آخوند روحانی کیست؟!

طی روزهای اخیر ایرانیان در داخل و خارج کشور و مجامع حقوق بشری، سفر روحانی، رئیس‌جمهور فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران به فرانسه را محکوم کردند. علت این محکومیت چیست؟ برای پاسخ به این سوال کافی است، کارنامه او را مرور کنیم:
روحانی، رئیس جمهور رژیم ولی فقیه ارتجاع، رکورد دار اعدام، از بالاترین مسئولان تولید بمب اتمی، سرکوب، جنگ افروزی و کشتار در منطقه بویژه در عراق و سوریه و یمن ... است است . وی کسی است که به‌خاطر جنایت علیه بشریت باید در مقابل عدالت قرار گیرد.
خامنه ای و روحانی سران اصلی رژیم ایران، حامی اصلی رژیم جنایتکار اسد، و عامل اصلی کشتار مردم بیدفاع و آواره شدن بیش از نیمی از مردم سوریه و سیل مهاجران به سوی اروپا است.

روحانی که تلاش می‌کند چهره فریبکار خود را در زرورق «میانه‌روی و اعتدال» پنهان کند، مأموریتی جز حفظ ولایت‌فقیه و به عقب انداختن سرنگونی آن ندارد. او نماینده رژیم ولایت فقیه خامنه ای است که مردم آن را پدرخوانده داعش می‌نامند. روحانی در سیاستهای اساسی رژیم یعنی سرکوب، دستیابی به سلاح اتمی، دخالت در منطقه و... تفاوتی با دیگر باندهای رژیم ندارد و اعضای کابینه او بیشترین نقش را در جنگ، سرکوب و صدور تروریسم و بنیادگرایی داشته‌اند.
او بیلان 2000اعدام را در کارنامه دو ساله خود دارد. وی نه تنها مخالفتی با اعدامهای فزاینده، مجازاتهای وحشیانه مانند قطع دست و پا و درآوردن چشم نکرده، بلکه در مورد اعدام شدگان می‌گوید: «به هر حال قانون او را محکوم کرده و مجازات می‌شود و به ما ربطی ندارد. یا قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده... و ما هستیم».
مردم ایران به وی لقب ”رئیس جمهور اعدام” داده اند.
همچنین در دوران ریاست جمهوری این آخوند شیاد، حملات شقاوت‌بار به ـ سازمان مجاهدین خلق ایران ـ اپوزیسیون سازمان‌یافته دیکتاتوری ایران شدت یافته است. این رژیم در آبانماه امسال با هشتاد موشک قصد قتل عام مجاهدین خلق ایران مستقر در کمپ لیبرتی در عراق را داشت. پیش از آن دیکتاتوری ایران توسط مزدورانش در عراق، به قتل‌عام ۵۲ نفر از مجاهدان ساکن اشرف دست زده و هفت نفر از جمله شش زن مجاهد خلق را به گروگان گرفتند. در دوران روحانی سرکوب مخالفان سیاسی و مدافعان حقوق‌بشر، فعالان حقوق کارگران، زنان، معلمان، وکیلان، روزنامه‌نگاران و فعالان اینترنتی و... شدت یافته است. زندانیان سیاسی حتی بعد از پایان محکومیتشان آزاد نمی‌شوند. قتل در زیر شکنجه، زجرکش و سربه نیست کردن زندانیان و مرگهای مشکوک در زندانها هم‌چنان ادامه دارد.
در این دوران سرکوب زنان ایران، ابعادی گسترده‌تری یافت. زنان و دختران جوان به بهانه «بدحجابی» در سبعیتی بی‌سابقه به دست آدمکشان سازمان‌یافته حکومتی، قربانی اسیدپاشی شدند. سرکوب و تبعیض علیه زنان که در قوانین رژیم ایران نهادینه شده، با افزایش طرحهای جداسازی جنسیتی و با اجرای قانون سرکوبگرانه «عفاف و حجاب» گسترش یافت.
در دوره آخوند روحانی، پیروان اقلیتهای قومی و دینی بیش از پیش تحت فشار قرار گرفتند. سرکوب مسلمانان سنی شدت یافت و تنها نمازخانه آنها در تهران تخریب شد. حمله به کلیساهای خانگی و دستگیری مسیحیان تخریب گورستان بهایی ها و جلوگیری از دفن آنها در گورستانها و ممانعت از ورود بهاییان به دانشگاهها ادامه یافت و شدت یافت.
روحانی در روز 31شهریور94 با افتخار از دخالتهای جنایتکارانه در عراق و سوریه به‌عنوان مبارزه با تروریسم یاد کرد و گفت: «همان‌طور که ما در عراق و سوریه با درخواست دولتهای آنها به ارتشهای آنها به دولتهای آنها کمک کردیم بر علیه ترور، اگر خدای نکرده تروریستها در کشورهای دیگر همسایه هم به جولان بپردازند، باز هم تنها امیدشان می‌تواند به ارتش و سپاه و بسیج ایران‌زمین باشد». روز پس از آن نیز در ارتباط با دخالتهای رژیم در عراق گفت «ما در این کمک نه از کسی اجازه گرفته‌ایم و نه اجازه خواهیم گرفت».

روحانی که از دیرباز از اصلی‌ترین مقامات رژیم برای لاپوشانی پروژه‌های اتمی بقای ولایت فقیه خامنه ای بوده است در روز ۳۱مرداد ۹۴ در وزارت دفاع رژیم گفت: به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل‌متحد پایبند نیست و تصریح کرد: قطعنامه «مانع کار ما نیست از هر کجا سلاح لازم بدانیم می‌خریم و خواهیم خرید و منتطر هیچ‌کس و اجازه هیچ‌کس و تأیید هیچ‌کس و نگاه به هیچ قطعنامه‌یی نخواهیم کرد» و «اگر هم جایی لازم بدونیم سلاح بفروشیم، خواهیم فروخت بدون هیچ ملاحظه‌یی، هیچ قطعنامه‌یی، سلاح مون رو خواهیم فروخت».
 کارنامه این آخوند شیاد، که ولایت فقیه خامنه ای را نمایندگی می کند، بیانگر، یک شکست تمام عیار در زمینه حقوق‌بشر است.

قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در ایران، در سال ۶۷ بزرگترین کشتار جمعی زندانیان سیاسی در جهان امروز است. پرونده قتل‌عام زندانیان سیاسی در واقع، شناسنامه رژیم ولایت فقیه خامنه ای، به‌عنوان یک سیستم تماماً جنایتکار است. همه باندهای حکومت آخوندی، از جمله روحانی، در طول سالیان گذشته از آن حمایت کرده‌اند. در دولت آخوند روحانی، وزیر دادگستری، آخوند پورمحمدی یکی از اعضای هیأت مرگ است که احکام اعدام قتل‌عام شدگان را صادر کرده است.
از هنگامی که آخوند روحانی کار خود را به‌عنوان رئیس‌جمهور ولایت فقیه شروع کرده، مهمترین وعده اش اعتدال بود. حال آنکه وی درست در دوران باصطلاح اعتدالش بیشتر از هر سال دیگر حلق آویز و شکنجه کرده و دهانها را بسته و قلمها را شکسته‌است.
اعدامهای بی‌وقفه، واکنش روحانی به خطری است که موجودیت رژیم ولایت فقیه اش را تهدید می‌کند .
این پرونده، شناسنامه آخوند روحانی، رئیس جمهور رژیم ملایان است.
این پرونده، در عین‌حال شناسنامه مقاومت مردم ایران هم هست. مردمی که به مقاومت به هر قیمت دست زده‌اند، سرانجام آزادی را به دست خواهند آورد.  از سوی دیگر، این پرونده، بیان یک حقیقت مهم است و آن فاز پایانی این رژیم است.
 حقیقت این است که امید بستن به درون فاشیسم دینی، سراب است. هر کس از درون این رژیم بیاید لاجرم از روح شیطانی این رژیم یعنی سرکوب و کشتار دفاع می‌کند. بر این اساس به جامعه جهانی می‌گوییم که:
با نقض حقوق‌بشر توسط این رژیم مماشات نکنید.
فاشیسم مذهبی حاکم هرگز راه‌حل بحرانی نیست که خود آن را به وجود آورده است. چشم پوشیدن بر جنایات رژیم ایران در ایران و خاورمیانه شرم بشریت معاصر است.

روحانی، دیکتاتوری ولایت فقیه ای را نمایندگی میکند که از سالها پیش سرکوب و نقض حقوق‌بشر را از ایران به سایر کشورهای منطقه، به‌ویژه عراق و سوریه و یمن ...گسترش داده‌است. آخوند روحانی، نماینده رژیمی است که رکور دار اعدام درجهان و بانکدار مرکزی تروریسم است.
آخوند روحانی رئیس جمهور ولایت فقیه ، باید برای اعدامهای جمعی در ایران
، کشتار مجاهدان اشرفی و کشتار مردم سوریه مورد مواخذه قرار بگیرد.
وی نماینده مردم ایران نیست و سران آن از هر باندی که باشند باید به‌خاطر جنایت علیه بشریت در ایران در مقابل عدالت قرار گیرند.