فریاد ایرانیان برای آزادی و حقوق بشردر نیویورک

ایرانیان آزاده، یاران، اشرف نشانان و حامیان مقاومت ایران متحدا علیه حضور شیخ حسن روحانی دست به برگزاری تظاهراتی بزرگ در مقابل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک زدند. خروش ایرانیان آزده و «نه» آنان به نیابت از مردم اسیر میهنمان به «امنیتی ترین رئیس جمهور» ارتجاع به یقین آن روی سکه ی فریاد و پایداری اشرفیان قهرمان در رزمگاه لیبرتی و نیز هزاران زندانیان سیاسی مقاوم در سیاهچال های دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهنمان است.
«او بیلان 2000 اعدام را در کارنامه دو ساله خود دارد نه تنها مخالفتی با اعدامهای فزاینده، مجازاتهای وحشیانه مانند قطع دست و پا و درآوردن چشم نکرده، بلکه در مورد اعدام شدگان می گوید: «به هر حال قانون او را محکوم کرده و مجازات می‌شود و به ما ربطی ندارد. یا قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده ... و ما مجری هستیم».

فریاد هموطنان آزاده ما در نیویورک، فریادی برآمده از درد و رنج میلیون ها ایرانی است که اکنون استخوان هایشان در حاکمیت چپاولگر آخوندی در حال خرد شدن است. فریاد کوکان کار، زنان خیابانی، کارگران، معلمان، دانشجویان و دانش آموزان، اقلیت های قومی و مذهبی است. فریادی است برای آزادی، حاکمیت مردمی، دمکراسی و حقوق بشر و باز فریادی است برای «سرنگونی» این رژیم قرون وسطایی در تمامیت اش.
همچنین فریادی است برای «حفاظت و امنیت» برای یاران بیقرار ما در لیبرتی استوار. پس درود و هزاران درود به عزم و پایداری ایرانیان، یاران و اعضاء خانواده بزرگ مقاومت ایران و هزاران دست مریزاد به تک تک آنان که از سراسر آمریکا و همچنین از چهار قاره دیگر دنیا خود راشتابان برای ادای این وظیفه ملی و میهنی به مقر ملل متحد رساندند.
استقبال سرد جامعه بین المللی از فردی که خود از مسئولان قتل عام زندانیان سیاسی و پروژه های امنیتی و اتمی دیکتاتوری آخوندی است، بهترین گواه بر «عدم مشروعیت داخلی و بین المللی» برای رژیم آخوندی است.
به یقین این شکست و بازگشت خفت بار آخوند روحانی به ایران، حاصل کارزار گسترده ایرانیان آزاده و یاران مقاومت در مقر ملل متحد می باشد. حاصل ساعت ها تلاش و رزم آزاده جوانان، زنان و مردانی است که چشم ها و گوش های بین الملل انسانیت را باز کرده اند؛ زیرا زمانیکه جامعه جهانی به عینه منفوریت این رژیم را در میان آحاد مختلف مردم ایران می بیند، زمانیکه فریاد هزاران جوان ایرانی و مشتاق آزادی را می شنود، زمانیکه می بیند که چگ. نه ایرانیان با شعار ملی «مرگ بر اصل ولایت فقیه» این رژیم خودکاه را به چالشی تاریخی، ملی و مبارزاتی کشانده اند، به یقین به این پایداری با دیده احترام و تمکین نگاه کرده و از آن برای هرگونه تنظیم رابطه ای با متولیان ولی فقیه الهام می گیرد.
از سوی دیگر تظاهرات ایرانیان علیه حاکمان خون ریز میهنمان در جوهر خود آینه تبلور اراده های صیقل خورده ای برای به چالش کشیدن سیاست مماشات با دیکتاتوری آخوندی است. سیاستی که با زانو زدن در مقابل دیکتاتور مذهبی و از طریق یاری رساندن به خلیفه ارتجاع، متاسفانه بزرگترین مانع را برای رشد جنبش دمکراتیک و دستیابی به حقوق بشر در ایران پدیدار کرده است.
ایرانیان با فریاد های اعتراضی خود یک بار دیگر خواستار اخراج این رژیم ضد ایرانی از سازمان ملل متحد شدند و به جهانیان نشان دادند که «ایران متعلق به ایرانی» است و جایگاه ایران در ملل متحد به حق به قربانیان این رژیم خون ریز و سرکوبگر در هیبت مقاومت ایران و به مریم رجوی تعلق دارد.