زندانی داریوش ارجمند در سلول انفرادی نگهداری می شود که از داشتن نور طبیعی و حتی لامپ در سلولش محروم است. او ناچار است که از سلولش بعنوان سرویس بهداشتی استفاده کند و همچنین می بایست در همان سلول استحمام نماید در حالی که این سلول بسیار کوچک و فاقد چنین امکاناتی است.زخمهای زیادی بر روی بدن این زندانی وجود دارد ولی از انتقال او به بهداری خوداری می کنند و حتی داروهای لازم به این زندانی داده نمی شود که زخم هایش را پانسمان کند.این زندانی از داشتن لباس کافی محروم است و لباسهایش مندرس و پاره می باشند.بوی تعفن که از سلول انفرادی این زندانی بر می خیزد باعث اذیت و ازار سایر زندانیان که در سلولهای انفرادی این سالن زندانی هستند می شود غذای این زندانی در حد زنده ماندن است.
او تا به حال چند بار اقدام به خودکشی کرده است در آخرین باری که اقدام به خودکشی نمود چندین ساعت به حال خود رها شد که با اعتراض سایر زندانیان نجات یافت .یکی از زندانیان سیاسی وضعیت این زندانی را به کسانی که تحت عنوان بازرس مراجعه می کنند تشریح کرد و از او خواست که به سلول این زندانی مراجعه کند و خود شاهد شرایط وحشتناک و غیر قابل تصور این زندانی باشد ولی این فرد با این استدلال که این زندانی مبتلا به ویروس ایدز است و خطرناک می باشد از بازدید سلول این زندانی خوداری نمود.