برای نمونه یک گزارش حکومتی با اعتراف به عملی حکومت در این رابطه از وجود آلودگی ۲۹ روزه در استان کرمانشاه و لرستان خبر داده است؛ بنابراین گزارش (خبرگزاری حکومتی ایرنا 29 خرداد 1395): «مگر میشود در آلودگی ۲۹ برابری حد مجاز نفس کشید و بهدرستی کارکرد، مگر نه اینکه شهرهای بزرگ و استانهای کلان در آلودگیهایی بهمراتب کمتر از وضعیت کنونی لرستان تعطیلشدهاند. ریههای مردم در لرستان زحمت مضاعف و بار بیشتری را متحمل شده و البته چشمهایی که در میان نادیده انگاشتنها بهسختی باز میشود. غبار این روزها همسفره سحر و افطار لرستانیها شده و هرلحظه با سرعت بیشتری خود را به ریههای میزبان روزهدار میرساند».
همچنین مدیرکل حکومتی در استانداری لرستان با اشاره به ابعاد وخیم آلودگی هوا در تمامی شهرهای این استان افزود: «در حال حاضر میزان ذرات ریزودرشت آلاینده هوای استان به ترتیب 730 و یک هزار و 40 میکروگرم برمتر مکعب است که این میزان 22 برابر حد مجاز است».
وی ادامه داد: «استاندارد غلظت ذرات ریز (2.5 میکرون) 35 میکروگرم بر مترمکعب و استاندارد ذرات درشت (10 میکرون) نیز 150 میکروگرم بر مترمکعب است».
یک استاد دانشگاه در رابطه با افزایش شدید آلایندهها و میزان آنها پیشتر گفته بود: «وقتی در مورد ذرات کمتر از 2.5 میکرون صحبت میکنیم که یکی از آلایندههای شهری است، آلایندهای نیست که از زمین بلند شود و 50 کیلومتر آنطرفتر بنشیند، ممکن است هزار کیلومتر بعد رسوب کند و خودش را نشان میدهد». (سایت حکومتی زیستبوم 9 تیر 1394)
لذا با توجه به این اعترافات اکنون میتوان بهدرستی انگشت اتهام را بهسوی متولیان دیکتاتوری خامنهای دراز کرد و آنان را بهدلیل بیعملی و بیتفاوتی نسبت به جان میلیونها هموطن، مسبب اصلی چنین پدیدهای زیستمحیطی قلمداد نمود. همچنین با نگاهی به بحران رشد ریز گردها در ایران که در اصطلاح عوام به آن “گردوغبار» نیز میگویند، میتوان بهیقین گفت که ریشه اصلی آن در خشکسالی گسترده در کشور، بحران آبی و زیستمحیطی نهفته است. بر این سیاق اکنون شاهد هستیم که با کمترین وزش بادهای شمالی، ریز گردها به حرکت درآمده و در مسیر خود با هجوم به مناطق مسکونی، جان بسیاری از هموطنان امان را به خطر میاندازند.
بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که میتوان با این پدیده و درصورتیکه عزمی جدی برای آن در بین متولیان حکومت باشد، مقابله نمود؛ اما همگان شاهد هستند که تمامی دولتهای دستنشانده ولیفقیه نهتنها چنین عزمی را تا به امروز از خود به نمایش نگذاشتهاند، بلکه با تخریب عامدانه محیطزیست، خشک نمودن دریا و دریاچهها، رودخانهها، تالابها و یا بستن سدهای غیراستاندارد، به این بحران زیستمحیطی ضریب دوچندان زدهاند. نمونتا پدیدهی شومی به نام «زمینخواری و جنگل خواری» که از سوی متولیان نظام آخوندی برای غارت اموال ملی به اجرا درآمده است، تماماً به تخریب جنگلها، مراتع سبز و پوشش گیاهی در چنین مناطقی راه برده و بهتبع آن بهترین بستر را برای رشد و نمو و هجوم ریز گردها ایجاد کرده است.