گفت با کوسه که این مار تویی
آنکه کرده ست مرا خوار تویی
مار دیگر بود آن شیخ بنفش
می زنم بر سرتان لنگه ی کفش
به من و گفته ی من تر زده است
عاشق پول عمو سام شده
قاطری بود ولی رام شده
به عمو سام بفرما زده است
ظاهرا مثل خودت جا زده است
لاکن ای کوسه مرا گول نزن
نیست باکم ز تو و شیخ حسن
تو به من گفتی اگر جوجه کلاغ
یا که خواندی تو مرا اسب و الاغ
تو اگر ماری و نیشت تیز است
یا قیافه ت بَدَل چنگیز است
من خودم افعی ام و مار خورم
صاحب قاطر و اسب و شترم
نقدی و صادق لاریجانی
می برندت به اوین مهمانی
جام زهری که بُوَد در برجام
همه با هم بخوریمش سر شام
غرق شد روزی اگه کشتی ما
من و تو هردو به بادیم و فنا
پس بیا تا من و تو دست به دست
به غنیمت ببریم آنچه که هست