کتاب «از خودگذشتی – زندگی با مجاهدین ایرانی» به قلم استرون استیونسون با پیشگفتاری از پاتریک کندی، در 43 فصل و 271 صفحه.
استرون استیونسون در این کتاب ضمن شرح نحوة آشنایی و حمایتش از مقاومت مردم ایران، وقایع اشرف بعد از اشغال عراق و دوران پایدارای پرشکوه مجاهدین را بازگو میکند. وی با تشریح حملات جنایتکارانة مزدوران رژیم به اشرفیها و جابجایی اجباری آنها به لیبرتی، از طریق مصاحبههای متعدد با زندانیان سیاسی سابق، فرزندان و خانوادههای شهیدان و مسئولان مجاهدین، به شرح جنایتهای رژیم آخوندی و پایداری اعضای مقاومت ایران در برابر آن پرداخته است.
در صفحة پشت جلد این کتاب دربارة تصویر درجشده بر جلد کتاب از شهید قهرمان مجاهد خلق زهره قائمی، آمده است:
خانم زهره قائمی همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران. در پی انقلاب ضد سلطنتی در سال 1979، زهره قائمی بهعنوان یک نوجوان، هوادار سازمان مجاهدین شد و علیه رژیم بنیادگرای خمینی فعال بود. وی بعداً دستگیر شد و پنج سال را در زندان بهسر برد. او بعد از آزادی (از زندان) ایران را ترک کرد و به نیروهای مقاومت ایران در منطقة مرزی ایران و عراق پیوست و سپس به کمپ اشرف در عراق رفت. وی در حملة نیروهای نوری مالکی به اشرف در سال 2009، بهشدت مجروح شد. هنگامی که در سپتامبر 2013 نیروهای ویژة عراقی در یک قتل عام بیرحمانه او را بههمراه 51 تن دیگر بهنحوی خودسرانه اعدام کردند، وی فرماندة کمپ اشرف بود.
استرون استیونسون در مقدمة کتاب خود مینویسد:
این کتاب به مریم رجوی و خواهران و برادران بیشمار دیگر در سازمان مجاهدین خلق ایران تقدیم میشود که من افتخار همکاری و کارزار با آنها را یافتم. از خودگذشتگی آنها و از خودگذشتگی سازمان مجاهدین خلق ایران طی چندین دهه، یک منبع الهامبخش بوده است.
با تشکر فراوان از تعداد بسیاری از دوستانم در سازمان مجاهدین خلق ایران و مقاومت ایران بهخاطر ساعتهای طولانی که آنها صرف ویرایش و تصحیح فاکتها، تاریخها، زمانهاو مکانها کردند و بهطور خاص بهخاطر دوستی و مهربانیشان طی سالیان طولانی.
زیرنویس استیونوسون: «از خودگذشتگی» نشان میدهد چهطور اشتباهات، تزویرها و خطاهای غرب مستقیماً به گسترش داعش منجر شده و به وقایع فاجعهباری که اکنون خاورمیانه را فرا گرفته و نشان میدهد چهطور (رژیم) ایران از این فرصت برای گسترش نفوذ بدخواهانة خود به سراسر منطقه استفاده کرده، نشان میدهد چهطور غرب باد کاشت و اکنون دارد طوفان درو میکند.
من کتاب «از خودگذشتگی، زندگی با مجاهدین ایرانی» را نوشتم تا داستان آنها را بازگو کنم. داستانی از خشونت و سرکوب قرون وسطایی بهدست مستبدان فاشیست حاکم بر ایران. بهمدت 5 سال من رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا بودم؛ یعنی میتوانستم به منطقه سفر کنم و خودم سیاست شکستخوردة مماشات غرب را بهچشم دیدم. اکنون که بازنشسته شدهام در موقعیتی هستم که واقعیتی را که دیدهام فاش کنم، دربارة دولت دستنشانده در بغداد که دستوراتش را از تهران میگرفت و تلاش میکرد 3500 پناهندة بیگناه را که در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی زندانی بودند نابود کند، در حالی که ملل متحد، آمریکا و اتحادیة اروپا بیتفاوت ماندند و هیچ کاری نکردند، این یک اقدام کلاسیک خیانت بود».
پاتریک کندی در مصاحبه با سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران دربارة انگیزة خود برای نوشتن پیشگفتار کتاب «از خودگذشتگی»، گفت: من پیشگفتاری برای این کتاب مهم، به نام «فداکاری»، به قلم استرون استیونسون نوشتهام. اولاً بهدلیل اینکه استرون استیونسون یک رهبر حقوق بشری اصولی بسیار برجسته است و او از جانب همة ما در سراسر جهان که به حقوق بشر اهمیت میدهیم سخن میگوید و ما میدانیم که مسئلة کلیدی در اعمال و حمایت از حقوق بشر این است که بهطور دقیق تاریخچة نقض حقوق بشر را ثبت کنیم. او این کار را در این کتاب انجام میدهد. او این کار را بهطرز تأثیرگذاری انجام میدهد، چرا که آنچه او در این کتاب بهرسمیت میشناسد این است که هر چند ما تاریخ را میدانیم، همچنان در غرب آن تاریخ و این فداکاریهای بزرگ توسط مجاهدین را داریم نادیده میگیریم، در حالیکه آنها برای بیرونکشیدن کشور خود از زیر سایهها و ورود آن به دوران معاصر مبارزه میکنند. مطالعة این کتاب بسیار مهم است، زیرا همانطور که در ضربالمثل آمده، کسانی که از تاریخ درس نمیگیرند محکوم به تکرار آن هستند. ما داریم در یکی از آن لحظات زندگی میکنیم که نمیتوانیم به خود اجازه دهیم تاریخ رژیم تهران را درک نکنیم، آن هم در زمانی که در حال تصمیمگیری در مورد سیاست آینده هستیم. اگر امروز در مورد درک وحشیگری این رژیم در تهران و تاریخچة فداکاری از جانب کسانی که بهدنبال تغییر دموکراتیک در ایران بودهاند، شکست بخوریم، دیگر ما نخواهیم توانست با سیاست درست رو به جلو حرکت کنیم. بنابراین، ما تاریخی را که در برابر ما وجود دارد و در این کتاب ثبت شده است نادیده میگیریم».
در پیشگفتار کتاب از خود گذشتگی به قلم پاتریک کندی از جمله چنین آمده است: کتاب فوقالعادة استرون استیونسون وحشت سرکوب، شکنجه و اعدام در ایران و رضایت عجیب و غریب غرب را در برابر شواهد انکارناپذیر تمایل آخوندها به تولید تسلیحات هستهیی و حمایت از تروریسم در سراسر خاورمیانه و جهان را تشریح میکند. در (کتاب) «از خودگذشتگی: زندگی با مجاهدین ایرانی»، نویسنده نقش خود را بهعنوان یک عضو منتخب پارلمان اروپا توضیح میدهد (و اینکه چهطور) شانه به شانة جنبش اپوزیسیون ایران ایستاد، (آن هم) در زمانی که آنها لیستگذاری شده بودند. بیش از سه دهة پیش، پدر من سناتور فقید تد کندی، در کنار نلسون ماندلا و کنگرة ملی آفریقا ایستاد، در زمانی که آنها بهعنوان تروریست لیستگذاری شده بودند. او همچون استیونسون آماده بود تا شهرت خود را بخاطر نبرد برای آزادی، دموکراسی و حقوق بشر در معرض خطر قرار بدهد.
«از خودگذشتگی: زندگی با مجاهدین ایرانی» احتمالاً اولین کتاب اینچنینی است که در آن نویسنده، خواننده را وارد تجارب شخصی خودش میکند تا نشان بدهد چهطور بهعنوان یک نمایندة پارلمان اروپا، بهرغم همة اتهامات علیه سازمان مجاهدین خلق ایران، وی این سازمان را شناخت، با آن همکاری و از آن حمایت کرد. در مسیر سفری جالب و گاهی دشوار، او حتی تکرار این اتهامات را از مقامهای دولتی شنید که تلاش داشتند وی را از حمایت از این جنبش منصرف کنند. او مجبور شد پژوهش و تحقیقات خودش را انجام بدهد، صحت و سقم تک به تک اتهامات را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که (این اتهامات) اشتباهند، از وزارت اطلاعات و امنیت (رژیم) ایران سرچشمه گرفتهاند و لابیهای (حکومت) تهران آنها را توزیع کردهاند استیونسون فراتر از این نشان میدهد که چهطور این اتهامات توسط دولتها برای توجیه سیاست مماشاتشان در قبال رژیم ایران مورد استفاده قرار گرفتهاند.
شرح تکاندهندة او از خیانت مطلق غرب در قبال پناهندگان ایرانی در عراق باید یک کیفرخواست شوکهکننده برای سیاست ایالات متحده، اتحادیة اروپا و سازمان ملل در این کشور تلقی شود.
استیونسون در هر فصل از کتاب خود مصاحبههای تکاندهندهیی با بازماندگان زندانهای قرونوسطایی (رژیم) ایران را آورده که بیرحمی، شکنجه و اعدامهایی را که تا امروز هم ادامه دارد، تشریح میکنند. روایت درخشان و تحقیقات جامعش، انتخابهای دشواری را که ما بین گذشته و آینده با آن مواجهیم نمایان کرده است. او بهروشنی نشان میدهد که دیکتاتوری مذهبی (حاکم بر) ایران مشکل کلیدی در خاورمیانه است و هرگز نباید بهعنوان بخشی از راه حل نگریسته شود. او با قدرت استدلال میکند که آیندة ایران بهعنوان یک دموکراسی عادلانه و با ثبات، فقط میتواند از طریق حمایت از جنبش اپوزیسیون اصلی، سازمان مجاهدین خلق ایران، محقق شود.
مصاحبة سیمای آزادی با استیونسون
استیونسون: این کتاب بهنام «از خود گذشتگی – زندگی با مجاهدین ایرانی» حاوی همة تجربیاتم طی سالیانی است که حامی تمامعیار مجاهدین بودهام و همة سالیانی که دوشادوش خانم رجوی و همة اعضای ارشد مجاهدین مبارزه کردهام. در پنج سال گذشته، از 2009 تا 2014، این افتخار را داشتم که بهعنوان رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا انتخاب شده بودم. این منرا قادر ساخت چندین نوبت به این منطقه سفر کنم و با چشمان خود ببینم چهطور سیاست مماشات غرب، تا آنجا که به (حکومت) تهران بر میگردد، یک شکست تمامعیار بوده و چگونه رژیم ایران در حال نفوذ و دستکاری در دولت عراق با نوری مالکی بوده و اینکه دولت او تنها دست نشاندة رژیم فاشیستی و استبداد مذهبی حاکم بر تهران بود. قتل عامهای مکرری صورت گرفت، در حالیکه به غرب در مورد وقوع آنها هشدار داده بودیم و با وجود این واقعیت که آمریکاییها امنیت تک به تک ساکنان کمپ اشرف را تضمین کرده بودند، اما آمریکا، ملل متحد و اتحادیة اروپا عقب کشیدند و قتل عامها را تماشا کردند و هیچ کاری نکردند. حتی انگشتی بلند نکردند و این خیانت بزرگی در تاریخ بوده و من همة اینها را فاش کردهام. اکنون که از پارلمان اروپا بازنشسته شدهام، احساس میکنم قادرم خیانتها، اشتباهات و اختلالهای سیاست غرب در عراق و ایران را فاش کنم. این کتاب، حاوی مصاحبه هایی با اعضای مجاهدین هم هست که از شکنجه و زندان نجات یافتهاند و دوباره توانسته اند به مجاهدین بپیوندند. داستانهای آنها بسیار وحشتناک است و اینکه با آنها بهطرز فجیعی رفتار میشد. آنها داستانهای فجیعی از اعدام هزاران تن از همکاران خود در زندانهای داخل ایران میگویند. در گردهمایی بزرگ امسال در پاریس نسخههایی خواهم داشت و خیلی مشتاقم نسخه هایی از این کتاب را برای جمعیتی که در این گردهمایی بزرگ در ژوئن شرکت میکنند امضا کنم.
بخشی از نوشته ی استراون استیونسون در کتاب خود: ایران از دورانی طولانی از تاریکی رنج برده است. نور آزادی را پوشاندهاند. اما روزهای آخوندها بهشمارش افتاده، درخشش دوبارة نور قریبالوقوع است. میتوانیم اولین بارقههای طلوع نور را از میان تاریکی ببینیم و مشعلداران آن (اعضای) سازمان مجاهدین خلق ایران در کمپ لیبرتی و هواداران آنها در سراسر جهانند. اینرا یک افتخار برای خود میدانم که بگویم، در هر گام این مسیر، در کنار آنها هستم. دعا میکنم که روزی بهزودی زود، دست در دست آنها در خیابانهای تهران آزاد شده قدم بزنم.
من اشرفی هستم...