علیرغم این باور که انتخاب پرزیدنت روحانی در ۲۰۱۳ نوید بخش نوعی تغییر در ایران خواهد بود، وضعیت بدتر از همیشه است.
از همان آغاز، مذاکرات هسته ای بین جمهوری اسلامی ایران و گروه کشورهای ۵+۱ بر اساس یک فرض نادرست بود. طرح اقدام مشترک حدود پنج ماه بعد از آنکه روحانی به ریاست جمهوری انتخاب شد امضا شد در میان وعده هایی که او وضعیت داخلی را بهبود میبخشد و به سمت غرب میرود تا تحریمهای بین المللی که باعث لنگ شدن اقتصاد کشور شده بود را کاهش دهد.
بسیاری در اروپا و تصور میشود بسیاری در ایران میخواستند کاملا باور کنند که روحانی نوید بخش نوعی تغییر برخورد جمهوری اسلامی به سمت غرب و رفتار آن با مردم خود است. بسیاری میخواستند آنچنان باور کنند که اینکار را علی رغم شواهد فراوان در مغایرت با آن انجام دادند.
روحانی به سرپیچی از غرب افتخار میکرد زمانی که با همکاران خود و با مردم ایران صحبت میکرد. در یک راه پیمایی به مناسبت ۳۶مین سالگرد انقلاب ایران روحانی پافشاری کرد که این غرب نبود که ایران را به میز مذاکره کشاند بلکه ایران آمریکا را به زانوی خود کشاند. او همچنین لاف زد که "ما هرگز برنامه هسته ای خود را متوقف نمیکنیم و طی دولت من ما بیشتر از قبل به این برنامه شتاب بخشیدیم."
ولی فقیه علی خامنه ای پافشاری میکند که در زمینه جنبه های اساسی موضوع هسته ای مانند ظرفیت غنی سازی هیچگونه مذاکره ای نخواهد بود. در همین حال، سپاه پاسداران مدام اعلام میکند که توانایی های نظامی آن به طور چشمگیری پیشرفته است و آماده جنگ با غرب است و اینکه اسرائیل بایستی در قبال قدرت ایران بلرزد.
اما احتمالا این فقط به این دلیل است که پرزیدنت روحانی نمیتواند در برابر ولی فقیه در رابطه با موضوع روابط با غرب بایستد و هنوز امیدوار است که وعده های تغییر داخلی را عملی کند. چه چیزی در باره آن تغییرات است؟ مطمئنا اقدامات راستین و تعهد روحانی برای میانه روی در راهی است که دولت با مردم خود رفتار میکند.
اگر لفاظی های ضد غربی تحت دولت روحانی باعث این ظن شده باشد که رژیم آماده همکاری با ارزشها و منافع دمکراسی غرب است، میراث ۱۸ ماهه دولت در زمینه حقوق بشر بایستی هیچ شکی باقی نگذارد. وضعیت بسیاری از گذشته بدتر است.
نرخ اعدامها که به نسبت جمعیت بالاتر از هر کشور دیگری در جهان است تحت دوره روحانی فقط افزایش یافته است و دهها اعدام فقط در این ماه انجام گرفته است. بسیاری از آنها زندانیان سیاسی هستند.
در همین حال، رژیم ایران بی وقفه به کنترل اطلاعات ادامه میدهد و این در میان مصادره بشقابهای ماهواره ای، ممنوعیت بازتابی روزنامه برای جرائم جزیی به حساسیتهای افراطی رژیم و کنترل شدیدتر و نظارت پیشرفته بر روی اینترنت، رسانه های اجتماعی و حتی پیامهای اس ام اس در حال وخیم تر شدن است. و اطلاعاتی که سرکوب میشود با تبلیغات بیشمار شبکه ها و انتشارات دولتی جایگزین میشود.
اما از دیدگاه غرب، احتمالا وحشت آورترین چیز در باره تاکتیکهای تهدیدی کننده رژیم ایران و انتشار و تبلیغات این است که به نظر میرسند بر روی سیاستگذاران غربی تاثیر میگذارند احتمالا حتی بیشتر از مردم ایران.
و الا چطور میتوانید تصمیم دولت اوباما را توضیح دهید که کاهش تحریمها برای ایران را حفظ میکند در حالی که با اجازه دادن به حفظ ۶،۵۰۰ یا بیشتر از ۱۰،۰۰۰ سانترفیوژی که دارد بیش از ۸۰ در صد خواسته های رژیم را برآورده میکند.
والا چطور میتوانید تلاشهای گذشته برخی دولتهای غربی برای به حاشیه رانده یا شیطان سازی علیه اپوزیسیون اصلی یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران که هدف اکثر تبلیغات ایران بوده است را توضیح دهید، دقیقا به این دلیل که [مجاهدین و شورا] خواهان یک ایران آزاد، غیر مذهبی و دمکراتیک هستند که تمامی کشورهای صلح جویان باید تصور کنند.
در واقع چطور میتوانیم این واقعیت را توضیح دهیم که بیش از ۱۲۰۰ اعدام توسط روحانی انجام گرفته است. برخی در اروپا هنوز ادعا میکنند که او یک میانه رو است و ایران در مذاکرات منطقی و قابل اعتماد است و اینکه فریبکاریهای گذشته رژیم ایران در رابطه با برنامه هسته ای نشان دهنده چیز هایی که در پیش رو است نیست.
اگر ما به خود اجازه ندهیم که گول فریبکاری تبلیغات رژیم ایران را بخوریم ما خواهیم دید شرایط هم در داخل و هم در خارج کشور را آنچنان که است میبینیم. آن شرایط در واقع بدتر از همیشه است که با قتل و اعدام، با سرکوب مخالفان و با ضدیت با غرب مشخص میشود.
بنابراین تنها گزینه زنده برای اروپا حمایت از مقاومت دمکراتیکی است که برای جایگزینی رژیم مذهبی با یک ایران واقعا کثرت گرا، آزاد و دمکراتیک مبارزه میکند.
*****
ریچارد چارنسکی نایب رییس پارلمان اروپا و یک عضو پارلمان اروپا از گروه محافظه کاران و رفرمیستها است.
۲۵ فوریه ۲۰۱۵