جمشید پیمان: بیست و پنج کیلو متر تا آزادی

به یاد شهیدان فروغ جاویدان

 

بر فراز چار زبَر شعله گستر شدیم

و شب را؛

از شهاب های خونمان سرشار کردیم

آسمان دلتنگ ما بود و ثانیه ها را می شمرد

و ساعت سرخ با عبور از لحظه ی صفر

انفجار را تجربه می کرد.

ما به خاوران آزادی نرسیدیم،

او را امّا، ممکن ساختیم

ــ در تجربه ی انفجار ــ .

 

بر فراز چار زبر شعله گستر شدیم

و شهاب هایمان فرو ریختند

و بیستون شهادت داد بر رویش ما

آنگاه که خورشید را بر سینه اش آونگ کردند*

و او به مهربانی،بر این طلوع آغوش گشود.

 

آی آزادی!

ما بر پهنه ی تاریک چار زبر تو

شعله گستر شدیم

و ساعت سرخ را از لحظه ی انفجار عبور دادیم

با شفق خونمان

آی آزادی!

راه پیشواز تو مسدود بود

در آغاز بیست و پنج کیلومتر چار زبر

اینک،تو مانده ای و طلوع بی پایان آفتاب

بر سینه ی بیستون!

*اشاره به شهید راه آزادی ایران، طاهره طلوع، که دژخیمان

پلید خمینی پیکر پاکش را بر بیستون آونگ کردند .

 10 ـ 08 ـ 2015