به روزگار و زمان معاصر باز می گردیم. اگرچه سیاستمداران امروز، در هر کجای دنیا، نسبت به سیاسیون تاریخ کوتوله تر به نظر می رسند؛ چاره ای نیست ما با این سیاستبازان طرفیم و مجبوریم سیاست این رجال را مورد بررسی قرار بدهیم. باراک حسین اوباما با لشکر 1+5 می ترسند که با رنجاندن خلیفه تهران باعث طوفان بزرگ در کائنات شوند. امضاء قراداد موضوع هسته ای با دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را از این ماه به ماه دیگر و از این سال به آن سال می اندازند. این فرافکنی آبروی دولتهای غربی را برده و آنها را مجبور می کند که با ادامه "مذاکره" تمامی ارزشهای خودشان را لگدمال کنند. رژیم آدمخوار آخوندی نیز در مقابله با این کش و قوش مسخره با تشدید اختناق داخلی و با دمیدن در بحران خاورمیانه عکس العمل نشان می دهد. اما این روند رژیم ولایت فقیه را در هر حال به سوی مرگ تدریجی سوق می دهد.
قبل از هر چیز باید اشاره شود که پروژهای هسته ای کاملاً سری رژیم آخوندی را اپوزیسیون آن، در ماه اوت 2002 افشا کرد. روز 14 اوت 2002 اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در کنفرانسی در واشینگتن، با ارائه مدارکی موثق، از وجود دو سایت اراک و نطنز که در آنها تولید آب سنگین و غنی سازی اورانیوم در خفای کامل و با سرعت انجام می گرفت پرده برداشتند. سرویس های مخفی کشورهای مختلف و آژانس بین المللی انرژی اتمی بعداً موفق شدند افشاگری های مجاهدین خلق را تائید کنند. جنبش مقاومت ایران، در امتداد منافع مردمش، بازهم در مورد پروژه های مخفی رژیم آخوندی دست به افشاگریهای موثق و قابل اعتماد زد. البته هنوز بخشی از طرفداران سینه چاک رژیم آخوندی دم از اهداف صلح آمیز پروژه هسته ای او می زنند. این اوباشان (مزدبگیر) را به اشتغال شغلشان وامی گذاریم. ایران دومین کشور جهان به لحاظ ذخایر نفت و چاه های گاز می باشد و در سه دهه اخیر هرگز قدمی در راستای منافع ملی ایرانیان برنداشته است. تولید سلاح هسته ای دقیقاً به خاطر دست باز داشتن در سرکوب مردم ایران و داشتن آزادی در صدور بحرانهای لاعلاجش در مصاف با این مردم می باشد. از زمانی که روحانی در مسند ریاست جمهوری رژیم آدمخوار آخوندی قرار گرفته است، در رابطه با مذاکرات "جدی" با غرب، شمار اعدام ها در ایران و حضور پاسداران در عراق و سوریه افزایش زیادی داشته است.
دولت اوباما که در گیجی مفرط از اتخاذ یک استراتژی مشخص و پابرجا برای ثبات خاورمیانه عاجز است، آغوش مرگبارش را همچنان به روی رژیم مذهبی حاکم بر ایران باز نگه می دارد. تمدید چندباره "مذاکرات" ضعف سیاست خارجی دولت اوباما را پیش چشم همه عیان می کند. از طرف دیگر این تمدید، رژیم درمانده آخوندی که بیش از هر کس به امضاء قرارداد هسته ای احتیاج داشت را در زیر فشار بیشتری کشاند. حاصل جمع دو ضعف رژیم آخوندی و کشورهای 1+5 ضعف بزرگتر شد و هر دو طرف بازنده شدند. غرب حدود 700 میلیون دلار در ماه از دارائی های ایران را از انجماد خارج می کند ولی رژیم ایران ماهانه بیش از 1000 میلیون دلار به خاطر کاهش قیمت نفت از دست می دهد. به نظر می رسد که اوباما برعکس نوه چنگیزخان از اینکه خلیفه تهران را به سوی مرگ می راند باخبر نیست. این امر به دلیل آن است که باراک حسین اوباما علاوه بر نداشتن وزن و شخصیت تاریخی، در حلقه مشاورین کودن "ایرانی" در واشنگتن، به افراط غوطه می خورد. درست به همین دلیل است که امضاء قرارداد هسته ای، در پی مذاکراتی جدی و مدون، کماکان سراب باقی می ماند. در هر صورت اگر رژیم ولایت فقیه در آینده حتی پای قرارداد هسته ای امضاء بگذارد، بسیار بعید می نماید که از تولید سلاح هسته ای انصراف کند.
اسماعیل محدث
این مقاله در تاریخ 29 نوامبر 2014 در روزنامه سراسری ایتالیائی، لوپینیونه به چاپ رسید
http://www.opinione.it/esteri/2014/11/29/mohades_esteri-29-11.aspx