به این دلیل است که اینجا هستیم و مطلقاً اشتباه نکنید. در کشور من طی چند هفته اخیر بحث بسیار عمیقی بوده است. بعد از برخی از بمبگذاریها و حملات وحشتناک و سربریدنها و زنده زنده سوزاندن که دیدهایم، بحث عمیقی بوده است که ایدئولوژی آلترناتیو از درون اسلام کجاست تا با این بربریت مقابله کند؟ چه بربریت داعش باشد یا بربریت آخوندها ؟ هر دو مشابه یکدیگر هستند و به سختی میتوان گفت کدام بدتر است. آخوندها در واقع برای مدت بسیار بیشتری مشغول این کارها بودهاند، و آخوندها بسیار سازمانیافتهتر هستند. به یاد داشته باشید، هیچ کسی نیست که خلاف این استدلال کند که رژیم ایران بزرگترین حکومت حامی تروریسم در جهان است. بزرگترین حکومت حامی تروریسم در جهان.
چه در سوریه، عراق یا یمن باشد، یا خیلی جاهای دیگر. هیچ حکومت دیگری نیست که به اندازه رژیم ایران از تروریسم حمایت کند. بنابراین، با این منطق آغاز میکنیم: اگر که اینطور هست، چطور میتوانیم به آنها اعتماد کنیم؟ باید با شک و ظن و هوشیاری بسیار بالا با آنها برخورد کنیم. ما بدنبال این ایدئولوژی آلترناتیو هستیم. همواره این سئوال از من میشود که ایدئولوژی آلترناتیو در برابر این افراطیگری شیعی کجاست؟ افراطیگری سنی؟ افراطیگری در ایران، افراطیگری در عراق، سوریه، یمن، آلترناتیو در برابر اینها کجاست؟ و آلترناتیو در برابر این اصلاً چیست؟ شما آلترناتیو این هستید. شما! شما! شما آلترناتیو هستید. شما آن چیزی هستید که همه آنها بدنبالش هستند. لطفاً بیائید و ما را پیدا کنید. ما اینجا هستیم. نیاز نیست آنقدر جستجو کنید. شما چندین دهه اینجا بودهاید. نیاز نیست آن را اختراع کنیم.
شما از چه حمایت میکنید؟ شما از یک دولت منتخب حمایت میکنید. شما از یک دولت دارای حاکمیت قانون حمایت میکنید. شما از جدایی دین از دولت حمایت میکنید و اینکه به مذاهب همه افراد احترام گذاشته شود. شما از دولتی حمایت میکنید که در آن حقوق زنان برابر با مردان است، و یک زن رهبر شما است. شما، مانند همه ما، از ارزش جان انسانها، همه انسانها حمایت میکنید. آنهایی که میبینیم سوزانده و گردن زده میشوند. آن جانها، جانهای ارزشمند انسانی هستند. آن تصاویری که ما در هنگام ورود به اینجا میبینیم، کی میداند که چه کارهایی را میتوانستند بکنند؟ پاتریک کندی یا آلن درشوئیتز، یادم نمیآید کدام به من گفت، تصور کنید اگر این افراد زنده بودند چه چیزهایی را میتوانستند محقق کنند. تصور کنید که آن افراد که در هولوکاست کشته شدند، اگر آنها زنده مانده بودند شاید امروز ما درمان سرطان را کشف کرده بودیم. شاید جوامع ما از همه این مسائل عبور کرده بودیم، چرا که خیلی چیزها از دست دادیم، و به نظر میرسد که بهترینهای خود را از دست میدهیم. خانم رجوی، آیا اینطور نیست؟ وقتی آنها میکشند و نابود میکنند، وقتی وارد اشرف میشوند، آنطور که شدند، و وقتی افراد ما را میکشند. مانند همه ما در اینجا، من آنها را افراد خودمان تلقی میکنم. وقتی که به آنجا آمدند و افراد ما را کشتند. آنها برخی از بهترینهای ما را کشتند.
آنها این را تصادفی نمیکنند. آنها طبق طرح دست به این کارها میزنند. شما از همه چیزهایی حمایت میکنید که ما بدنبالش هستیم، به عنوان آلترناتیو تروریسم اسلامی افراطی. و شما همچنین خواهان ایران غیر اتمی هستید که برای امنیت منطقه و جهان بسیار مهم است. بنابراین، نمیخواهد دیگر جستجو کنید. همین جاست. این جنبشی است که میتوانید آینده ایران را حول آن شکل دهید، و نمونهیی که چگونه میتوانید عقاید بزرگ مذهبی را با دولتی ترکیب کنید که به افراد آزادی عقاید میدهد. شما میتوانید این کار را محقق کنید و میتوانید به آنها نشان دهید چطور این را محقق کنند.
بنابراین ما اهداف مشترکی داریم و این ما را به هم پیوند میزند، و من به شما میگویم:
اول، هرگز ناامید نشوید. این آن چیزی است که ما را حفظ کرده است.
دوم، هرگز فکر نکنید که نمیتوانید پیروز شوید. آنهایی که به این حرف پایبند بودهاند که آزادی باید مجدداً برقرار شود همواره پیروز شدهاند.
سوم، این برعهده همه ما است که بهتر از قبل عمل کنیم، همه ما، من، همه افرادی که در این پنل میبینید و همه شما. بهتر عمل کنیم که این پیام را در همه جهان پخش کنیم، چرا که این پیامی است که جهان اکنون به آن نیاز دارد. جهان نیاز دارد بداند که در درون مذهب اسلام، در داخل ایران، اکثریت افراد، اگر اکثریت قاطع افراد نباشد، اکثریت افراد خواهان آن چیزی هستند که شما خواهانش هستید. اما آنها مجاز نیستند آن را داشته باشند یا برای آن تلاش کنند چرا که دارند سرکوب میشوند. منظور از سرکوب چیست؟ منظورم زندانی شدن، شکنجه، گردن زدن و اعدام است. این کارها نباید در جهان معاصر مجاز باشد.
بنابراین اجازه بدهید چند لحظه حول موضوعی متمرکز باشیم که نمیخواهم قبل از پایان فراموشش کنم، و آن لیبرتی و اشرف است. در حالیکه حول موضوعات بزرگ آلترناتیو اسلام افراطی و بنیادگرا متمرکز هستیم، در حالیکه حول این توافق هستهیی میاندیشیم که میتواند برای جهان ما بسیار خطرناک باشد، نباید فراموش کنیم که افرادی را جا گذاشتهایم. یک ارزش مرکزی در نیروهای نظامی ما وجود دارد که نباید کسی را رها کنیم، ولی ما برخی را رها کردهایم. چرا که ملل متحد، و این را با عمیقترین تأسف میگویم، کشور خودم نسبت به آنها نقض عهد کرده است. هر کدام از این افراد که به قتل رسیدهاند، دارای یک برگ کاغذ هستند که توسط آمریکا امضاء شده و به آنها حفاظت را تضمین کرده بود. این یک وعده مقدس است. ما به عنوان آمریکاییان از آنجا که یک دمکراسی هستیم میتوانیم در مورد همه چیز اختلاف نظر داشته باشیم، اما نمیتوانیم در مورد وجهه خود به عنوان یک کشور اختلاف نظر داشته باشیم. این باید ترمیم شود. آن افراد باید 2 سال پیش، 3 سال پیش، با هواپیماهای آمریکایی جابجا شده و به آمریکا منتقل میشدند. ما آن وعده را امضاء کردیم، نه آلبانی، نه ایتالیا، نه فرانسه، نه آلمان، نه ژاپن، این توسط آمریکا امضاء شد، کشوری که به اصطلاح برای آزادی بالاتر از هر چیز دیگر ارزش قائل است، و کشوری که از وجهه و افتخار است، و من شخصاً بدلیل ناتوانی دولت کشورم در پایبندی به وعدههای خود شرمسار هستم. هیچ سئوال و دیپلوماسی در این رابطه نباید وجود داشته باشد. هیچ مسأله ایرانی دیگر نباید در این رابطه دخیل باشد که آمریکا به عهد خود وفادار باشد و از قتل این افراد جلوگیری کند.
بطور خلاصه اجازه بدهید به توافقی که بود نگاهی بندازیم، منظورم توافق تسلیحات هستهیی در ایران. همانطور که وزرای خارجه سابق شلسون و کیسنجر هفته گذشته در برابر کنگره آمریکا این را روشن ساختند، هدف کل این پروسه 10 سال اخیر این بوده که ظرفیت اتمی را از دستان افراد دیوانه دور نگهداریم، چرا چنین افرادی ایران را کنترل میکنند، دیوانگان؛ افرادی که مستمر در مورد نابودی کشور اسرائیل صحبت میکنند. رژیم ایران خیلی بدتر از هر آنچه است که در مصر و لیبی صورت گرفته، و بدتر از هر چیزی در صحنههایی که ما از افراد حمایت کرده ایم تا دولت را ساقط کنند.
پایه این مذاکرات همواره، تا وقتی در توافق موقت تغییر کرد، بر اساس عدم هرگونه ظرفیت هستهیی برای رژیم ایران بوده است. چرا اینطور است؟
ابتدا، رژیم ایران نیاز به رئاکتورهای هستهیی ندارد. رژیم ایران نیاز به استفاده صلحآمیز قدرت هستهیی ندارد. رژیم ایران به اندازه کافی انرژی دارد. این انگار که عربستان سعودی بگوید ما نیاز به انرژی هستهیی برای کاربردهای صلحآمیز داریم. عربستان سعودی نفت و منابع طبیعی بیشتری دارد، هیچ احتمال و دلیل صلحآمیزی وجود ندارد. باید احمق باشید که فکر کنید اینطور است. بار دیگر میگویم. باید احمق، ابله، جاهل، بیتجربه و بی شعور باشید که فکر کنید رژیم ایران این را برای اهداف صلحآمیز میخواهد.
آیا آنها در ایران از انرژی کافی برخوردار نیستند؟ ما که میدانیم چرا دنبالش هستند. آنها دنبالش هستند تا تبدیل به یک قدرت هستهیی شوند و بتوانند از خود دفاع کرده و به اعمالشان ادامه دهند، یعنی تسخیر عراق، تسخیر سوریه، ببینند تا کجا میتوانند پیشروی کنند، ببینند تا کجا میتوانند سلطه خود را گسترش دهند، و ببینند امپراتوری آنها چقدر بزرگتر میشود. به این دلیل است که دنبالش هستند و به دلیل است که در مرکز هر آنچه که با آن توافق میکنیم، اگر که توافق کنیم، رژیم ایران باید هرگونه انرژی هستهیی را رها کند. ما نباید میزان غنیسازی را اندازهگیری کنیم. میدانید چرا؟ هیچ چیزی که غنی کنند نباید وجود داشته باشد، و اگر که میکنیم، به درجه بعدی حماقت میرسیم. درجه بعدی حماقت این است که تصور کنیم میتوانیم به آنها اعتماد کنیم. آره، میتوانند 15، 20 یا 30 یا 40 درصد غنیسازی داشته باشند، اما ما که میتوانیم بازدید کنیم، ما میتوانیم در ایران پرسه بزنیم و آنها را در همان وضعیت حفظ کنیم. مادرم، و مطمئنم بسیاری از مادران و پدران شما همواره گفتهاند، که همه میتوانند اشتباه کنند. اما هر کسی که دو بار اشتباه کند یک احمق است. خوب، ما این خبطی را یک بار قبل کردیم و به ما وعده دادند که غنیسازی نخواهند کرد، و این سازمان شما بوده که دو نوبت آنها را افشا کرده است، نه یک نوبت، بلکه دو نوبت که دروغ گفتهاند. روحانی در این رابطه که چطور ما را فریب داد رجز میخواند. بنابراین، چطور است که در مورد هرگونه ظرفیت اتمی داریم با آنها مذاکره میکنیم، و واقعاً فکر کنیم که الان نسبت به گذشته بیشتر صادق خواهند بود. بنابراین، جوهر اصلی این توافق باید این باشد که رژیم ایران از هیچ ظرفیت اتمی برخوردار نشود، و در توافق قول بدهد که از گروههای تروریستی در عراق، سوریه، یمن و دیگر نقاط جهان حمایت نخواهد کرد. این موضوع باید به این توافق مرتبط باشد.
در نهایت، اگر توافقی باشد باید که به کنگره آمریکا ارائه شود تا تصویب شود. این نباید اقدام یکجانبه یک فرد باشد. این جوهر آمریکا نیست، این چیزی نیست که بنیانگذاران ما میاندیشیدند، بطور خاص که یک توافق بسیار مهم روی میز است. این یک توافق بین دو کشور است و باید توسط کنگره تصویب شود. این نباید توسط یک فرد انجام شود، هر چقدر فردیت او بزرگ باشد. فردیت او به اندازه آزادی، صلح و امنیت جهان مهم نیست. این باید جهت تصویب به کنگره ارائه شود تا مردم آمریکا، نه فقط یک نفر با یک هدف مشخص، فرصت چنین کاری داشته باشند. این باید اقدام مردم آمریکا باشد، و نه فقط یک نفر.
در نهایت، اگر واقعاً به چنین روزی برسیم که این توافق حاصل شود و کنگره آن را تصویب کند، هیچ چیز در آن توافق نباید هدف ما را فراموش کند. هیچ چیزی در آن توافق نباید باعث فراموش شدن امید ما شود. هیچ چیزی در آن توافق نباید ایمان ما نسبت به وقوع تغییر رژیم در تهران را زیر سئوال ببرد.
در نهایت، باید ارتباط میان اشکال مختلف، به اصطلاح اشکال مختلف تروریسم اسلام افراطی را ببینیم. باید به اندازه کافی باهوش باشیم و این را درک کنیم که در حالیکه ما در تلاش برای نابودی داعش و القاعده تا جایی که هنوز موجود است، این کار را نباید به نحوی انجام دهیم که رژیم ایران قویتر و قدرتمندتر از گذشته ظاهر شود، از هژمونی بیشتری برخوردار شود. رژیم ایران به همان اندازه داعش خطرناک است. بطور واقع، من معتقدم رژیم ایران خطرناکتر از داعش است.
ما نیاز به رژیم ایران برای از بین بردن داعش نداریم. بدون شک، چه رئیس جمهور خوشش بیاید یا نیاید، آمریکا هنوز بزرگترین قدرت نظامی در تاریخ جهان است. نمیدانم اگر ظرفیت نظامی اکثر کشورهای جهان را با هم ادقام کنیم حتی به سطح ما برسند یا نه. ما ظرفیت نابودی داعش را داریم و باید به آخوندها و جنایتکاران و قاتلانی که بر ایران حاکمیت دارند بگوئیم، ما شما را در ائتلاف خود نمیخواهیم. ما خواهان اردن، عربستان سعودی، قطر، کشورهای عربی هستیم که خواهان پیوستن به ما در این تلاش هستند. اما ما خواهان قاتلان در طرف خود نیستیم. خدای من، اگر این اراده را داشتیم، با توجه به ظرفیتی که آمریکا دارد، رژیم ایران نسبت به توانایی ما در از بین بردن داعش کاملاً بیربط است. اگر فقط بتوانیم این را درک کنیم که با اجازه دادن به رژیم ایران در واقع داریم آنها را قویتر میکنیم، داریم عراق و سوریه را به آنها میدهیم. آیا ما دیوانه هستیم؟ ما را چه می شود؟ آیا ظرفیت تفکر و مطالعه تاریخ را از دست دادهایم؟ به قدری سرخورده هستم که امیدوارم شما آن را حس کنید چون واقعاً که اینطور است.
اجازه بدهید چند لحظه از این فرصت استفاده کنم و به عنوان یک شاگرد دینی سابق، و کسی که بخش بزرگی از زندگی خود را وقف مطالعه الهیات کرده است، از جمله مذهب شما، بگویم هیچ دلیلی وجود ندارد که مذهب اسلام نتواند با جهان معاصر همخوان باشد. هیچ دلیلی برای این وجود ندارد. مذهب شما کاملاً با اصول دمکراسی، آزادی زنان، آزادی برای همگان، امکان حیات برای همه افراد عاری از سرکوب، همخوان است و این ممکن است. البته در نهایت قطعاً اینطور خواهد شد. کار ما این است، همه ما، به هر نحوی یا در هر کجایی که عمل کنیم، در نهایت این ویژگی ایران خواهد بود. هر وقت آن روز برسد شما به عنوان قهرمان توصیف خواهید شد. اما من میخواهم آن روز امروز باشد، هر چه سریعتر ممکن، چرا که افراد کمتری کشته خواهند شد، جانهای کمتری ربوده خواهند شد، و اگر ایرانی داشته باشیم که مسیر درست به یک کشور مدرن را طی کند که در آن اکثریت مردم مسلمان هستند اما قویاً به ارزشهای مذاهب و مردمان دیگر احترام میگذارند، اگر بتوانیم چنین ایرانی بسازیم، خواهیم توانست چنین خاورمیانهیی هم بسازیم. در نهایت چنین جهانی را میتوانیم بسازیم و میتوانیم صلح داشته باشیم. این هدف شماست، هرگز امید خود را از دست ندهید، هر اتفاقی که رخ دهد و هر تعداد حملات و کشتارهایی که صورت گیرد. کلام چرچیل را به یاد داشته باشید، که یکی از قهرمانان من است، وقتی که به هیتلر رو در رو نگاه کرد و گفت اگر میخواهی انگلستان را بگیری، میتوانی، اما باید به هر خانه بروید و ما را بکشید و همه ما را باید بکشید، و اگر یک انلگیسی هم زنده باشد او با تو خواهد جنگید و تلاش خواهد کرد تو را متوقف کند. ما به آنها اجازه نخواهیم داد پیروز شوند. امید خود را زنده نگهدارید. اجازه ندهید چیزی آن را متوقف کند. هر چه وضع آنها بدتر شود، ما قویتر میشویم و ما پیروز خواهیم شد.
و خطاب به ساکنان لیبرتی، ما شما را فراموش نکردهایم، هرگز شما را فراموش نمیکنیم. با تشکر.