حسین پویا: "عاقا" و "طلاب جوان"!

ایام عید است. دهنتان را شیرین کنید.
داستان سخنرانی بی سر و ته خامنه ای برای تعدادی از آخوندهای حوزه قم.
دوستان شرح سخنرانی من گوش کنید
قصه جالب و مامانی من گوش کنید
******

غرق اینترنت و مشغول تماشا بودم
سخت حیران سخنرانی عاقا بودم

بسکه شیرین و ملس بود سخنهاش همه
گویی اندر وسط خمره حلوا بودم

اثر آن سخنان بر من شیدای شکار
آنچنان بود که گویی خودم آنجا بودم

دوش تا دوش نشسته طلبه، پیر و جوان
من حیرت زده هم یکه و تنها بودم

ریش عاقا چه تکان های شدیدی می خورد
بی سبب نیست که من عاشق "بزها" بودم

مانده بودم که چرا حضرت عاقا عصبی ست
بی خبر از کلک "کوسه دریا" بودم

فکر عاقا همه این بود که فتوا بدهد
من در اندیشه ز "بد بوئی" فتوا بودم

او همی گفت سخن از کلک "دژمن" و من
فکر ظاهر شدنش در توی "سیما" بودم

بود سرتاسر حرفاش همه "شعر" و شعار
لیک در روضه او من پی معنا بودم

خوب "حرفید" و در آخر که تموم شد حرفاش
آگه از علت دلتنگی عاقا بودم
******
جام زهر اتمی خسته و زارش کرده
پشمشو ریخته، درمانده و خوارش کرده