دراین رابطه رئیس حکومتی در مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی کشور طی سخنانی با اشاره به ابعاد بحران خشکسالی در ایران گفت: «در خشکسالی بلندمدت کشور، یک بدهی بزرگ انباشته شده به طبیعت وجود دارد که صرف نظر از دلایل و ریشه های طبیعی یا انسان ساز آن، این بدهی باید به مرور زمان پاک شود، کما اینکه بر مبنای شاخص ٧ ساله پایش خشکسالی، افزون بر ٨٠ درصد سطح کشور حتی در مناطقی که بارش های سنگین اخیر روی داد، همچنان با خشکسالی انباشته شده مواجه هستند».
منظور این کارگزار حکومتی از هفت سال پایش خشکسالی همان سیستم , طرح ها و پیش بینی هایی است که منطقا رژیم آخوندی می بایست در این مدت زمان برای مقابله با روند روبه رشد خشکسالی اتخاذ می کرد. اکنون در نبود برنامه و طرح های جامع مشاهده می شود که چگونه محیط زیست کشور دستخوش بحران های کمرشکن شده است. بحران هایی همچون خشک شدن منابع زیر زمینی آب, دریاچه ها, تالاب ها و رودخانه ها تنها بخش کوچکی از ابعاد بحران خشکسالی در ایران می باشد.
نمونه هایی همچون دریاچه ارومیه, تالاب گاو خونی, دریاچه پریشان, بختگان, مهارلو و یا رودخانه زاینده رود تنها بینه های کوچکی از ابعاد سیاست های مخرب رژیم آخوندی را به نمایش می گذارند.
این کارگزار حکومتی در ادامه (خبرگزاری حکومتی ایسنا 17 اردیبهشت 1394) ضمن ریختن آب پاکی بردستان مردم ایران, با اشاره به اینکه بحران زیست محیطی که در بلندمدت رخ می دهد، به هیچ وجه در کوتاه مدت حل نمی شود، افزود: «کشور ما دچار خشکسالی انباشته شده و درازمدت است و این معضل با وجود بارش های سنگین اخیر هنوز به قوت خود باقی است».
بحران خشکسالی در ایران تحت حاکمیت ولی فقیه بحدی است که سایت حکومتی تابناک (15 فروردین 1394) در مقاله ای ابعاد تیره و تار آن را اینگونه به تصویر کشیده است: بحران خشکسالی «در حالی است که همزمان با کاهش سطح ذخایر آب سدها، از خشک شدن دریاچهها و تالابهایی که قرن های متمادی پابرجا بوده اند هم میشنویم و علاوه بر آن زندگی مان را در چنبره گرد و غبارهایی میبینیم که یکی از منشاهای تولیدشان، آبرفت هایی است که در کف بستر این دریاچه ها گرد آمده بودند و حالا با خشک شدن تالاب ها، اسیر دست باد شده و حکم بلایی را مییابند که بر سرمان نازل میشود».