سلیمان باد صبا را فرا می خواند تا در مورد این قضیه قضاوت کند. اما به محض رسیدن باد, پشه پا به فرار می گذارد چراکه فنای خود را در بقای باد می بیند و اینگونه شکایت سر می دهد:
«او چو آمد من کجا یابم قرار؟
کو بر آرد از نهاد من دمار»
این روزها برای احمدی نژاد (و بالطبع رژیم) به قول معروف از در و دیوار مصیبت می بارد. از یک طرف آتش قیام بیخ ریش خامنه ای شعله ور شده و عبای پاره پاره ولی فقیه دیگر وصله پذیر نیست؛ از طرف دیگر, طناب انزوای بین المللی هر روز بر گردن رژیم تنگ تر می شود و اسباب خجالتهای زنجیره یی می گردد.
در یک کلام, حال و هوای ولایت فقیه چندان مساعد نیست. یک روز هادی غفاری پای ولی فقیه را گاز می گیرد و روز بعد احمدی نژاد سعی می کند اثرات سهمگین انزوای بین المللی را با قداره بندی منحصر به فرد در جیب کاپشنش قایم کند. اکنون هیچ قاره ای نمانده که «سگ دله» را طرد نکرده و با پاره سنگی متواری ننموده باشد. تازه ترین مثال قاره آفریقا است.
هفته گذشته بالاخره بخت و اقبال به پاسدار احمدی نژاد رو کرد که به زیارت پرزیدنت موگابه در کشور زیمبابوه تشریف فرما شود. از قضا این دید و بازدید و همنشینی و هم صحبتی از جهات مختلف حاوی طنزهای تلخ و شیرین است. از جمله این که حزب اپوزیسیون دعوت از او را همطراز دعوت از «پشه» برای درمان مالاریا خواند.
از دیگر نکات قابل توجه اینکه عالیجناب موگابه, ریاست جمهوری زیمبابوه, چند سال پیش در سخنرانی مکتوبی با مباهات و بی مراعات خود را با آدولف هیتلر, سلف مکتبی خمینی جلاد, مقایسه کرده بود. طبق گزارشهایی که پژواک محکومیتهای جهانی را هم به همراه آورد, ایشان فرموده بودند: «من هنوز هم هیتلر عصر حاضر هستم. این هیتلر تنها یک هدف دارد - عدالت برای همه مردم, حکومت از آن مردم, به رسمیت شناختن استقلال برای مردم و حق آنان برای مالکیت منابعشان».(1)
به گفته روزنامه تلگراف, بعد از اینکه موگابه در سال 2003 خود را هیتلر عصر حاضر لقب داد, «چند ساعت بعد, اعضای ارتش ملی زیمبابوه, از جمله نیروی ویژه گارد ریاست جمهوری وی, در نزدیکی غروب یک حمله کینه توزانه را به خاطر برگزاری اعتصاب عمومی اپوزیسیون در هفته قبل به راه انداختند. این حملات منجر به مجروح شدن 250 نفر گردید».(2)
همین دو سال پیش هم روزنامه تایمز انگلیس خبر داد که شبه نظامیان حزب موگابه به همسر یکی از مخالفان سیاسی وی حمله کردند و وی را به طرز فجیعی به قتل رساندند. از جمله وجوه تکان دهنده این حمله سبعانه و ضدانسانی این بود که مردان مسلح مرتکب قصاص از نوعی شدند که آخوندهای حاکم بر ایران تجویز می کنند, آنچنان که به محض ربودن این خانم بی دفاع که «چیپیرو» نام داشت, یکی از دستان و دو پای وی را با قساوت تمام بریدند. آنگاه وی را به اتاقی انداخته, در را به رویش قفل کرده و به منظور سوزاندن بدنش در همان حال که وی آهسته جان می داد و خون از بدنش جاری می شد یک بمب آتشزا از پنجره به درون اطاقش پرتاب کردند.(3)
به نظر می رسد که احمدی نژاد در کسب لقب «هیتلر عصر حاضر» با موگابه مسابقه گذاشته است. اما در سفر به زیمبابوه عطوفت رئیس جمهور ارتجاع نسبت به «شخص مبارز» آقای موگابه گل کرد و رقابت ایدئولوژیک را به طور مقطعی به کناری گذارده طی یک کنفرانس مطبوعاتی طنزآلود اظهار داشت: « ... از جناب آقای موگابه این شخص مبارز به خاطر ایستادگی و مقاومت جانانه تشکر می کنم».(4)
بقول شاعر: «دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید»
تلخ تر از همه اینکه رئیس جمهور منحوس و منفور و مفلوک آخوندها همان میزان جنایتی را نسبت به کلمات و عباراتی مانند «مبارز» و «مقاومت» روا می دارد که سربازان موگابه نسبت به خانم «چیپیرو» مرتکب شدند.
هر دو اینها هم مدعی حفاظت از منابع ملی و استقلال و آزادی در مقابل «استعمار» و «امپریالیسم» می باشند. به عبارت دیگر احمدی نژاد می خواهد به همه حیله ها و قتل و غارت های رژیم همانند خمینی ملعون و «مستضعف»نما لباس مظلومیت بپوشاند. اما, دیوار حاشا بلند است و از آنجا که هر دو با تقلب به قدرت رسیده اند معلوم نیست چه کسی خصوصا این پاسدار دلقک را مالک و وکیل ممکلت و ملت و منابع متعلق به مردم ایران کرده است. « احمقی گفت و ابلهی باور کرد».
اما جالب توجه تر از همه اتفاقات در این سفر گیج کننده, اعتراضات گسترده در زیمبابوه نسبت به سفر پاسدار هزارتیر بوده است. پشه احمدی نژادی از دست گردباد و طوفان اعتراضات و مخالفت ها نه در ایران می تواند با امنیت و آسایش بنشیند و نه حتی در زیمبابوه می تواند تغزیه کند.
به گفته تلویزیون آمریکایی سی.ان.ان در گزارشی که از هراره پایتخت زیمبابوه پخش شد: «دیدار (احمدی نژاد) باعث اختلافات بیشتری در داخل دولت وحدت ملی زیمبابوه شده است. دولتی که پیش از این نیز شکننده بود. حزب نخست وزیر مورگان چانگرای, که در حال حاضر به طور مشترک با موگابه و حزب «پی اف», دولت را اداره می کنند, مراسم استقبال از احمدی نژاد را بایکوت کرد».(5)
سایت فارسی بی بی سی هم نوشت: «گروه های مدافع حقوق بشر و تشکل های روزنامه نگاران زیمبابوه، دعوت از محمود احمدی نژاد را به دلیل آنچه که نقض حقوق بشر توسط دولت او دانسته اند، مورد انتقاد قرار داده اند».(6)
رادیو دویچه وله آلمان گزارش داد: «تشکلهای روزنامهنگاران زیمبابوه نیز با اشاره به نحوه برخورد جمهوری اسلامی پس از انتخابات با رسانههای جمعی، دعوت از احمدینژاد را اقدامی نادرست و توهین به مردم ایران دانستهاند».(7)
حزب ام دی سی, متعلق به مورگان تسون, نخست وزیر زیمبابوه احمدی نژاد را «دلال جنگ» و پایمال کننده حقوق بشر و یک «جلاد» لقب داده است. (8)
در عین حال بهترین و گیرا تر از همه این لقب بود: حزب ام دی سی دعوت از احمدی نژاد برای سرمایه گذاری در زیمبابوه را به «دعوت از پشه برای درمان مالاریا» تشبیه کرد.(9)
اگرچه این توصیف نزدیک به واقعیت است اما زیادی بخشش می کند. پشه احمدی نژادی نه تنها مالاریایی بلکه ناقل انواع و اقسام بیماری های مُسری شناخته شده و ناشناخته دیگری مانند امراض ایدئولوژیک و سیاسی هم هست. قابل توجه دولتمردان فعلی عراق که چشم طمع به دلاوران اشرف دوخته و اواخر عمر سیاسی خود را در بستر تیمارستان خامنه ای سپری می کنند, پشه احمدی نژادی نه دوا و درمان بلکه حامل امراض واگیردار کشنده ای است. هرکه از آن دوری جست سالم ماند و عاقبت به خیر شد.
به هر حال, رادیو دویچه وله جزئیات سفر احمدی نژاد به زیمبابوه را اینگونه شرح می دهد: «چند هفته پیش ... دولت احمدی نژاد تائید کرد که او در مراسم گشایش نمایشگاه بازرگانی در بولاوایو، دومین شهر بزرگ زیمبابوه، حضور خواهد یافت. ... هدف از برگزاری این نمایشگاه جلب کمک و سرمایهگذاری خارجی است ... اما بسیاری از کشورهای غربی به شرکت در این نمایشگاه تمایلی نشان ندادهاند. ... زیمبابوه با بالاترین نرخ تورم در جهان، بیکاری گسترده و با فساد وسیع در تشکیلات حکومتی روبروست. در این شرایط بسیار وخیم، موگابه انتظار دارد که جمهوری اسلامی برای جبران کمبود سرمایهگذاری کشورهای غربی، به طور گسترده در اقتصاد این کشور سرمایهگذاری کند».(10)
از این رو, «پرنس ارفع الدوله» با حراج سرمایه ملت ایران در زیمبابوه ولخرجی کرده و منجمله یک شرکت مونتاژ تراکتور هم راه انداخته است. آن هم در حالی که محض نمونه کارخانه تراکتور سازی تبریز بر اثر کمبود مواد اولیه و واردات بی رویه تراکتورهای خارجی در حال ورشکستگی است و شمار زیادی از کارگران خود را اخراج کرده است. زندگی ۳۲۰۰ کارگر این کارخانه به تباهی کشیده شده است.(11)
در عین حال احمدی نژاد با چنین وضع اسف بار و ورشکستگی صنایع داخلی, در سفر خود به زیمبابوه صحبت از قدرت و اقتدار رژیم قرون وسطایی و کذا و کذا می کند. به قول مرحوم دهخدا:
«امان از دوغ لیلی
ماستش کم بود آبش خیلی»(12)
لازم به ذکر است که مالاریای احمدی نژادی قرار است به اوگاندا هم سرایت نماید تا گدایی رای این کشور در شورای امنیت ملل متحد را کند. به راستی به یمن قیام سراسری مردم ایران, انزوا و عجز ولی فقیه افیونی رژیم تا چه حد وخیم شده است!
به هر حال داستان انزاوی رژیم و پولارازیسیون بین المللی در قبال آخوندها تازه آغاز شده و قطب بندی جهانی در مقابل خامنه ای و شرکا رو به رشد و تکامل هرچه بیشتر است. به برکت طوفان های سرنگونی طلب برخاسته از ایستادگی قهرمانان شهر شرف و زنان و مردان جوان و اشرف نشان ایران, پشه های ارتجاعی حاکم بر ایران هم مانند سایر دیکتاتورها «نه در غربت دلشان شاد و نه رویی در وطن دارند».(13)
پاورقی ها
(1) تیتر مقاله: ««هیتلر» موگابه حملات تروریستی کینه توزانه را دامن می زند», 26 مارس 2003. آدرس اینترنتی مقاله به زبان انگلیسی: http://www.telegraph.co.uk/expat/expatnews/4186630/Hitler-Mugabe-launches-revenge-terror-attacks.html
(2) همانجا
(3) تیتر مقاله: «شبه نظامیان رابرت موگابه همسر مخالف او را زنده زنده می سوزانند», 12 ژوئن 2008. آدرس مقاله به زبان انگلیسی: http://www.timesonline.co.uk/tol/news/world/africa/article4116638.ece
(4) ویدیوی منتشر شده در یوتوب: http://www.youtube.com/watch?v=GzY-PdiMjaI&feature=youtube_gdata
(6) http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/04/100422_l38_iran_zimbabwe_talks.shtml
(7) http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5494302,00.html
(10) http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5494302,00.html
(12) از نکات طنز مرحوم دهخدا در «چرند و پرند»
(13) همانجا