جنگ و جدال باندهای رژیم آخوندی بر سر بحران اقتصادی

رسانه های حکومتی بادرج مطالبی در باره بحران مرگبار اقتصادی رژیم تلاش می کنند گناه این وضعیت را مستقیم یا غیر مستقیم به گردن باندرقیب بیندازند.

خبرگزاری نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران که همراه با بیت خامنه ای بربخش عمده اقتصاد و معاملات چنگ انداخته و مهمترین عامل فساد و بحران است، بادرج مطالبی تلاش می کند باند رقیب را که به کرسیهای مجلس آخوندی رسیده زیر ضرب ببرد. اما آنچه که در جریان درگیریهای باندی بر ملا میشود، بی علاج بودن این بحران و در ماندگی تمامیت رژیم است.
این خبرگزاری در تاریخ .... مطلبی در این زمینه از حسین کنعانی عضو مجمع تشخیص مصلحت و دبیر کمیسیون اصل44 آن را درج کرده است .
وی می نویسد؟: «ما الان پنج برنامه را پشت‌سر گذاشتیم و وارد ششمین برنامه می‌شویم. خود من هم که در مجمع تشخیص مصلحت دبیر کمیسیون اصل44 هستم و در تدوین برنامه ششم مسوولیت دارم و این بحث‌ها را بررسی می‌کنم، نتوانسته‌ام یک نظام اقتصادی از برنامه ششمی که دولت تعیین کرده، درآورم. حتی اگر این برنامه هم تصویب شود آن نظام مدیریت و برنامه‌ریزی که قصد دارد این برنامه را اجرا یا پیاده کند، باز مشخص نیست.
هر نماینده‌ای به دنبال این است که پروژه‌هایی را برای مناطق مختلف خود ببرد تا بتواند برای دوره بعد هم رای بگیرد. شما می‌بینید که فولاد و پتروشیمی را جایی می‌برند که اصلاً با آن منطقه تناسب ندارد چرا که تحت فشار و تهدیدات نمایندگان آن شهرستان بوده و متناسب با آن آمایش سرزمینی که قاعدتاً هر نقطه‌ای از کشور دارد و باید بر اساس پتانسیل‌های موجود، برنامه‌ریزی و تقسیم قدرت شود، رعایت نشده و ما هنوز سردرگم هستیم و طرح‌های آمایشی سرزمینی ما دستخوش لابی‌های سیاسی است.
نمایندگان مختلف همواره شعارهای زیادی درباره مسائل اقتصادی داده‌اند که این شعارها نه‌تنها کمکی به توسعه کشور نکرده بلکه در مواردی با وارونه جلوه دادن اصول اقتصادی توسعه را با مشکل مواجه کرده است. البته ریشه این رفتارها را می‌توان در اقتصاد نفتی کشور و فقدان نظام حزبی جست‌وجو کرد.
نمایندگان عمدتاً به دنبال آن بوده‌اند که بخشی از منابع حاصل از فروش نفت را به نام شهر خود زنند و بدون توجه فضای کلان اقتصادی کشور به دنبال منافع محلی و نه ملی باشند.
جریان‌هایی که به پیروزی رسیده‌اند عملاً حرفی درباره اقتصاد نداشته‌اند. از این‌رو با توجه به چنین سابقه‌ای بعید است که بتوانیم در مجلس آینده نیز به سمتی برویم که پارلمان ما با تفکر اقتصادی مشخصی وارد عرصه قانونگذاری شود.
در دوران تبلیغات شعارهایی را اعلام می‌کنند و وعده‌هایی را می‌دهند که پس از انتخابات از عهده آن بر‌نمی‌آیند. در حالی که اصلاً برنامه‌ای در کار نیست و بخشی از آمال و آرزوها و شعارهای سیاسی در فضای هیجانی دوره تبلیغات داده می‌شود که پس از انتخابات تب آن هم فرو می‌خوابد.
اگر الان از نمایندگان مجلس سوال کنید که نظام اقتصادی کشور را چگونه می‌بینند و راهکارهایشان چیست، هر کدام آنها یک نگاه دارند.
ما قوانینی را در این 37 ساله وضع کرده‌ایم که مرتباً ناقض همدیگر شدند و یک خط مشخصی را دنبال نکردند.
در طول سال‌های گذشته نتوانسته‌ایم برنامه‌ریزی منسجمی را در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصاد ارائه دهیم به همین دلیل هیچ‌گاه به خط‌مشی مشخصی نرسیده‌ایم. به عنوان مثال الان از اصلاح‌طلبان، اعتدالیون، مستقل‌ها یا اصولگرایان بپرسید که نظام اقتصادی‌تان چیست؟ خواهید دید ادبیات یا تعاریفی که از نظام اقتصادی می‌کنند، کاملاً متناقض یکدیگر بوده و عملاً ما را به سرمنزل مقصود نخواهد رساند.
وقتی نظام سیاسی ما نمی‌تواند یک لیست منسجم با یک برنامه سیاسی منسجم را ارائه کند و عناصری را که در تناقض یا تعارض با همدیگر هستند و بعضاً هیچ‌گونه هم‌افزایی را با هم ندارند، وارد پارلمان می‌کند، چه انتظاری از خروجی مجلس دارید؟
وقتی عملکرد برخی از نمایندگان را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که بسیاری از به‌هم‌ریختگی اوضاع اقتصادی به خاطر همین کلنگ‌های سیاسی و فشار همین نمایندگان بوده است. یعنی اگر عقل سلیمی در مجلس طی این سال‌ها وجود داشت و به جای اینکه منطقه‌نگر باشند نگاه وسیع‌تری داشتند، شاید این اتفاقات رخ نمی‌داد
 پس با این اوصاف نمی‌توانیم امیدوار باشیم که از مجلس بعدی هم یک نوع تفکر اقتصادی واحد از تمام نحله‌های فکری بیرون بیاید و به قول شما ملغمه‌ای از افکار لیبرالیستی، سوسیالیستی یا اقتصاد اسلامی درآید! درواقع یک آش شله‌قلمکار از تمام اینهاست»