در این دیدار موسوی ضمن تشکر از کسانی که تنور جبههای جنگ ضدمیهنی خمینی را گرم میکردند ، گفت:
«سخنان و نظرات شما مهم است خصوصا که ریشه در انقلاب دارید و دلتان برای آن فضای نورانی و معنوی که انقلاب اسلامی بشارت آن را داد تنگ شده است و دنبال آن فضایید».
موسوی در این دیدار از جمله به خاطرات خود از اعزام اجباری نیرو از شهر فقر زده بشاگرد یادآوری کرد:« در اوایل جنگ به بشاگرد رفته بودیم؛ منطقه ای که قبل از انقلاب برده فروشی در آن رواج داشت. منطقه ای فقیر با فضایی بسته. تنها سرمایه ای که آن مجموعه داشت و ما از درون کپر می دیدیم چند بزغاله و مرغ بود. اما از همین بشاگرد افرادی بودند که خودشان را به جبهه رساندند.».
موسوی به سران رژیم نصیحت کرد که
«مردم برادران و خواهران هم هستند. صحنه های زدن، کشتن یا خبرهایی که درباره زندان ها هست و توقیف روزنامه ها روی آنان تاثیر بد می گذارد. بنده اصلا به این روزنامه یا آن روزنامه متمایل نیستم ولی مگر چکار کردند که آنها را قیچی کردید و بستید؟»
موسوی با اشاره به تهدید سپاه مبنی بر لغو امتیاز فعالیت مجمع روحانیون مبارز گفت: «آنها نگاهشان اینطوری ست، می خواهند تمام تشکل ها را از بین ببرند و یقیناً بعد به حساب بقیه ی تشکل ها و گروه ها خواهند رسید». با این همه موسوی اعتقاد خود را که هرگز در فکر ایستادگی در مقابل ولی فقیه نبوده و نیست تکرار کرد:: «ما در این مصاف، نمی خواهیم که شمشیر بکشیم و با یک حالت رزمی به میدان برویم. ما تنها عنصری که داریم و قدرتش از همه اینها بیشتر است ایمان و آگاهی است».
وی بلافاصله توضیح داد که منظورش از «ایمان»، پیروی از دینی است که خمینی مطرح کرده است:« ایمان به یک دین رئوف و دینی که امام مطرح کرد».
موسوی برای« روشن شدن بیشتر مشخصات جنبش» تصریح کرد که خواهان کنار رفتن باند خامنهای از قدرت نیست:« باید به مردم بگوییم ما دنبال قدرت و دسترسی به قدرت نیستیم. حکومت مال همان کسانی باشد که الان هست اما این معیارهایی که مطابق اسلام و فطرت است را رعایت کنند. … بگذارند رسانه ها آزاد باشند. ما نمی خواهیم رسانه ایی باشد که به دین فحاشی کند.».
موسوی به کرات از خمینی ستایش کرد و از جمله روش او را در پنهان کردن عقایدش درباره آنچه در نظر داشت در دوران حکومت انجام بدهد ستود:« اگر ده سال قبل از انقلاب به حضرت امام (ره) می گفتند حکومت شاه که سرنگون شد ابعاد حکومت شما چیست؟ ایشان مثل کمونیست ها و مارکسیست ها نظر مشخص نمی دادند مبنی بر اینکه ابعادش، مشخصاتش این باشد مجلسش این باشد، بعد براساس آن باید حرکت بکنیم».
موسوی یک بار دیگر برای اجابت خواسته ولی فقیه به مرزبندی همراه با لجنپراکنی نسبت به مجاهدین پرداخت: «این روشی که هر کس بر خلاف شما صحبت کند و راه حلی ارائه دهد را صهیونیست یا منافق می نامید و او دلبسته به آمریکا، برانداز و محارب می شود این به نفع شما و به نفع کشور نیست ،این تقویت محارب و منافق است. منافقین با این جنایت هایی که در داخل کشور داشته اند ، با این همکاری هایی که با صدام داشتند مرده ای شده بودند که ننگ ابدی بر پیشانی انها مانده است. شما وقتی فرزندان این ملت که دو سه میلیونشان در یک روز یک خیابان را پر می کنند به منافقین نسبت می دهید ، آیا شما منافقین را تضعیف می کنید؟ یا نفاق را تقویت می کنید؟»
موسوی از این که جوانان در مبارزه به رژیم به راه و روشهای رادیکال رو بیاورند و اظهار نگرانی کرد:«جوانان هرگز به راه حل های خشن روی نیاورند. چون با این همه دستگیری و سرکوب و زدن و گرفتن به جامعه نمی توان مطمئن بود. در آینده حرکت های خشن و تند یقیناً به ضرر ملت ماست و به ضرر جنبش سبز است که باید مراقب باشیم این اتفاق نیفتد» .
به نوشته سایت کلمه، موسوی«در پایان با یاد دوباره روزهای جبهه و جنگ گفت: بنده در انتها باز هم برمی گردم به صحنه های جبهه ها. من همیشه غبطه می خوردم به آن فضاهای نورانی، طوری نشود که از آن فضاهای روحانی نتوانیم به راحتی در جامعه صحبت کنیم. زیرا الان چنین حالتی بوجود آمده که کم کم این ارزش ها هم دارد زیر سؤال می رود».