روزنامه ایتالیایی اپونیونه: فریب اتمی*

حال که جشن و پایکوبی اهل مماشات، از ریزودرشت، در مورد توافقی که توافق نیست و فقط یک ورق بیانیه‌ای است میان رژیم آخوندی و کشورهای 1+5، اندکی فروکش کرده است، شاید بشود تحلیلی در مورد موضوع برنامه هسته‌ای رژیم ولایت‌فقیه ارائه داد. در قدم اول باید به تائید به اجماع برنامه هسته‌ای رژیم آخوندی برای تولید سلاح اشاره کرد و اذعان نمود که اساساً ادعای رژیم در مورداستفاده علمی و صنعتی از برنامه هسته‌ای یک دروغ بود؛ بنابراین با قرائت آن بیانیه که هر کشور به زبان " محلی " خودش آن را خواند، به موضوع تولید سلاح هسته‌ای از طرف رژیم آدم‌خوار آخوندی مُهر تائید زد؛ یعنی که کشورهای 1+5 سرانجام به " کشف " موضوع تولید سلاح هسته‌ای رژیم حاکم بر ایران نائل‌آمده و آن را در اعلامیه‌ای به اطلاع عموم رساندند.

درحالی‌که سیاستمداران غربی موضوع تشنگی مردم ایران برای آزادی را به بازی می‌گیرند، برخی از روزنامه‌نگاران غربی با آزادی که از طرف اجدادشان و با پرداخت قیمت خون گزاف به ارث بردند، نمی‌دانند چکار بکنند. این روزنامه نویسان به‌جای آنکه مثلاً از اوریانا فلّاچی یاد بگیرند که حرفه مقدس روزنامه‌نگاری یعنی چه از کریستین امان پور تقلید می‌کنند که از دیرباز در دامان رژیم مذهبی حاکم بر ایران جا خوش کرده است. دسته‌ای از روزنامه نویسهای غربی، ایتالیایی، درحالی‌که پیروزی بزرگ رژیم آخوندی را جشن می‌گیرند، دسته‌جمعی " فراموش " می‌کنند که بگویند چه کسی، سازمان مجاهدین خلق ایران، این برنامه هسته‌ای را افشا کرد.
بیانیه لوزان که شاید یک روزی به توافقنامه تبدیل شود چیست؟ قبل از هر چیز می‌بایست به این موضوع اشاره کرد که حداقل سه قرائت از بیانیه مذکور موجود است: قرائت آمریکایی که قصد دارد که آتش اعتراض کسانیکه به‌حق به رژیم بدقول آخوندی اعتماد ندارند را خاموش کند؛ قرائت آخوندی با دجالیت ویژه آن‌ها بیانیه را با دست‌باز تحریف کرده تا آن را برای باندهای مختلف موجود قابل‌هضم کند؛ قرائت فرانسوی که در این میان سعی دارد تا شمّه ای از اصل بیانیه را در اختیار عموم قرار دهد؛ اما ازآنچه اینجاوآنجا از لابلای اظهارات طرفین درز می‌کند موضوع ازاین‌قرار است که اگر این بیانیه روزی امضاء شود، بی‌گمان یک "توافق بد " خواهد بود. چراکه دست رژیم آدم‌خوار آخوندی را برای تولید سلاح اتمی به‌طور کامل نمی‌بندد، اگرچه می‌تواند در آن تأخیر ایجاد کند.
در ابتدا باید یادآوری کرد که " توافق " موقتی است و از 10 تا 15 سال دوام خواهد داشت. از 19000 سانتریفیوژ برای رژیم آخوندی فقط تعداد 6104 از نوع اسقاط ای-ار-1 نسل اول می‌ماند که تنها 5060 تای آن به غنی‌سازی اورانیوم تا 3/67% برای مدت‌زمان 10 سال ادامه خواهند داد. رژیم حاکم بر ایران به انصراف حداقل پانزده‌ساله از غنی‌سازی اورانیوم بالای 3/67% گردن نهاده و همچنین مجبور به قبول ادامه غنی‌سازی فقط در سایت نطنز و آن‌هم با اسقاطی‌های ای-ار-1 نسل اول شده است. تمامی سانتریفوژهای مدرن‌تر می‌بایست برچیده و یا برای مدت‌زمان 10 سال به‌کارانداخته نشوند. رژیم درمانده آخوندی همچنین پذیرفته است که برای مدت 15 سال دست به تأسیس هیچ مکانی برای غنی‌سازی اورانیوم نزند. 10 تن اورانیوم غنی‌شده جایشان را به 300 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده 3/67% خواهند داد. سایت فردو به آزمایشگاهی برای تحقیقات هسته‌ای و فیزیکی و علمی و خلاصه به مرکزی برای تحقیقات پزشکی و کشاورزی تبدیل خواهد شد. رژیم آخوندی همچنین مجبور شد تا به بازرسی‌های مستمر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تمام مراکز هسته‌ای تن دهد. این امر برای یک رژیم بسته و دجال خود معضلی بزرگ محسوب می‌شود. پایگاه اراک دیگر نمی‌بایست به تولید پلوتونیوم خالص برای مصرف نظامی بپردازد.
با توجه به توصیه‌های مکرر، به‌خصوص از طرف ولی‌فقیه رژیم، در مورد لغو سر ضرب تحریم‌ها بلافاصله بعد از امضاء توافق، تحریم‌های امریکا و اتحادیه اروپا تا زمانی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام تعهدات اوزان را از طرف رژیم آخوندی تائید نکند، ملغی نخواهند شد. حکومت مذهبی حاکم بر ایران بنا بر سرشتش آیا قادر خواهد بود به تعهداتش عمل کند؟ آیا به‌راستی می‌توان به رژیمی که به‌شدت موردتنفر مردم ایران بوده و به لحاظ اقتصادی ورشکسته محسوب می‌شود و تاکنون بیش از 300 میلیارد دلار، علاوه بر 2000 میلیارد دلار خرج‌های مشتقه، خرج پروژه ضد ایرانی هسته‌ای کرده است، اعتماد کرد؟ تسلط رژیم آدم‌خوار آخوندی بر عراق و سوریه و لبنان که اساساً از طرف دولت‌های غربی تحمل شده است، بعد از جریان یمن با عکس‌العمل قاطع و متحد کشورهای مهم خاورمیانه مواجه شد. احتیاج طرف آمریکایی رژیم مذهبی آخوندی، باراک اوباما، بعد از ورشکستگی سیاست خارجی‌اش که باعث شعله‌ور شدن آتش جنگ در اینجاوآنجا شده و اساساً امنیت جهانی زیر علامت سؤال برده است، به توافق اتمی، کمتر از آخوندها نبوده است. این مهم‌ترین دلیل به‌پای میز نشستن و صدور آن بیانیه، بعد از ماراتن 16 ماهه در لوزان بود. هنوز هیچ معلوم نیست که آیا آن ورق بیانیه در ماه ژوئن به امضاء طرفین برسد. جمع دو  ضعف همیشه قدرت نخواهد بود و در این موضوع، حاصل ضعف اوباما به‌علاوه ضعف آخوندها ضعفی بزرگ‌تر شده است. اوباما در ابتدای دوره ریاست‌جمهوری‌اش قصد برچیدن کل دستگاه تولید سلاح هسته‌ای رژیم آخوندی را در برنامه خود داشت، اما اکنون به مهار و کنترل آن رضایت داد و به خیال خوش تغییر رؤیایی تبدیل مراکز هسته‌ای رژیم دجال به " مراکز تحقیقی " تن داد. درهرحال به نظر می‌رسد که چهارتا طرفدار سینه‌چاک رژیم آخوندی می‌بایست رقص و پایکوبی‌شان را برای " پیروزی بزرگ " حکومت متبوعشان برای تاریخی دیگر تمدید کنند. مشکل اصلی رژیم ولایت‌فقیه حاکم بر ایران مردم این سرزمین بوده و هستند که انزجارشان را نسبت به آن به‌طور مستمر ابراز داشته‌اند و به همین خاطر مورد سرکوب وحشیانه قرارگرفته‌اند. تا آنجائی که به حساسیت دولتمردان غربی به موضوع حقوق بشر برمی‌گردد، باید اشاره شود که در مدت‌زمان مذاکره کشورهای 1+5 با رژیم در ایران بیش از 1000 انسان را به دار آویختند. از بیش از 100 سال است که اجنبی‌ها میان میل و آرزوی مردم ایران به آزادی و دمکراسی و دیکتاتوری وقت طرف دیکتاتوری را گرفته‌اند. در این جاده کوبیده شده بارک حسین اوباما نسبت به اسلافش تنها به خوش‌رقصی بیشتر می‌پردازد. این امر را تعدد نامه‌هایش به ولی‌فقیه دیکتاتوری حاکم بر ایران نیز ثابت می‌کند. کسی که فکر می‌کند برای از میان برداشتن پروژه‌های ضد ایرانی هسته‌ای رژیم آخوندی به‌غیراز سیاست مماشات و یا جنگ خارجی راه دیگری وجود ندارد یا از موضوع خبر ندارد و یا اینکه ریگی در کفش دارد. دوای درد خاورمیانه و ایران فقط دمکراسی و دولت سکولار است که می‌تواند حقوق تمام شهروندان را تأمین کند. کسی مردم ایران بشناسد، از این میل و آرزوی عمیق آنان برای آزادی باخبر است و می‌داند که مردم این سرزمین از بیش از صدسال برای آزادی میهن می‌جنگند. در فرای اظهارات بی‌سروتهی که برخی از این سیاست‌بازان غربی در تأثرهای تلویزیونی‌شان عرضه می‌کنند، وظیفه انسانی آن‌ها حکم می‌کند که بین مبارزه آزادی‌بخش ملی ایرانیان و رژیم دیکتاتوری حداقل بی‌طرف بمانند و به رژیم ولایت‌فقیه امداد نرسانند. گره معضل رژیم ولایت‌فقیه در تهران و به دست مردم ایران بازخواهد شد. فقط یک ایران دمکراتیک می‌تواند روی روند صلح و ثبات منطقه تأثیر جدی بگذارد. سیاست احمقانه غرب و به‌خصوص دولت آمریکا که در عمل طرف رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را می‌گیرد اوضاع خاورمیانه پیچیده‌تر کرده است که خطرات ناشی از آن به غرب هم رسیده است. برافروختن آتش با تنوع مذاهبی که از قرن‌ها در این منطقه از جهان در کنار هم زیسته‌اند، به‌منظور آب‌کردن خواسته‌های برحق مردم، بسیار غیرانسانی بوده و به‌غایت خطرناک است و به نفع گروه‌های بنیادگرا تمام می‌شود. گره اصلی خاورمیانه دمکراسی و ایجاد نهادهای لائیک است و لاغیر!  

به قلم: اسماعیل محدث


*این مقاله در تاریخ 11 آوریل در روزنامه سراسر ایتالیایی اُپینیونه به چاپ رسید.
http://www.opinione.it/esteri/2015/04/11/mohades_esteri-11-04.aspx