در این مراسم پس پس از پخش ویدیوهای مربوط به اعتراضات عمومی در اصفهان و تهران در اعتراض به جنایت اسیدپاشی باندهای خامنه ای بیانیه انجمن حقوق بشر ایرانیان در این شهر نیز قرائت گردید.
انجمن جوانان ایرانی در لوکزامبورگ نیز ضمن حضور در این جلسه با قرائت یک اطلاعیه نسبت به اعدام ریحانه جباری و اسیدپاشی به سوی خواهرانشان نفرت خود را از این اعمال ضدّ بشری آخوندی اعلام کرده و از مجامع بین المللی تقاضای رسیدگی به پرونده نقض حقوق بشر در ایران شدند.
بیانیه محکومیت انجمن حقوق بشری ایرانیان در لوکزامبورگ:
با ابراز انزجار از اعمال ضد انسانی آخوندهای جنایتکار حاکم بر ایران ، با زنان ایرانی که مورد حمله و هجوم ایلغار خمینی قرار گرفته اند، ابراز همدردی کرده و میگوییم که جنایات فجیع اخیر عوامل رژیم آخوندی در اسیدپاشی به زنان ایرانی که به بهانه آخوند ساخته بدحجابی صورت می گیرد ، جنایت بیسابقه یی است که کمتر دیکتاتوری در جهان به آن دست زده است
تردید نباید کرد این اعمال ضد انسانی به دستور خود سران رژیم صورت گرفته است ، چرا که ، حکومتی که حتی تلفنها و اینترنتهای مردم را کنترل می کند و ادعا می کند یک گروه هنری را شش ساعت پس از پخش برنامه شان روی اینترنت دستگیر کرده، چگونه است که مرتکبین این اعمال را پس از گذشت چندین روز و بیست و پنج بار تکرار جنایت در شهرهای مختلف هنوز پیدا نکرده است
شمار افرادی که در شهرهای اصفهان و کرمانشاه و تهران به دست باندهای تبهکار سازمانیافته توسط رژیم آخوندی قربانی اسیدپاشی شده اند، دست کم به 25 تن بالغ می شود
تنها 15زن و دختر قربانی این جنایت ضد بشری در اصفهان بوده اند
در جنایتی که در روز یکشنبه 27مهر رخ داد، اسید پاشیدن بر روی یک دخترجوان در اصفهان به قتل او منجر شد
همزمان با جنایت ضد بشری اسیدپاشی بر زنان بیدفاع، موج اعدام نیز در شهرهای مختلف کشور بالا گرفته است:
پنجاه و پنج اعدام در کمتر از دو هفته
سیزده اعدام در عرض ۱۱ روز فقط در زندان مرکزی ارومیه
سرکوب فزاینده در دوران حسن روحانی، که بیش از 1000اعدام را در کارنامه خود دارد و اکنون جنایت اسیدپاشی به زنان نیز به بیلان او اضافه شده، « نشانگر این است که ماهیت واقعی رژیم ایران که پدرخوانده داعش است، ستم و شقاوتش نسبت به مردم ایران صدبار بدتر از اعمال داعش است. «اوجگیری داعش محصول جنایتهای بیسابقه ملاها در ایران، بشار اسد در سوریه، مالکی در عراق و سیاست فرقه‌یی آنها علیه بخش بزرگی از جمعیت عراق و سوریه است» و این نتیجهٔ سیاست ضعیف غرب یعنی مماشات در قبال حکومت ملایان و مانع رشد نیروهای ترقی خواه و قشر روشنفکر در منطقه است
و اما اعدام ریحانه جباری26ساله ، دانشجو و طراح دکوراسیون نشانه دیگری از توحش و زن ستیزی رژیم آخوندی است .این اقدام سبعانه آن روی سکه جنایت ضدبشری آخوندها در اسیدپاشیدن بر روی زنان و دختران بیگناه ایرانی است
همه شواهد اعدام (جنایتکارانه) ریحانه جباری از این حکایت دارد که پس از هفت سال و نیم زندان و شکنجه و به‌رغم اعتراضات گسترده و فراخوانهای بین المللی که صورت گرفت، انگیزه ها و دلایل سیاسی داشته و حتی در چهارچوب قوانین قرون وسطایی آخوندها غیر قانونی بوده است
از آنجایی که او به خاطر دفاع از خود در مقابل تعرض یک مأمور اطلاعات آخوندی دستگیر شده بود، دژخیمان کمترین ترتیبات قانونی خودشان را هم در پروسه تحقیقات و محاکمه او رعایت نکردند، چرا که از برملا شدن اسرار مافیای ترور و آدم کشی و فساد رژیم آخوندی یعنی وزارت اطلاعات وحشت داشتند. عفو بین الملل اعلام کرد «اعدام ریحانه جباری که بعد از یک تحقیقات عمیقاً ناقص و یک محاکمه پرعیب محکوم شده بود، توهین به عدالت است.... این یک ننگ خونین دیگر بر کارنامه حقوق بشر ایران است.
از سوی دیگر ایستادگی ریحانه جباری و تسلیم نشدن وی به فشارهای مأموران سرکوبگر و تن ندادن به خواستهای دیکته شده از سوی آنان خشم رژیم آخوندی را در مورد او مضاعف کرده بود
دوستان عزیز، رژیم زن ستیز آخوندی تلاش دارد با اعدام زنانی که در مقابل سرکوبگریها و رذالتهای عوامل رژیم سر خم نکرده اند، از همه زنان و جوانان زهر چشم بگیرد و جو ارعاب را در جامعه شدت بخشد
قبول کنیم که آخوندها از زنان ایران شکست خورده‌اند. تحمیلات ارتجاعی‌شان نسبت به جامعه ایران به بن‌بست رسیده و حکومت‌شان عمیقاً متزلزل و بی‌ثبات است. و با این بربریت آشکار و اعدام ظالمانه ریحانه جباری نمی‌توانند خود را نجات بدهند
در پایان ما ضمن ابراز همدردی عمیق با قربانیان اسیدپاشی و خانواده ریحانه جباری، خواستار احاله پرونده نقض حقوق بشر در ایران ، به شورای امنیت هستیم
ما همچنین خواستار تحقیقات مستقل بین المللی در مورد اعدام ریحانه جباری هستیم
انجمن حقوق بشری ایرانیان در لوکزامبورگ
برای همدردی با زنان این سرزمین که به جرم زن بودن ، قربانی اسیدپاشی های اخیر شدند
اگر به خانه‌ی من آمدی برایم مداد بیاور مداد سیاه
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ...
بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم،
سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم می‌خواهم ...
بدوزمش به سق...
اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
می‌خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به
آنجایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع بین بود!
صدا خفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند، بیاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ...
اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند؛ برایم بخر...
تا در غذا بریزم.
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!
در آخر اگر پولی برایت ماند؛
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند؛
بیاویزم به گردنم...
و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم!
من هنوز یک انسانم!
من هر روز یک انسانم!
شعر..غـــــاده الســــمان
