براین سیاق می توان گفت، کودکان کار همان بخش محروم کشور هستند که درس و مدرسه و دوران زیبای کودکی را بدلیل فقر و فلاکت خانواده ترک کرده و در بخش هایی مانند کارخانه ها، معادن، کشاورزی، کارهای خیابانی و کاذب و یا دستفروشی بکار گرفته می شوند و یا مورد انواع سوء استفاده ها قرار می گیرند.
یک سایت حکومتی با اشاره به بحرانی اجتماعی بنام کودکان کار، به گوشه هایی از فقر و گرسنگی در میان کودکان در رژیم آخوندی اعتراف کرده و با ریختن اشک تمساح برای مرگ کودک سوری در دریای اژه می افزاید: در ایران هم بسیاری به حال آیلان گریستند، بی آن که بدانند صدها هزار آیلان در کشورشان زندگی می کنند، با این تفاوت که آیلان سوری، در دریا غرق شد و آیلان های ایرانی در دریای فقر و بی غذایی.
آیلان سوری، به لطف عکاسانی که به موقع از راه رسیدند و رسانه هایی که آن را جهانی کردند، معروف ترین کودک جهان در ۲۰۱۵ میلادی شد ولی آیلان های ایرانی در کنج غربت، آرام آرام می سوزند و تنها شانس شان برای زندگی را در میانه فقر و بی غذایی سپری می کنند.
آمارهای رسمی، حکایت از آن دارد که ۴۰۰ هزار آیلان ایرانی که زیر ۶ سال سن دارند، درست در همین لحظه ای که این متن را می خوانید، از فرط فقر گرسنه اند و درگیر سوء تغذیه.
این کودکان را وزارت بهداشت توسط شبکه خانه های بهداشت که در سراسر کشور پراکنده اند، شناسایی کرده است.
این گزارش حکومتی (سایت حکومتی عصر ایران ۲۲ شهریور ۱۳۹۴) در ادامه به بی کفایتی و بی عملی دولت آخوند روحانی پرداخته و ضمن ریختن آب پاکی بردستان مردم فقیر که اکنون کمر آنها زیر فشارهای اقتصادی و معیشتی خرد شده است، می افزاید: با این حال، دو مشکل وجود داشت:
اول این که اعتبارات کافی برای این کار وجود ندارد و اگر قرار باشد این کودکان به امید دولت و مجلس بمانند، ۶ سال شان با مغزهای تکامل نیافته تمام می شود و بعد از آن هم نمی توان کاری برایشان کرد؛ بنابراین، لازم است خود مردم پا پیش بگذارند.
دومین مشکل این بود که بی هیچ تعارفی، عملکرد کمیته امداد در سال های گذشته، باعث شده است اعتماد مردم به این نهاد امدادی کاهش یابد و حتی بعضاً از بین برود؛ بنابراین، مردمی که واقعاً دوست دارند به آیلان های ایرانی کمک کنند، مطمئن نیستند که کمک هایشان واقعاً به دست این کودکان می رسد یا خیر؟».