بحران هایی مانند فقر، فلاکت، اعتیاد، فحشا، بیکاری و همچنین سیل بیشمار کودکان خیابانی و کار که به یقین ماحصل سیاست های ضد مردمی حکومتی خودکامه و جباری است که پایه های بسیاری از خانواده ها را دستخوش دگرگونی های بنیادین کرده است.
یک سایت حکومتی (خبرفارسی 18 مهر 1394) عمق بحران های برشمرده اجتماعی در حاکمیت ننگین ولی فقیه را اینگونه به تصویر کشیده است: «در کوچه پس کوچههای محله دروازهغار که قدم میزنیم متوجه میشویم که اصلا حال و هوای خوبی ندارد؛ جایی که یکی از قدیمی ترین محلههای تهران است حالا شده پاتوق مواد فروشان و معتادانی که گاهی در حال چرت زدن هستند و گاهی در حال کشیدن مواد. در گوشهای هم ساقیها و مواد فروشان در حال کاسبی هستند اما در این میان کودکان مظلومی به چشم میخورند که در دنیای کودکانه خود مشغول بازی هستند و به سادگی نمیشود از کنار آنها گذشت، کودکانی که صدای فریادشان به گوش هیچ کس نمیرسد و از کودکی خود فقط کارکردن را یاد گرفتهاند به اینها کودکان کار میگویند، همان کودکانی که حتما پشت چراغ قرمزها، داخل اتوبوسها و مترو با بستههای آدامس، جوراب، فال و بسیاری از جنسهای کم ارزش دیدهایم».
این گزارش در ادامه به اشاره بحرانی بنام «خرید و فروش و یا اجاره کودکان» می افزاید: «این کودکان بر اساس جنس، تجربه و سنی که دارند تعیین قیمت می شوند و از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان خرید و فروش می شوند. پدر و مادر این کودکان را به فامیل یا باندهای متکدی اجاره می دهند تا برای آنها کار کنند. این کودکان باید تا آخر شب مقدار مشخصی پول به خانه ببرند و گرنه به اجبار تن به کارهای دیگری می دهند».
پیشتر نیز یک کارگزار حکومتی در بخش « آسیب های اجتماعی وزارت کار» با اعتراف به وجود این بحران، ضمن ارائه تعریف جدیدی! از «کودکان کار و یا کودکان خیابانی» (خبرگزاری حکومتی ایسنا 25 شهریور 1394) گفته بود: «بر اساس آن کودکانی که روزها در خیابان کار میکنند و شبها به خانه بر میگردند "کودکان در خیابان" نامیده میشوند. کودک خیابانی کسی است که شبها برای خواب هم به خانه نمیرود». این معاون حکومتی در ادامه با ارائه آمار و ارقام قطره ای از بحران کودکان خیابانی و کار می افزاید: «۳۴ درصد از کودکان خیابانی در حال تحصیل هستند، ۴۰ درصد ترک تحصیل کردهاند و ۲۴ درصد از این بچهها اصلا به مدرسه نرفتهاند».