حاج رضایی با انتقاد شدید از وضعیت حاکم بر استادیومهای فوتبال گفت: امروز یک لجام گسیختگی در فوتبال در استادیومها وجود دارد که من از آن وحشت دارم. احساس میکنم در فضای استادیومهای ما با توهینهایی که میشود اکسیژن نیست و به سادگی نمیشود این مشکل را حل کرد. من شخصا هیچ راهکاری ندارم و تنها آرزو میکنم که هیچ گاه به استادیومهای فوتبال در ایران نروم… چطور میشود که حرفهای بد، دروغ، نیرنگ، پاچهخواری،تملق، تبانی و بسیاری از صفات بد در رفتارهای دستاندرکاران فوتبال باشد. من این را به عنوان شخصی که از دور به ماجرا نگاه میکند نمیگویم. بلکه این موضوع را با نزدیک شدن به فوتبال لمس کردهام. گفتوگوهای ما که باید سازنده باشد امروز تخریبی شده و به سمت یک خودکشی همگانی حرکت میکنیم.
حاج رضایی خودش را بهنفهمی میزند تا از پاسخگویی مستقیم نسبت بهجنایات انجام شده طی 30سال گذشته در ورزش ایران توسط ملایان سرپوش بگذارد. والا کدام ورزشکار و کارشناسی است که امروزه در ایران عامل «تخریب» و «حرکت بهسمت یک خودکشی همگانی» در ورزش را نداند؟
نهادهای اجتماعی رژیم آدمخور ملایان، هرکدام آیینة تمام نمای این پدیدة استثنایی تاریخ معاصر ما میباشند. در سیاست و اقتصاد، فرهنگ و جامعه و هنر و ورزش، سرتاپای این رژیم غرقه در بحران و پوسیدگی است. از جمله یکی از بخشهای متعفن ورزش ملایان، فوتبال و فدراسیون فوتبال آن است. دستگاهی مافیایی، بیریشه، دزد و چپاولگر که طی 30سال گذشته، سرنوشت ورزش اول ایران را به انحطاط کامل و فلج مطلق کشانده است. حال حاجرضایی مزورانه میگوید «من راه حلی ندارم»!
او که مدعی است شاگرد منصور امیرآصفی، کاپیتان اسبق تیم ملی ایران است که پیش از عید دارفانی را در منتهای درد و رنج وداع گفت، حتما میداند که امیرآصفی و امثال او، یعنی نسل و جامعه ورزشی دوران او هیچگاه با آخوندها و اوباش و اراذلی همانند درگاهی، غفوریفرد، صفایی فراهانی، مصطفوی، کفاشیان، دادکان، مایلیکهن و امثالهم آبشان در یک جوی نرفت و مرگ را بر ذلت همکاری با رژیم منحوس ترجیح دادند. اگر حاج رضایی واقعا نمیداند راه حل این قانقاریای فوتبال چیست؟ بهخوبی از این که چه کسی این بلا را برسر مردم ایران و جامعه ورزشی و فوتبال ایران آورده است با خبر است. او بیش از هرکسی میداند که حبیب خبیری، حمیدعترتی، مهشید رزاقی، بازیکنان محبوب و نامدار فوتبال ایران و دهها قهرمان ورزشی دیگر توسط شخص خمینی و لاجوردی و احمدینژاد و خامنهای به خاک و خون کشیده شده و شهید شدند. بنابراین بهتر است او بهجای «خودکشی جمعی» که از ملایان بعید است، بهروز حسابرسی و پاداش همه اعوان و انصار آخوندها و قاتلان مردم ایران بیندیشد.