مجری: بینندگان عزیز! در محضر مقام عظمای ولایت هستیم و از تعدادی از شعرای جوان طلبه و غیره دعوت کردیم که به دعوت مقام عظمای ولایت لبیک بگویند و در محضر ایشان اشعاری در باره خیانت استکبارجهانی در قضیه برجام و همچنین بقیه مسائل مورد علاقه مقام عظما بخوانند. با اجازه مقام عظمای ولایت....
خامنه ای: آورین آورین. بنده یک بار نمازم دیر شده بود مجبور شدم از قطار که با سرعت زیادی حرکت می کرد پائین بپرم و نمازم را بخوانم و دوباره توی قطار بپرم. شاعر باید پرنده باشد. بنده معتقد هستم که مشاعره از پایه های ادب و علوم حوزه ای بوده. کار خوبی می کنید که این مراسم الهی را در محضر بنده راه می اندازید. بفرمائید شروع کنید.
مجری: اولین شرکت کننده ما یکی از شاعران میانسال هستند که هم شعر میگن و هم مداح هستند و هم در بیزنس برج سازی و واردات مشتقات نفتی موفقیتهای چشمگیری داشته اند و البته هم از لباس شخصی های خوب ما هستند و هم نماینده مجلس هستند و هم در هنر کفتربازی سرآمد هستن. خوب برادر گرامی ضمن معرفی خودتون، چند بیت از سروده هاتون رو که با الف شروع میشه بخوانید
شرکت کننده: بسمه تعالی. با درود به مقام عظمای ولایت که هرچه برج و ماشین و خانه و غیره داریم از ایشان داریم. عرض کنم که می فرماید که،...... یعنی در واقع خود بنده می فرمایم که:
ای اوبامای پریشان، موی خود را فر زدی
عهد بستی با امام و حیف بعدش جر زدی
قول دادی یکشبه تحریم ها شُل می شود
بر اصول دیپلوماسی جفتک قاطر زدی
خامنه ای: احسنت. احسنت. آورین. آورین. جفتک قاطر زدی. بنده البته با قاطر مسئله ای ندارم اما این مردک خاک برسر به ما جفتک زد و بنده هنوز دردش رو احساس می کنم.
مجری: آفرین بر برادر کفتربازمون. خوب حالا شما برادر که طلبه هستید و اون جلو نشستید، "ی" بدید!
طلبه: بسمه تعالی شانه. با اجازه مقام عظمای ولایت
یارب تو در این شبای روزه
شیطان رو بکن تو توی کوزه
هرکس که شکسته قلب عاقا
در روز جزا بشه رفوزه
خامنه ای: آورین آورین. شما برادر طلبه مایه سربلندی بنده هستید. البته بنده با کوزه مشکل ندارم اما این شیطان بزرگ برای ما مشکل درست کرده.
مجری: خوب حالا یک شاعر جوان می خوایم که به خاطر شادی مقام عظمای ولایت یک "ه" با حال بده...... بله شما خواهر..... شما بفرما
زن جوان: بنده شهلا هستم، از فدائیان مقام عظما. می فرماید که:
هرکه با عظما سر و کارش فتاد
می شود روز جزا بسیار شاد
هرکه با عظما اگر دشمن شود
در قیامت شیشه روغن شود
خامنه ای: آورین . آورین. بعدا این شعر را در تلویزیون دو سه بار نشان بدهند که جوانان ما از محتوای شعر آموزش بگیرن.
مجری: خوب حالا یک داوطلب می خوایم که دال بده. ......نبود؟ .... مثل اینکه شعرای بیت رهبری اهل دال دادن نیستن. خوب باشه هرچه دوست دارید بدید. منظورم البته صداهای ناجور نیست . ها ها ها ها. شما برادر.... شما. بفرمائید
جوان ریشو: بنده دانشجوی سال سوم پزشکی هستم و انشاء اله قصد رفتن به سوریه دارم و دربرگشت قرار است که دکترای بنده رو سه چهار سال زودتر بدن که بتوانم در خدمت مقام عظمای ولایت زودتر وارد مبارزات انتخاباتی بشم. شعری گفته ام برای مقام عظما که.....
خامنه ای: صبرکن برادر صبرکن. شما لازم نیست به سوریه بروید. از قول بنده بگوئید که زودتر دکترای شما را بدهند و در همان دانشگاه به عنوان استاد شروع به کار کنید. استادان ما باید حزب اللهی باشند. خوب حالا شعرت را بخوان.
جوان: البته به سبک مبهم گفته شده:
ابن سینا بچه ی سینا بود
افتخار ما ولی عظما بود
کفش عاقا مثل دمپایی بود
رای روحانی مال عاقا بود
ابن ملجم نیز گاهی ملجم است
شعر بنده گفتمانش مبهم است
خامنه ای: احسنت. احسنت. این "بُوَد" ها را بیشتر هم بگید در صنعت شعر ایجاز به حساب میاد. شعر مبهم محکم و مغزداری بود. اجرکم کثیرا. ... اما جناب آقای مجری من شنیده ام که در بین شعرای طرفدار بنده کسانی هم هستند که شعر نو می گویند و اهل تجدد و نوگرایی هستند. این خودش افتخار بزرگی برای نظام الهی. البته بنده مخالفتی با شعر کهنه ندارم اما شعر نو هم گاهی لازم است. باید با زمان جلو رفت.
مجری: سروران گرامی، کی بود اون جوانمردی که دست راستش رو کرد توی جیب بغلش و یک شعر نو برای انبساط خاطر و شادی دل مقام عظما بیرون آورد؟ .... شما برادر... شما بفرما. لازم نیست خودت رو معرفی کنی فقط شعرت رو بخوان و اگه عاقا را شاد کردی خوشبختی خودش میاد در خونه ت رو می زنه. بفرما.
جوان ریشو: بله.... عرض کنم که .... بسمه تعالی. شعر بنده هم قسمت نو داره و هم قسمت کهنه داره.
تا توانی ای جوان باخرد سرشار باش
بهر حفظ این حکومت، روزها آچار باش
گر به تو نوشابه ای دادند بر ضد برجام باااااااااش
ذره ذره..... قطره قطره... بااااااااااااااش
باز هم در محضر عظما
روی زانوی عدالت
مار باش......بیکار باش...... هشیار باش...... شلوار باش
در جبهه ها سردار باش....... سردار باش
خامنه ای: احسنت. احسنت. آورین آورین. سردار باش. شلوار باش. آمار باش. افسار باش. آبدار باش. شماها افتخار ادب و هنر این کشور هستید و بنده به مسئولین توصیه می کنم که اداره ادب و هنر این کشور را به دست جوانان مسئول و با استعداد و هنرمندی مثل شما بدهند و بیخود مملکت را علاف یک عده شاعر نما که هزار بیت شعر بگن نه توش مقام عظما داره و نه برجام و اوبامای خائن داره نکنن. شما هم به دفتر بنده مراجعه کنید. ما به استعدادهایی مثل شما نیاز داریم.
مجری: ضمن تشکر از مقام عظمای ولایت از بقیه شاعران هم دعوت می کنم یک نسخه از شعرشون رو به دفتر عاقا تحویل بدن تا بعدا برای انتخاب مقامات کشوری و لشگری از اونا و اشعارشون استفاده بشه. والسلام علیکم و رحمه اله.