برای نمونه ابعاد نرخ روبه رشد کارتنخوابها و اعتیاد در میان زنان و دختران که تماماً ریشه در بحرانهای اقتصادی و فشارهای مالی و نیز سیاستهای سرکوبگرانه رژیم دارند، به حدی است که رسانههای حکومتی هرازگاهی و از سر ناچاری به گوشههایی از آن میپردازند. در این رابطه یک کارگزار حکومتی در بخش بهزیستی استان تهران گفت: «سالانه آمار فرار دختران از منزل ۱۰ تا ۱۵درصد افزایش و سن اعتیاد در دختران روزبهروز کاهش پیدا میکند. کمتر از ۱۰ درصد اعتیاد در زنان است و دو زنگ خطر در بحث اعتیاد داریم بهطوریکه یکی کاهش سن اعتیاد در دختران و دوم تغییر نوع مصرف مواد در دختران از سنتی به صنعتی است».
همچنین معاون امور اجتماعی بهزیستی حکومت (سایت حکومتی الف 26 مرداد 1394) در رابطه با بحرانی بنام «کارتنخوابها» گفت: «از میان ١٥ تا ١٦هزار کارتنخواب در تهران ٥ تا ١٠درصد از آنها زن هستند، اما باید توجه کنیم که مبتلا شدن به آسیبهای اجتماعی در زنان و دختران عوارض بیشتری دارد چراکه ممکن است آنها را به سمت استفاده از مواد مخدر و تن دادن به تنفروشی و خشونت سوق دهد».
این سخنان در حالی بیان میشود که خبرگزاری حکومتی ایرنا (26 مرداد 1394) در مطلبی تعداد کارتنخوابهای پایتخت را «20 هزار » نفر اعلام کرده است. بر اساس این گزارش: «مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران بابیان اینکه تهران بیش از ۲۰ هزار کارتنخواب دارد، گفت: ۱۰ درصد این افراد را زنان تشکیل میدهد».
گذشته از تناقضات آشکار در ارائه آمار و ارقام واقعی از معضلات اجتماعی که عامدانه برای گمراه کردن افکار عمومی از سوی متولیان و رسانههای حکومتی انتشار مییابند، با نگاهی به دادههای حکومتی از نرخ کارتنخوابها در کشور بهیقین میتوان گفت اکنون در ایران تحت حاکمیت ولیفقیه سن کارتنخوابها به کودکان رسیده است. این کاهش سن بهویژه در میان زنان به حدی است که بنابر آمار سازمان رفاه و مشارکتهای اجتماعی در شهرداری تهران «میانگین سن زنان کارتنخواب شهر به ۱۷ و ۱۸ سال کاهشیافته است».