی اش در اوج خداگونگی و با الگویی همچون حسین در چنین قیامی نقش تاریخی خودش را بارز میکند.
33 سال پیش در تابستان سال 60 که خمینی و لاجوردی مجاهدین را ده ده و صد صد تیرباران میکردند، اشرف زنان مجاهد فریاد زینب کبری در بارگاه یزید را تکرار کرد که «زود باشد که انتقام خود را از تو بازستانیم» و سوگند یاد کرد که «به خون پاک نوباوگان شهیدمان همچون فاطمه مصباح... به سحرگاهانی که خیل اسیران به شهیدان میپیوندند و به چشمان به راه ماندة همه کودکان بیمادر، تا سرود فتح و پیروزی را در گوش کودکان این آب و خاک سر ندهیم از پا ننشینیم و ایمان داریم که در این راه پیروزی از آن ماست...».
35 سال پیش سردار ما موسی، در سالروز عاشورا خروش برآورد که «ای حسین ای سرور شهیدان، ما با توعهد میکنیم که هر کجا انسان ستمدیدهیی هست پیام تو را به او برسانیم که هیهات مناالذلَه»
محمد حنیفنژاد که همیشه جملاتی از امام حسین را زمزمه میکرد، در آستانة شهادت، این گفتة حسین بن علی را در وصیتنامهاش نوشت که من برای ملاقات اجداد پاکم چنان مشتاقم که یعقوب برای دیدار یوسف. و 27سال پیش وقتی که مسعود در نخستین روز عزیمت به عراق به زیارت سرور شهیدان شتافت، از کنار مرقد پاک او فریاد کشید که هل مَن ناصر ینصرنی؟
حالا همان سوگندها و فراخوانها در پایداری مجاهدان آزادی تجلی یافته و همین است که مردم ایران و بسیاری در جهان، مجذوب و مسحور آنها شده اند. در شش و هفت مرداد سال 88، در 19 فروردین سال 90 و بهخصوص در حماسة ده شهریور سال 92، اشرف با صف شهیدان و رزمآوران فداکارش، پیامها و کلمات حسین (ع) را تجسم بخشید که: صَبْراً بَنی الْکرامْ
پایداری کنید ... ای فرزندان کرامتپیشگان!
و در برابر وارثان شمر و خولی و ابن زیاد و عمرسعد و حرمله در عراق، مجاهدان اشرفی و حسینی شعار هیهات مناالذلَه را عینیت بخشیدهاند. و از سوگند مجسم وفا و ایمان، فرمانده تاریخی خود ابوالفضل العباس پیروی کردند که:
وَاللهْ انْ قَطَعْتُمُوا یَمینی انّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی
برگردیم و به حماسه سرخفام اشرف نگاه کنیم که در آن روز، تاریخ دستاندرکار خلق چه تابلوی باشکوهی بود: شجاعت و تهور در اوج خیرهکنندهاش، روحیة رزمنده و منتهای شور و پاکباختگی و یک ایمان فروزان، نبردی عاری از هر گونه چشمداشت و پیکاری تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه.
این تابلوی شکوهمندی است که از عاشورا الهام گرفته و رزم و ایستادگی یاران حسین بن علی را دوباره زنده میکند و جامعة ستمزده را احیا میکند. حماسهیی با صفی از سرداران و سالاران، از زهره و گیتی و عزیزم تا تمامی آن برادران و خواهران.
خواهر عزیزم زهره قائمی که این نبرد را فرماندهی میکرد، نوشته بود: «با ایمان به تغییر دوران و این که نبرد درخشان و شکوهمندی که در همة عرصهها در لیبرتی و اشرف در جریان است و عین نبرد سرنگونی است، سوگند میخورم که بند از بند رژیم می گسلیم».
فرصت نیست که در بارة تک تک آنها و فرازهایی از عزم و اراده و سوگندشان را این جا بازگو کنم که جلوه درخشانی از افتخار و سرفرازی این راه و این آرمان و این مقاومت تاریخی است و عزم و اراده و سوگند تک تک ما برای ادامة مسیر و برافراشتن پرچم فروغ جاویدان را نیز به اوج میرساند.
بله، اینست حماسة تسلیم ناپذیری انسان در برابر ظلم و استبداد. حماسة انسان آرمانخواه، انتخابگر که با نثار همه چیز خود برای آزادی و برابری به نبرد برخاسته است.
امروز ما برای تجدید عهد با پیامبر جاودان آزادی، حسین بن علی و الگوی متعالی زنان موحد انقلابی، زینب کبری، سوگند یاد میکنیم. سوگند یاد میکنیم که با تأسی به مشی و راه و رسم آنها، یعنی «مقاومت به هر قیمت»، ایران را از حکومت جور و ستم و جنایت ولایت فقیه و همه پلیدیها و زشتیهای آنها پاک و پاکیزه کنیم.
ما مشی عاشورایی حسین(ع)، یعنی مبارزه و فداکاری بدون چشمداشت را پیشه خود ساختهایم و هدف خود را نه بهدستگرفتن قدرت به هر قیمت، بلکه تضمین آزادی ملت اسیرمان به هر قیمت ممکن، قرار دادهایم و در این راه تمام هستی خود را نثار میکنیم.
پس با همان کلمات و دعای حسین بن علی در روز عاشورا، دست به دعا برمیداریم که:
ای خدای بزرگ، ای تکیهگاه ما در همه گرفتاریها و سختیها،
ای امید ما، ای که در همة امور، اعتماد و تکیهگاه را برای ما فرستادی،
ای که گشایش و آسانی به ما ارزانی داشتی و راه نشانمان دادی،
ای برخوردار از همة خوبیها و زیباییها،
ای غایت و فرجام آرمان ما،
ما همه چیز را به تو واگذاشتهایم و جز تو به کسی کششی نداریم.
سر بر آستان تو میساییم و از تو برای آزادی و رهایی ملت اسیرمان یاری میطلبیم.
ای خدای بزرگ، مردم به جانآمدة ما در زیر سرکوب و استبداد و در فقر و اعتیاد دست و پا میزنند.
روز رهایی آنها را از شر این همه قساوت و تبهکاری نزدیک کن.
پیشتازان آنها یعنی مجاهدان راهت را یاری کن. آنها را هرچه محکمتر و منسجم تر و پرقدرتتر ساز تا رسالت خود را برای برقراری آزادی و دموکراسی در ایران محقق کنند.
خدایا این مجاهدین با این عهد و پیمانهای پرشور خود، با سرور آزادگان و بازینب کبری و با عهد و پیمانهای خود و سوگندهای خود با راهبر آرمانی خود عهد بستهاند که ریشة ظلم و ستم را از بیخ و بن برکنند و کاخ ظالمان را واژگون کنند. پس آنها را یاری نما و چشم خلقی ستمدیده را به آزادی و رهایی روشن نما.
آمین یا رب العالمین.
10 محرم 1436- 13آبان1393