رحمان کریمی:‌ به ســـودای ســخن حـــق

در هوای مساعد ، بیرون نیامدم

تا در هوای نامساعد ، بخانه بنشینم .

آن شراره یی کزآغاز فروزانم کرد

آتشی جاودانه بود .

اگر برویرانگری توفان بنشینم

شعله ورتر خواهم رفت

و اگر بر تلاطم دریـا

شتابنده تر .

 

گنهکاری من وچون من

برپیشانی بلند میهنم نوشته اند :

« آزادی و عدالت خواهی »

این همان گناه کبیره یی ست

که سرگردان جهانم کرده است .

اگرم ازاین گناه

لب دوخته و پای درزنجیر

ازتبعیدگاهی به تبعیدگاه دگر برند
همچنانم هراسی نیست .
کدامین سلاح کاراتر از ایمان
کدامین انگیزه زیباتر از حقیقت ؟

آزادیخواه و عدالتجویم
« همین گناهم  بس » *
جام شوکران دردست
به سودای سخن حق
جهان را بیک جرعه
کوتاه توانم کرد .

 

* با تغییر ضمیر ، برگرفته از حافظ