ایرانیان آزاده از اقصی نقاط میهن اسیرمان، از زندانها و سیاهچالهای قرونوسطایی رژیم آخوندی تا جایجای این گیتی، با حمایتهای بیدریغ خود به یاری سیمای آزادی، سیمای ایران دمکراتیک فردا و سیمای تمامی آحاد مردم ایران، با هر دین و عقیدهای و با هر قوم و ملیتی اعم از کرد، لر، بلوچ، عرب و فارس و دیگر نقاط میهنمان شتافتند.
سخن از حمایتهای بیدریغ مردمی از مقاومتی است که در یک کارزار گسترده ملی و بهویژه پس از زهر خوران ولیفقیه طلسم شکسته، استقلال خود را پس از گردهمایی پرشکوه ایرانیان در پاریس با شعار «نه به خلیفه ارتجاع و آری به مریم رجوی و آری به ایرانی دمکراتیک و غیر اتمی» به نمایش میگذارند.
همچنین نمایشی از قدرت، توانمندی، اصالت و استقلال مالی جنبشی است که با تکیهبر کوه استوار مردمی، پایدار و خروشان، لحظهای از رسیدن به آرمان آزادی دست برنداشته و در این راه بیش از 120 هزار شهید تقدیم انقلاب کرده است. شهدای والامقامی که بسیاری از آنان با تمامی مال و توشه و جان خود و صرفاً به خاطر کمک به جنبش مقاومت به دست جوخههای اعدام سپردهشدهاند.
بهیقین این حمایتها نخست ترجمان همان اصل زیبای «کس نخارد» است و سپس نمایش قدرتی از عنصر حریت ایرانی و خواستههای بهحق مردم سرکوبشده میهنمان برای ایرانی بهتر، باارزشهای جهانشمول حقوق بشری است.
حمایت از سیمای آزادی بهیقین آن روی سکهی خواستهی عموم برای سرنگونی تام و تمام دیکتاتوری خونریز خامنهای است که تبلور آن را در پیام اخیر «برادر مسعود» در فردای زهر خوران اتمی خامنهای و شقه و شکاف در رژیم غرق در بحران آخوندی، شنیدیم. پیامی برآمده از دلوجان که بهیقین بر جان و روح و روان ایرانیان بهویژه نسل جوان مان مینشیند. همان جوان ایرانی که در گلریزان سیمای آزادی گفت: «برادر مسعود اگه من را می بینی، بدان که من خیلی دوست ات دارم».