خلیلزاد در این مقاله با تیتر «عراق برای اجتناب از ظهور مجدد فرقه گرایی به کمک نیاز دارد», می نویسد: «سومین انتخابات عمومی عراق آزمایش مهمی برای عراقیها بود که آیا می خواهند متحد شوند و از فرقه گرایی دست بکشند. نتایج نشان می دهد که عراقیها از فرقه گرایی فاصله گرفتند و به سوی سیاست های بنیادی حرکت کردند. حال سئوال اصلی اینست که آیا عراقیها می توانند این تمایل را ادامه دهند و آینده عراق را بر آن بنا کنند؟».
خلیلزاد در بخش دیگری از این مقاله می نویسد: « ... نتایج انتخابات عراق ضربه ای به رژیم ایران بود، که به دنبال یکی کردن گروههای فرقه ای در بغداد و تحریک دشمنی میان اعراب شیعه و سنی بوده تا نگذارد عراق مانعی برای آرزوهای ایران برای هژمونی در منطقه شود».
مقاله خلیلزاد افزود: «با این وجود، عراق از خطر دور نشده، و آمریکا نباید این کشور را بحال خود بگذارد تا با آشفتگی و دخالت بدخواهانه منطقه ای روبرو شود. احزاب فرقه ای، اگرچه تضعیف شده اند، حضور قابل توجهی دارند و برای اعمال مجدد خود فشار خواهند آورد. مهمتر از همه، روشن نیست که آیا سیاستمداران منتخب عراق – به خصوص آقای علاوی و آقای ملکی – به سرعت دولتی تشکیل دهند که کمتر فرقه ای باشد و بتواند امنیت بیشتر، آشتی و اصلاح و توسعه اقتصادی برقرار کند.»
«رهبران عراق می توانند از طریق ایجاد ائتلاف های ضعیف و بی ثبات با احزاب فرقه ای کوچکتر طمعه هوس برای حکومت شوند. با یک ائتلاف سنی/کردی به رهبری علاوی یا ائتلاف شیعه/کردی به رهبری مالکی دولت به احزاب کوچکتر و فرقه ای تر وابسته می شود. ایران به شدت برای تشکیل چنین دولتی توسط آقای مالکی، جلال طالبانی، عادل عبدل مهدی و عراقیهای دیگر فشار می آورد. موفقیت ایرانیها چشم انداز برای موفقیت دراز مدت دموکراسی در عراق را تحلیل خواهد برد.»
«دولت اوباما نباید کنار بنشیند و بگذارد ایران و احزاب فرقه ای درباره آینده سیاسی عراق تصمیم بگیرند. پرزیدنت اوباما باید پیامی بفرستد که عراق برای عراقیان است، نه برای ملاهای تهران و دست نشانده های عراقی شان.»