سرگرد خلبان احمدرضا خسروی، در این باره گفت: ”"به دلیل تفاوت اعتقادی که با نظام داشتم و چون اعتقادی به آن نداشتم و به واسطه شغلم مجبور می شدم کارهایی را انجام بدهم که فرماندهان از من میخواستند، از جمله شرکت در مراسم مذهبی که من اعتقادی به انجام این کارها نداشتم و برایم تضادی به وجود آورده بود. و به دلیل مشکلاتی که با سیاستهای نظام داشتم، چون سیاست نظام بر مبنای مردم فریبی، ریا و دروغ بود."
وی افزود: " مسئله دیگری که منجر به استعفای من و فرارم از ایران شد این بود که تمام کارهایم و زندگی شخصی ام نیز تحت کنترل و مکالماتم تحت شنود بودند. من در زندگی شخصی آزادی نداشتم و حتی به این سبب تلفن همسر من نیز تحت کنترل بود که کنکاش بیش از حد مسئولین آزارم میداد.
این سرگرد خلبان درباره ربودنش توسط مزدوران رژیم آخوندی گفت: ” ماجرا از اینجا آغاز شد که مامورین اطلاعاتی نظام طی کنترل تلفن همسرم متوجه شده بودند من در چه شهری زندگی و در کجا کار میکنم. روزی که قصد بر ربودنم داشتند پلیس ترکیه با من تماس گرفت و گفت سریعا برو خانه و بیرون نیا تا خبر بدهیم. …پلیس پس از دستگیری دو شخصی که قصد ربودن مرا داشتند، مرا به دادگاه احضار کرده و قاضی دادگاه دو پاسپورت به من نشان داد و گفت اینها را می شناسی؟ عکسی از تو در جیب آنها بوده و مدعی هستند که از تو طلبکارند و می گویند که برای اخذ آن پول پیش تو آمده اند و دوست تو هستند، که من گفتم خیر آنها را نمیشناسم. حتا صدایی ضبط شده از شخصی به نام “حاجی” برای من گذاشتند تا ببینند او را می شناسم یا نه، که صدایش برایم آشنا بود ولی نامش را به خاطر نمی آوردم. بنابر اعتراف این دو آدم ربا، این شخص که به او حاجی می گفتند به آنها پول داده بود تا من را برباید و به ایران برگردانند. پلیس ترکیه حتی وسایل مربوط به آدم ربایی مانند چسب، طناب و ماده بیهوشی نزد آنها پیدا کرده بود که در نهایت منجر به صدور حکم شش سال و هشت ماه حبس برای هر کدام از آنها از سوی دادگاه ترکیه شد."
وی در مورد واکنش رژیم به فرارش از کشور گفت: " ”وقتی جمهوری اسلامی با این عملکرد من مواجه شد شروع به تبلیغات منفی علیه من کرد، تهمت جاسوسی، معاندت با نظام و منافق بودن به من زدند که من را آنقدر عصبانی کردند که گفتم بله، اصلا من جاسوسم، ضد ولایت فقیه ام و با دین شما و نظام شما دشمنم و هرکاری که بتوانم علیه شما انجام میدهم و از شما و سیاست هایتان متنفرم و برایم مهم نیست که چه تهمتی به من بزنند، همین که پوزه تان را به خاک مالیدم برای من کافی است“.
لعربیه - ۲۶ فروردین ۹۵