سخنرانی شخصیت ها در کنفرانس بین‌المللی در پاریس

بنیادگرایی و تروریسم تحت نام اسلام ریشه‌ها، راه‌حل‌ها و نقش حکومت آخوندی18 بهمن 1393(7فوریه2015)

دومینیک لوفور- نمایندة مجلس ملی فرانسه
خانم رئیس جمهور، خانمها و آقایان نماینده، مسئولین سیاسی و خانمها و آقایان عزیز، من به عنوان رئیس کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک، بسیار خوشبختم که همه امروز در پاریس گرد هم آمده‌ایم. موضوع این گردهمایی، بنیادگرایی و قشری‌گری مذهبی است که منشأ تروریسم بین‌المللی است که اشکالش به سرعت تغییر می‌کند و بسیار خطرناک است ما در فرانسه و اروپا درگیر این تروریسم هستیم و باید اقدامات امنیتی، سیاسی و اجتماعی اتخاذ کنیم تا با این شکل از تروریسم مقابله کنیم.
آنچه که خطرناک است نهادینه کردن مذهب و مسائل مذهبی به طور خاص اسلام توسط قدرتهای دولتی است. مسلمانان اولین قربانیان این امر هستند. حتی اگر رژیم ملاها تنها منشأ توسعة این تروریسم گسترده با اشکال متفاوت نباشد ولی ما باید نقشحکومت مذهبی رژیم ملاهای ایرانرا در ظهور سی سالة این بینادگرایی مذهبی یادآور شویم. در نتیجه باید به‌طور بسیار صریح و روشن نقش و مسئولیت کنونی حکومت ایران را زیر سؤال ببریم، زیرا رژیم ایران در سوریه و عراق مداخله و فعالیت می‌کند. سؤال این است که ما همگی به صورت بین‌المللی برای ریشه‌کن کردن این تروریسم چه باید بکنیم؟ پیام ما باید بسیار روشن باشد و خانم رئیس جمهور، ما پارلمانترها از شما حمایت می کنیم و باید یک موضع بسیار قاطع در برابر رژیم ایران داشته باشیم. این موضع دولت فرانسه است. موضع رئیس جمهور اولاند و وزیر امور خارجه، لوران فابیوس هم هست. ما در مورد مسألة هسته‌یی از قاطع‌ترین دولتهای غربی بوده‌ایم. ما می‌دانیم که با توجه به شرایط، وسوسه‌هایی هم برای سازش با رژیمی وجود دارد که نباید هیچ انتظاری از آن داشت. در نتیجه ما باید کاری کنیم که همة رهبران ما، مسئولین دولتی امروز ما یک موضع فوق‌العاده قاطع در برابر رژیم ایران در همة مسائل به خصوص مسألة هسته‌یی  که یک خطر است، داشته باشند. آنها باید در مورد حل وضعیت سوریه و عراق هم به نتیجه برسند. اما قبل از همه من به زنان و مردان سازمان مجاهدین خلق، مقاومت‌کنندگان ایرانی فکر می‌کنم که بیش از سی سال است که قربانی بنیادگرایی مذهبی بوده‌اند. همچنین به کسانی که در سوریه و عراق که اولین قربانیان تروریسم تحت لوای مذهب بوده اند فکر می کنم. تروریسمی که ما باید با آن بجنگیم.

دکتر آلخو ویدال کوادراس- رئیس کمیته بین المللی در جستجوی عدالت
خانم رئیس جمهور ، خانم رجوی گرامی، دوستان عزیز، سلام به همة شما. همواره مایة مسرت من است که در فعالیتهای اپوزیسیون دموکراتیک ایران با حضور  دوستان که همگی در تلاش برای آزادی در خاورمیانه هستند، شرکت کنم. در حالی که ما داریم به سالگرد انقلاب 1979 نزدیک می‌شویم، من در احساس خیانتی که اکثریت جامعه ایران حس می‌کند، شریک هستم. بسیاری از ایرانیان فداکاری بسیارکرده‌اند. نیروهای دموکراتیک مانند سازمان مجاهدین خلق ایران نقش اساسی در انقلاب داشته‌اند، اما به دلیل سرکوب خمینی اکثر نیروهای دموکراتیک اعدام یا زندانی شده‌اند. مسعود رجوی، رهبر تاریخی سازمان مجاهدین خلق ایران در زمانی که شاه ایران را ترک کرد، بعد از هفت سال از زندان آزاد شد. اما خمینی و شبکة ملاهای او با نوع دیگری از دیکتاتوری جایگزین شاه شدند. یک دیکتاتوری مذهبی که تبدیل به منشأ صدور بنیادگرایی اسلامی و مرتجع‌ترین و خونریز ترین دیکتاتوری شد که ما تأثیرات مرگبار آن را در جهان بعد از 36سال می‌بینیم. مدت کوتاهی بعد، خمینی برنامة خود را با تحمیل یک رژیم مذهبی و سرکوب اپوزیسیون شروع کرد. تنها سازمانی که باقی ماند سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تبدیل به چالش اصلی این رژیم شد. من می‌خواهم در مورد 7نکته در بارة اپوزیسیون و سازمان مجاهدین خلق ایران صحبت کنم. نکتة اول اینکه مجاهدین توانستند ماهیت بنیادگرایی اسلامی خمینی را افشا کنند و یک تفسیر مدرن و بردبار از اسلام ارائه دهند که امروز می‌توان نماد آن را در خانم رئیس جمهور مریم رجوی دید. سازمان مجاهدین خلق ایران بنیادهای ایدئولوژیک و فرهنگی این رژیم را زیر علامت سؤال برد.
دومین نکته این که سازمان مجاهدین خلق ایران نیروی اصلی بود که توانست به 8سال جنگ بین ایران و عراق پایان دهد. خمینی قول داده بود تا به آخر به این جنگ مخرب ادامه بدهد و قصد داشت به عراق حمله کند و بعد به بیت‌المقدس برود.لازم است یادآوری کنم که وقتی خمینی مجبور به پایان دادن به جنگ شد، اعتراف کرد که جام زهر نوشیده است. سومین نکته این است که زندانیان سیاسی در سراسر کشور در زندان مقاومت کردند و خمینی دست به یک کشتار 30هزار نفره در سال 1988 زد. این قتل عام با مخالفت علنی جانشین خمینی یعنی منتظری مواجه شد. این ضربة سختی برای رژیم بود و بعد خمینی منتظری را برکنار کرد.
چهارمین نکته اینکه سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران برنامة مخفی اتمی و فعالیتهای تروریستی رژیم ملاها را افشا کردند. به خاطر این افشاگری بود که زنگ خطر برای جامعة بین‌المللی به صدا درآمد.
پنجمین نکته،  مقاومت ایران با رهبری خانم رجوی توانست یک جنبش مردمی در داخل و خارج ایران ایجاد کند. به عنوان مثال گردهمایی سالانة 100هزار نفره در پاریس در ماه ژوئن که از پنج قاره جهان آمده بودند.
ششمین نکته، خانم رجوی توانست یک کارزار وسیع به نفع مقاومت و آزادی مردم ایران را هدایت کند. کنفرانس امروز تنها یک نمونه است.
آخرین نکته، خانم رجوی یک برنامة مدرن و یک پلاتفرم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی برای ایران دموکراتیک آینده ارائه کرده است که می‌تواند با سیستمهای نهادینه‌شدة قضایی کشورهای اتحادیة اروپا برابری کند.   
این نه فقط به نفع مردم ایران، بلکه به نفع همة ما در زمینة امنیت و صلح است. همان طور که گفته شد، این رژیم صلح و امنیت ما را به خطر می اندازد.

شورای ملی مقاومت ایران چندین بار اعلام کرده است که برنامة اتمی این رژیم بر علیه منافع ملی مردم ایران و همچنین تهدیدی برای امنیت جهانی است. ما باید بر اجرای قطعنامه‌های شورای  امنیت سازمان ملل، پایان غنی سازی اورانیوم و بازرسیهای سرزده اصرار بورزیم. ما نباید در برابر دیکتاتورها کوتاه بیاییم. ما باید در برابر دیکتاتورها قاطع باشیم. این تنها زبانی است که دیکتاتورها می‌فهمند. ما باید تحریمهای شدیدتری اعمال کنیم. ما باید پروندة نقض حقوق بشر رژیم ایران را به شورای امنیت ملل متحد بفرستیم تا اقدامات تنبیهی اتخاذ شود.
ما باید به مردم ایران و جنبش مقاومت سازمان‌یافته با رهبری خانم رجوی کمک کنیم که این دیکتاتوری را سرنگون کنند و مردم ایران آزادی و دموکراسی را در کشورشان ببینند. اجازه بدهید بگویم که در 14سالی که من در کنار اپوزیسیون دموکراتیک ایران بوده‌ام، با تعداد زیادی از اعضای آنها آشنا شدم. در سال 2008 من به عنوان نایب رئیس پارلمان اروپا تحت عنوان رئیس یک هیأت از پارلمانترها به اشرف رفتم. در آنجا ما با صدها عضو سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف گفتگو کردیم و ایستادگی و شهامت آنها را دریافتیم. می‌توانم با اعتماد بگویم که به این نتیجه رسیدم که این جنبش، شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران، یک جنبش دموکراتیک و تنها تهدید واقعی برای رژیم ملاهاست. اعضا و هواداران آنها اثبات کرده اند که آمادة همة فداکاریها برای آزادی و دموکراسی در ایران هستند و این یک سرمایة بسیار مهم برای مردم ایران  است به همین دلیل است که ما باید از شورای ملی مقاومت حمایت کنیم. در سال 1861 آبراهام لینکلن در سخنرانی خود در کنگره آمریکا گفت ما نمی‌توانیم تاریخ را دور بزنیم.
یک روز تاریخ هر یک از ما را به خاطر نحوه برخوردمان در برابر دیکتاتوری مذهبی ایران مورد قضاوت قرار خواهد داد. من خوشحالم که همواره در طرف درست تاریخ قرار گرفته‌ام.

    آلن درشویتز، برجسته ترین وکیل پرونده های جنایی
از شما بسیار متشکرم. وقتی که من امروز وارد شدم عکسهای این مردان جوان، زنان جوان را دیدم و به دوست عزیزم رودی جولیانی گفتم تصور کن که چه دنیای متفاوتی می‌بود اگر این افراد جوان به‌جای دیکتاتورها که امروز دارند حکومت می‌کنند داشتند کشور را رهبری می‌کردند و اداره می‌کردند.
معامله‌یی که روی میز است به موقعیت رژیم ایران به‌عنوان صادر کننده اصلی تروریسم در جهان امروز همان طور که رودی جولیانی گفت، مشروعیت می‌دهد و صادرات تروریسمش به نقاط دور می‌رسد. به آرژانتین می‌رسد. کسی چه می‌داند که ایران چه نقشی در قتل نیسمن، دادستان شجاع که تلاش می‌کرد ارتباطات بین ایران و قتلهایی که در آرژانتین صورت گرفت را نشان دهد، داشته است؟ این صادرات تروریسم حد و مرزی نمی‌شناسد و تازه این بدون سلاح اتمی است. چهارچوب قانون اساسی ما در ارتباط با سیاست خارجی بین کنگره و رئیس جمهور شکاف برداشته است و به این دلیل است که بسیار مهم است که رئیس جمهور به صداها گوش کند. به صدای دموکرات های هم‌حزبی خودش در سنا که دارند به او می‌گویند این یک معامله بد است، گوش کند. گوش کند به صدای اعضای برجستة قبلی دولت نظیر افرادی مثل هنری کیسینجر و جرج شولتز. پرزیدنت می‌گوید نه نه من قیمومیت دارم. من به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدم. آقای رئیس جمهور شما قیمومیت ندارید. شما به‌عنوان رئیس جمهور 2 سال پیش انتخاب شدید و کنگره در دست جمهوریخواهان بود. سپس دوسال بعد هر دو ارگان کنگره و سنا به دست جمهوریخواهان افتاد. قیمومیت برای یک دولت شقه‌شده است. قیمومیت برای چک و بالانس کردن است. قیمومیت این است که شما نمی‌توانید با رژیم ایران معامله‌یی بکنید اگر سنا و کنگره موافق نباشند وقتی امروز وارد اینجا شدم هم‌چنان که داشتم به چهرة مردان و زنان جوان و حتی کودکانی که به سادگی به‌خاطر این که دموکراسی، آزادی و برابری می‌خواستند، جان باختند، اشک به چشمانم آمد. ما در کشور آزادی و برابری و دموکراسی زندگی می‌کنیم و باید بفهمیم که جنایاتی که توسط ملاهای ایران انجام گرفته است جنایت علیه بشریت است. آنها بدتر از کسانی هستند که جنایت شارلی ابدو را انجام دادند. آنها بدتر از هریک از این اعمال ویژه تروریستی هستند که انجام شده است. بنابر این امروز در اینجا من میخواهم بگویم ما مجاهد خلق هستیم.

سناتور لویجی کومپانیا - عضو سنای ایتالیا
رئیس جمهور مریم رجوی، دوستان عزیز
داستان مقاومت ایران، هم‌چنان که خانم پرزیدنت یادآوری کردند، از انقلاب ضد سلطنتی آغاز می‌شود، رژیم شاه یک رژیم سنگدل بود، اما بر اساس آن‌چه در تاریخ دیدیم، رژیم خمینی نشان داد که بیشتر از آن در قبال مردم ایران سنگدل کرده است.
در دسامبر 2014 ، یعنی ماه پایانی سال گذشته، مجمع عمومی سازمان ملل متحد بار دیگر رژیم مذهبی (حاکم بر) ایران را به‌دلیل نقض سیستماتیک حقوق بشر محکوم کرد. اما مجمع عمومی سازمان ملل، همان است که هر سال رژیم ایران، معمولاً در سپتامبر در آن مدعی «حق هسته‌یی» «حق یهودستیزی» برای خودش می‌شود، همین ادعاها کافی است که بر مبنای آنها رژیم ایران را در جامعة جهانی نامشروع اعلام کنیم.
دوست فرانسوی ما «ایوبونه»، ناروایی‌هایی را که در حق مقاومت ایران در اروپا انجام شده است یادآوری کرد. دوستان آمریکایی، من معتقدم که سخنرانی رئیس جمهور اوباما در قاهره در سال 2009، مشکلات زیادی را دامن زد. در آن سخنرانی در مسجد قاهره، الازهر، که به آن «واتیکان» اسلام هم گفته می‌شود، رئیس جمهور اوباما گفت، لازم است دیالوگ جدیدی با رژیم ایران شروع شود، فکر می‌کنم رئیس جمهور اوباما اشتباه کرد، چرا که او در همین سخنرانی با چند انتقاد از خود قابل توجه، یادآوری کرد که آمریکا در گذشته نسبت به مصدق ارزیابی اشتباهی داشته و برای او اعتبار لازم را قائل نبوده‌اند، و این‌که چقدر با سطحی‌نگری ارگان‌های سرکوبگر شاه را تقویت کرده‌اند. اگر کسی دلتنگی برای مصدق دارد، به هیچ وجه نمی‌تواند به خمینی گرایان که مدعی «حق هسته‌یی» و «حق یهودستیزی» هستند، هیچ امتیازی بدهد یا در مقابل آنها کوتاه بیاید. با این سخنرانی فوق الذکر، رئیس جمهور اوباما در پیشگاه جامعه بین المللی،  بیش از حد برای رژیمی که مردم ایران را سرکوب می‌کند اعتبار قائل شد.
از همین زاویه سخنرانی رئیس جمهور مریم رجوی، یک یا دو هفتة پیش در شورای اروپا، یعنی بعد از هفتة وحشتناک «شارلی ابدو»، یک سخنرانی بسیار مهم بود و اگر غرب به آن توجه لازم را نکند، ضرر خواهد کرد، چون در آن حادثه، به یهودیان فقط به‌دلیل این‌که یهودی بودند شلیک شد.
از زمانی‌که خمینی قدرت را به‌دست گرفت، مردم ایران چه چیزی به‌دست آوردند؟ چه مصیبت‌ها که از دست این رژیم کشیدند؟ ما فقط زمانی متوجه می‌شویم که بیاییم در چنین کنفرانس‌هایی در پاریس تا نسبت به مشکلات مردم ایران متحمل شده‌اند مطلع شویم. و همچنین از مقاومت علیه ادولف هیتلر.
به‌خصوص تأکید می‌کنم که اگر به این نکتة سخنرانی خانم رجوی در شورای اروپا  توجه کافی نشود، باز هم یک بحث مهم به حاشیه می‌افتد. یک هفته قبل از وقایع «شارلی ابدو»، پرزیدنت مصر، السیسی در مسجد قاهره، الازهر، به امام آنجا گفته بود که به این نوع تفسیرهای خشک از قرآن باید پایان داده شود؛ اگر این روال ادامه پیدا کند، تحت نام اسلام تنفرآور را اشاعه داده می‌شود و باعث می‌شود به اسلام با کلمة تروریسم اهانت شود. بنابراین اگر غرب به‌دلیل محاسبات دیپلماتیک یا نفتی، سخنرانی رئیس جمهور مریم رجوی را در شورای اروپا در 20 ژانویه نادیده بگیرد، و هم‌چنین سخنرانی ژنرال السیسی در اول ژانویه را نادیده بگیرد، بدترین اشتباه را مرتکب شده است؛ به همین دلیل به‌نظر من حضور ما در چنین کنفرانس‌هایی در پاریس، برای این‌که غرب خودش را نزدیک و کنار مقاومت ایران بداند، خیلی مهم است.