آخوند احمد خاتمی (نماینده خامنه ای در نمایش جمعه تهران) طی تازه ترین سخنان خود، اینگونه به جوهر و عمق این جنگ اعتراف کرده است: «موج عجیبی از تخریبها شروع شده است. برخی نمیفهمند کوبیدن شورای نگهبان یعنی بیاعتبار کردن مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، امروز کوبیدن شورای نگهبان مد شده است.
وی افزود: قصه، قصه جنتی و مصباح و خاتمی نیست میخواهند ولایت را بزنند آنها که تا دیروز میگفتند منکر ولایت مطلقه فقیه کافر است و امام گفت غلو نکنید، همانها مدیریت فتنه 88 را به عهده داشتند«. (خبرگزاری سپاه پاسداران فارس 1 اسفند 1394)
ترجمان این سخنان که برآمده از عمق تاریک خانه بیت «مقام معظم» است، به معنای تلاش رفسنجانی برای عقب زدن خامنه ای و تقسیم قدرت در راس نظام آخوندی است. از داده ها چنین می توان استنتاج نمود که رفسنجانی همچنان بدنبال راه انداختن مثلث «شورای رهبری» است که یک راس آن را خود بعهده داشته باشد. تمامی تلاش وی برای تائید صلاحیت نوه خمینی نیز در راستای تضعیف هرچه بیشتر موقعیت خامنه ای بود، زیرا رفسنجانی بخوبی می داند که زمان بنفع ولی فقیه زهر خورده نیست. بیماری خامنه ای از یک سو و عدم پایگاه اجتماعی این «آیت الله یک شبه» به موازات شکست های زنجیره ای در سیاست های کلان مانند اتمی، منطقه ای و نیز ایزولاسیون بین المللی خود بهترین دلیل بر تلاش «بی دنده و ترمز» رفسنجانی – روحانی هستند.
همچنین رفسنجانی بخوبی می داند که خامنه ای توان حذف کامل وی و باند او را ندارد. عقب نشینی شورای نگهبان (بعنوان بخشی از طیول ولی فقیه) در آخرین دقایق و قبول 70 کاندید جناح رفسنجانی – روحانی برای مجلس حکومتی، خود تائیدی براین ادعا است. علاوه بر تمامی این نکات نیاز خامنه ای به این جناح و استفاده ابزاری از آن برای روز مبادا، به یقین نقطه عزیمت رفسنجانی برای رویارویی با «مقام معظم» طلسم شکسته و زهر خورده می باشد. در مقابل و با یک حساب سرانگشتی خامنه ای خواهان یک رفسنجانی «تو سری خورده» و «منزوی شده» در خبرگان رهبری است.
رفسنجانی نیز بخوبی هراس خامنه ای از باز شدن سرکلاف و فعال شدن عنصر اجتماعی علیه کلیت نظام را دریافته است و براین منطق بی محابا خامنه ای را با این جملات «در این سالها اسلامیت نظام آسیبدیده و… جمهوریت نظام مشکل پیدا کرده است» مورد خطاب قرارمی دهد و می افزاید: «بیشک انتخابات هفتم اسفند، ... برای جلوگیری از نهادینه شدن تندرویهای سیاسی و افراطکاریهای دینی در جامعه است... . تندرویها، اعمال سلیقههای شخصی، تفسیر به رأیها و افراطیگریها، مربوط به یک عدهی محدود است». (سایت حکومتی انتخاب 1 اسفند 1394)