این رسانه ها به نقل از جواد ملک مدیر مرکز مطالعات دریای خزر نوشتند: «میانگین تراز آبی دریای خزر در سال آبی ۹۴–۹۳ منفی ۲۶٫۸۹ متر اندازهگیری شد که در مقایسه با سال گذشته ۲۲ سانتیمتر و در مقایسه با ۲ سال پیش ۳۰ سانتیمتر کاهش یافتهاست». به گفته این مرکز تحقیقات در مجموع از سال آبی (۷۵-۱۳۷۴) تا انتهای سال آبی (۹۴-۹۳)، دریای خزر نزدیک به ۱متر و ۲۰ سانتیمتر کاهش تراز آب داشته است.
کاهش آب دریای خزر منحصر به این منطقه نبوده ، بلکه طی سالهای گذشته، آب دریاچه ارومیه نیز کاهش یافته و به خشکی تبدیل شده است.
رژیم آخوندی و عده یی از کارشناسان وابسته به این رژیم برای گمراه کردن اذهان مردم، خشکی دریاچه ارومیه را تغییرات اقلیمی و کمبود بارندگی در منطقه مطرح می کنند، اما مقایسه دریاچه ارومیه با دریاچه وان در ترکیه که فاصله چندانی با هم ندارد، نشان می دهد که خشک شدن دریاچه ارومیه بر اثر شرایط اقلیمی و طبیعی نبوده است بلکه سوء مدیریت و فساد در نظام آخوندی، باعث خشک شدن دریاچه ارومیه شده، است و همین سوء مدیریت در کشور باعث ویرانی کل محیط زیست گردیده است. از جمله این سؤمدیریتها می توان به حفر چاههای غیرقانونی، احداث پل و تبدیل دریاچه به دوقسمت شمالی و جنوبی، تغییر الگوی کشاورزی، عدم سرمایه گذاری رژیم در منطقه برای کاهش بیکاری را می توان از عوامل مهم خشکی دریاچه ارومیه دانست.
همچنین به اعتراف کارشناسان، بیش از ۴۰ سد بدون با در نظر گرفتن اصول درست کارشناسی در استان آذربایجان شرقی و غربی احداث شده است که نقش بسزایی در کاهش سهم آب دریاچه و خشک شدن آن دارد.
در کنار سد سازی و منحرف کردن نهرها و رودخانه ها حفر بی رویه چاههای عمیق توسط ارگانهای حکومتی، باعث پایین رفتن سفره های زیر زمینی آب شده و در برخی مناطق دسترسی به آب را تقریباً غیر ممکن کرده است. سدسازی و منحرف کردن رودخانه ها به خاطر اهداف نظامی و حکومتی بسیاری از تالابها و دریاچه ها مانند ارومیه، هامون و بختگان را خشک کرده که معیشت مردم این مناطق و وضعیت محیط زیست را به وضعیتی فاجعه بار دچار ساخته است.
همچنین خشک شدن زاینده رود. که خبرگزاری حکومتی مهر به طعنه نوشت: «حالا دیگر همه اصفهانیها رودی را که برایشان مظهر همه چیز بود شبیه یکی از زیر گذرهایی میبینند که ماشینها در آن جاری میشوند و شاید دیری نپاید که مسیر غرب به شرق اصفهان را کسی روبان ببندد و کس دیگری قیچی به دست بگیرد تا افتتاحش کنند».
خشک شدن این رودخانه نیز بر اثر سؤمدیریت کارگزاران رژیم بوجود آمده است. ازجمله احداث مترو و یا انتقال آب زاینده رود به رفسنجان، کرمان، یزد، کاشان و قم ، همچنین کارشناسان ضرورت آبرسانی به برخی منابع صنعتی مانند پالایشگاه و ذوب آهن اصفهان را عمده ترین دلیل بستن آب زاینده رود عنوان می کنند.
خشکی زاینده رود خسارت زیادی به کشاورزان این منطقه ازجمله کشاورزان چهارمحال و بختیاری وارد کرده است. همچنین خشک شدن و نبود آب در زاینده رود و مرگ تالاب گاوخونی، به عنوان تالابی بینالمللی یکی از سوء مدیریت همین کارگزاران دزد و غارتگر رژیم در بخش مدیریت منابع آب کشور است. خشک شدن زاینده رود اکنون مشکلی است که به اساسیترین چالش برای مردم و شهروندان پایین دست زاینده رود تبدیل شده است.
نبود کارشناسی صحیح در بخش کشاورزی و امور آب منجر به وارد آمدن خسارات بزرگی به بخش کشاورزی اصفهان شده و باعث شده است که در این مناطق خانوادهها در تأمین مایحتاج زندگی خود با مشکل روبه رو شوند.
بی آبی حتی مناطق پر آب کشور مانند مازندران را در برگرفته است. خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۳ تیر نوشت: «کلاردشت در غرب مازندران، این روزها با کمبود شدید آب آشامیدنی دست به گریبان است».
با اوجگیری بحران بی آبی درکشور و بی عملی دولت آخوندروحانی برای مقابله با این بحران فزاینده، رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی حکومت از بروز «خشکسالی شدید در ۱۰ استان طی ۷ سال گذشته و ۱۷ استان طی ۳ ماه گذشته» خبر داد. همچنین بحران بی آبی و روند خشکسالی، به حدی است که بسیاری از هموطنان ما در استان هایی مانند سیستان و بلوچستان به کوچ اجباری روی آورده اند.
خانم مریم رجوی رئیس جمهوری برگزیده مقاومت ایران ۲۴ شهریور امسال طی پیامی، فاجعه بی آبی در ایران تحت حاکمیت آخوندها را نتیجه سیاستهای ضد ملی رژیم آخوندی و چپاولگری، سودجویی و فساد بی حد و حصر سردمداران این رژیم و سپاه پاسداران و به هدر دادن سرمایه های کشور در پروژه های اتمی و صدور تروریسم و بنیادگرایی توصیف کرد.
خانم مریم رجوی تاکید کرد: «اولین قدم برای نجات کشور از بحرانی که در تاریخ ایران بیسابقه است، سرنگونی فاشیسم دینی و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم است».