نمی توان گفت که موضوع (رژیم) ایران امری داخلی است که به منطقه و جهان ربطی ندارد به خصوص که دو دیدگاه واضح وجود دارد. لذا مسئله ایران دارای تأثیرات و پیامدهای روشنی برای منطقه و همه جهان هستند.
سیاست صدور بنیادگرایی دینی و تروریسم که رژیم جمهوری اسلامی از زمان تاسیسش، از سه دهه پیش به آن خو کرده، تأثیر منفی آشکاری بر صلح و امنیت و ثبات در منطقه داشته است و کشورهایی مثل سوریه و عراق و لبنان و یمن را در حالتی از ناامنی و هرج ومرج و بحرانهای مختلف فرو برده است و اوضاع منفی در این کشورها، روی سایر کشورهای منطقه نیز سایه افکنده که موجب نگرانی از سیاست گسترش تجاوزکارانه تهران شده است. این سیاست با هدف ایجاد یک امپراطوری دینی علیه کل منطقه بوده و نشانگر یک دیدگاه واضح در موضوع شاخص هاست. این سمت سوی منفی تلاش دارد که از طریق مداخلات تجاوزکارانه اش زندگی کرده و از کیسه منطقه به حیاتش ادامه بدهد.
شورای ملی مقاومت ایران که سازمان مجاهدین خلق ستون فقرات و دست قدرتمند آن را تشکیل می دهد، در دو دهه گذشته به یمن درایت و بصیرت رهبری بی همتای رئیس جمهور برجسته اش مریم رجوی خود را به عنوان یک بازیگر اصلی در موضوع ایران و طرفی که نمی شود در معادله ایران او را نادیده گرفت مطرح کرده است.
از برجسته ترین شاخص های شورای ملی مقاومت از بابت تاثیر بر منطقه، نقش پیشتازانه و موثرش در افشای طرحهای مشکوک جمهوری اسلامی ایران میباشد که امنیت و ثبات منطقه را نشانه رفته است. در این زمینه کافی است به اظهارات خانم رجوی در سخنرانی ها و مواضع وی در سالیان گذشته نگاهی بیندازیم که بیشترین تأثیر را در ایجاد هوشیاری سیاسی و فکری در کشورها و مردم منطقه درباره نقش مشکوک (رژیم) ایران داشته است و این مواضع با زبان عدد و رقم و اسناد و دلایل معتبر تقویت شده است و خانم رجوی با این کار در ایجاد یک سمت گیری مثبت سیاسی با هدف برقراری صلح و امنیت و ثبات در منطقه سهم به سزایی داشته است این دومین دیدگاه در موضوع (رژیم) ایران است که به تدریج شروع به پیشرفت کرده است بطوری که بر دیدگاه اول تأثیر گذاشته و کم کم از آن پیشی میگیرد. نکته مهم و چشمگیر این که منطقه و جهان شروع به گوش دادن به دیدگاه دوم را کرده که همه اش خیر و صلاح منطقه و جهان است.