جمشید پیمان: با ما نبُـوَد سستی،ما مرکز پرگاریم

 

توضیح: مخاطبم در این شعر کسانی هستند که به مبارزه برای آزادی پشت کرده اند و زهر نومیدی
 در رگ جامعه تزریق می کنند

هر چند تو در خوابی،مائیم که بیداریم
از وهم گریزانیم،بگسسته ز پنداریم

بیماری و پنداری چون طوطی روغن ریز
ما چون تو پریشانیم، مانند تو بیماریم

از پای نمی افتیم، با آنکه در این میدان
از جور تبر داران، بس زخم به تن داریم

"آمّا" و "اگر" با ما، بیگانه ی دیرینه
با ما نبُـوَد سستی،ما مرکز پرگاریم

خشکید اگر چشمه،شد تشنه کویر جان
ما ابر بهارانیم، بر تشنه دلان باریم

نومید مشو اینجا،ای مانده به تاریکی
مائیم چراغ ره، روشن به شب تاریم

12 -03- 2015