در این کنفرانس که ریاست آنرا دیوید جونز، نماینده پارلمان انگلستان و وزیر سابق ولز بر عهده داشت، دکتر آلخو ویدال کوادراس، رئیس کمیته بین المللی در جستجوی عدالت بعنوان میهمان ویژه، خلاصه ای از گزارش جدید کمیته بین المللی در جستجوی عدالت تحت عنوان ”بنیادگرایی اسلامی و تروریزم: راه حل ها و سرابها“ را به این کنفرانس ارائه داد.
سایر شرکت کنندگان در این کنفرانس عبارت بودند از: سر دیوید ایمس نماینده پارلمان و رئیس مشترک کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران، سر آلن میل نماینده پارلمان، دکتر ماتیو آفورد نماینده پارلمان؛ جیم شانون نماینده پارلمان؛ دیوید کرازبی نماینده پارلمان؛ مایک فریر نماینده پارلمان؛ لرد مک لنان از روگارت؛ لرد کاتر؛ و پیتر کارتر حقوقدان برجسته با رتبه مشاورت ملکه انگستان و رئیس سابق کمیته حقوق بشر جامعه حقوقدانان انگلستان و ویلز
دیوید جونز وزیر سابق ویلز در افتتاحیه این کنفرانس حضور دکتر آلخو ویدال کوادراس در پارلمان انگلستان را خوشامد گفت و ضمن معرفی وی و سابقه فعالیتهای علمی وی بعنوان پروفسور فیزیک اتمی و استاد دانشگاه بارسلونا، مرکز تحقیقات هسته ای استراسبورگ و دانشگاه دوبلین، و همچنین فعالیتهای سیاسی وی بعنوان نایب رئیس حزب کاتالان اسپانیا، عضو مجلس سنای اسپانیا و نایب رئیس پارلمان اروپا بمدت 15 سال، به شرح مختصری از فعالیتهای کمیته بین المللی در جستجوی عدالت که از حمایت 4000 پارلمانتر در اروپا و امریکا برخوردار است پرداخت و فعالیتهای دکتر آلخوویدال کوادراس در حمایت از مجاهدین و مقاومت ایران را تشریح کرد. دیوید جونز وزیر سابق ولز افزود:
گزارش پروفسور ویدال کوادراس یک مطالعه و بررسی همه جانبة در مورد صدور بنیادگرایی اسلامی و تروریسم است که در آن یک برخورد متفاوت جدید را برای مقابله با این تهدید جهانی جدید پیشنهاد و ارائه می کند.
سپس دکتر آلخود ویدال کوادراس، ضمن ارائه گزارش خود به شرح دقیق ریشه بنیادگرایی اسلامی، و همچنین ویژگیهای آن پرداخت و این ویژگیها را در محورهای تعرض مستمر، جنگ سرنوشت، برسمیت نشناختن هیچ محدوده جغرافیایی، سنگدلی بی حد و حصر، سرکوب زنان و فریبکاری و دجالیت فرموله کرد. وی سپس به پیدایش بنیادگرایی اسلامی در ایران پرداخت و گفت، این پدیده ”در دوران معاصر با به قدرت رسیدن خمینی در ایران در سال 1979 با سرنگونی دیکتاتوری شاه که تحت الحمایه آمریکا بود، به منصه ظهور رسید. ایران اولین کشوری در جهان معاصر بود که با یک حکومت تئوکراسی روبرو گردید.“
دکتر آلخو ویدال کوادراس تاکید کرد:
تأثیر و نتیجه مستقیم تشکیل یک حکومت بنیادگرای اسلامی در کشور بزرگی مانند ایران که موقعیت بی نظیری در جهان اسلام دارد به این رژیم اجازه داد به یک پشتوانه سیاسی،مادی، معنوی و استراتژیک همه بنیادگرایان اسلامی در سراسر جهان تبدیل گردد. این رژیم اکنون مرکز انگیزش و الهام مالی و لجستیکی بسیاری، و شاید همة، افراطیون اسلامی، چه شیعه چه سنی، شده است.به همین دلیل است که می گویم سر مار بنیادگرایی در ایران است.
پرفسور ویدال کوآدراس همچنین توضیح داد که ویژگی ها و کارکردهای بنیادگرایی اسلامی ”اجرای احکام شریعت با توسل به زور می باشد. این وجه مشترک تمام عیار ولایت فقیه در ایران و خلافت اسلامی داعش یا القاعده در مناطق دیگر است.“
او افزود، ”حکومت تهران چه در قانون اساسی و چه در سایر متون و رهنمودهایش فراخوان به حکومت جهانی اسلام میدهد. خمینی بنیانگذار رژیم و خامنه ای رهبر کنونی رژیم، به صراحت خود را ولی امر مسلمین جهان (و نه فقط شیعیان) می دانند .... صدور تروریسم و بنیادگرایی، بعنوان یک ابزار حاکمیت در بیش از سه دهه گذشته فعالانه و بلا انقطاع و در صور و طرق مختلف توسط رژیم حاکم بر ایران دنبال شده است. این رویکرد تروریستی در سالهای اخیر ابعاد کشوری بخود گرفته و خود را در جنایات این رژیم در سوریه و عراق و لبنان و سایر نقاط نشان میدهد“.
دکتر آلخو ویدال کوآدراس در ادامه به نقش رژیم آخوندی در پیدایش و هموار کردن راه رشد داعش و همچنین روابط بین رژیم آخوندی و بنیادگرایانی مانند داعش و القاعده پرداخت و تأکید کرد: ”فراتر از هر پیوند سیاسی و مادی مشخصی میان این گونه گروهها با رژیم ایران، آنچه اهمیت تعیین کننده دارد، وجود یک قدرت بنیادگرای حاکم (یعنی رژیم ولایت فقیه) است که الگو و الهام بخش شکلگیری همة گروهها و هستههای بنیادگراست. بدون چنین حکومتی، فضای فکری و ایدئولوژیکی و سیاسی و پایگاه مرکزی و کانون قابل اتکایی برای پیدایش و گسترش این گروهها وجود نداشت.“
رئیس کمیته بین المللی در جستجوی عدالت افزود که، ”یک راه حل واقعی برای مقابله با این تهدید نمیتواند صرفا محدود به کارزار نظامی - اطلاعاتی شود و این شیوه به جایی نخواهد رسید. همچنین، تلاش برای یافتن مدره در داخل رژیم ایران، تلاش جهت قانع کردن تهران برای دست کشیدن از تروریسم و دامن زدن به بنیادگرایی و افراطی گری از طریق مذاکره یا ارائه امتیاز یکی از وجوه تقریبا دائمی سیاستهای آمریکا بوده است. اما این تلاشها شکست خورده اند و تا حدودی چنانچه امروز دیده شده عواقب فاجعه باری برای منطقه داشته اند.“
دکتر آلخو ویدال کوادراس در پایان راه حل مقابله با بنیادگرایی و رفع این تهدید جدید جهانی را چنین برشمرد:
اول، سرنگونی رژیم اسد: جنگ با داعش در سوریه بدون سرنگونی اسد نه تنها مساله را حل نمی کند بلکه حتی اگر داعش را در سوریه تضعیف کند اما این تمایل بنیادگرایانه را در سایر نقاط تقویت خواهد کرد. این مطلقا اشتباه است که سقوط اسد باعث گسترش تروریسم میشود، این توهمی است که رژیم ایران و مبلغینش به آن دامن میزنند. سرنگونی اسد عامل اصلی تضعیف داعش و بنیادگرایی است
دوم خلع ید از رژیم ایران و نیروی قدس و شبه نظامیان آن در عراق. جنگ با داعش در عراق بدون ریشه کن کردن نفوذ رژیم ایران وشبه نظامیان آن که هم اکنون بخش وسیعی از عراق را در کنترل دارند و جنایاتشان بسا بیشتر از داعش است. این پدیده را در سطح بین المللی گسترش خواهد داد. بنیادگرایی تحت نام اسلام، در تمامیت آن چه شیعه و چه سنی باید در هم شکسته شود.
سومین مؤلفه تاکید بر یک برداشت اصیل و دمکراتیک و بردبار از اسلام در مقابل برداشت های بنیادگرایانه چه شیعه و چه سنی یک ضرورت است. این همان برداشتی است که شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران به ما ارائه می دهند. آنها معتقد به یک دولت مبتنی برجدایی دین از دولت، برابری زن و مرد، بردباری، آزادی بیان، دمکراسی و بازار آزاد هستند. سازمان مجاهدین خلق ایران بهترین شانس ما برای شکست بنیادگرایی و تروریزم است، حمایت کنونی که از گروههای بنیادگرا و افراطیون اسلامی می شود پایان خواهد یافت و آنوقت ما آن قدرت را از میان می بریم.
ما باید بنیادگرایی اسلامی را که از زمان بقدرت رسیدن خمینی در تهران کاشته شده است ریشه کن کنیم. اگر ما این حقیقت ساده و ابتدایی را نفهمیم آغاز یک دوران ظلمت و وحشیگری نه تنها یک کابوس وحشتناک بلکه یک احتمال جدی خواهد بود.