واژه نامه این رژیم که در ان "لاجوردی جلاد" با عنوان خدمتگزار و نمایندگان ولی فقیه که احکام شکنجه و إعدام نوجوانان را صادر میکنند"قاضی" نامیده میشوند، نه فرهنگ ایرانی، بلکه " فرهنگ اخوندی" است که از زمان روی کار امدن "جمهوری باصطلاح اسلامی" به جامعه ایران "تزریق" شده و در ایران ازاد فردا، در مرحله "ترک اعتیاد" بایستی از بدن جامعه بیمار ایران خارج شود و با فرهنگ اصیل ایرانی جایگزین گردد.
در این داستان "فیش های حقوقی میلیاردی" هم بجای اینکه این مدیران که از "بیت المال" مردم دزدی کرده اند، بازداشت شوند، از انجا که " چاقو دسته خودش را نمیبرد!" استعفا! میدهند انهم استعفای دستجمعی! قربان شوم خدا را، یک بام و دو هوا را!
رئیس جمهور ارتجاع حاکم که خودش خوب میداند که در تمام جنایتهای این رژیم سهیم بوده و حالا میخواهد نقش "منتقد نظام" را بازی کند و در یکی از افاضات اخیرش با کنایه به باند رقیب و قوه قضاییه گفته بود: "هرچه بگندد نمکش میزنند، وای به وقتی که بگندد نمک" حالا در این داستان "فیش های حقوقی" بدجوری قافیه را باخته و ریش بنفش خودش هم گیر کرده است.
اما واقعیت چیست؟
واقعیت اینست که قبل از مدیران بانکها و شرکتها، که لایه چهارم و پنجم گردانندگان نظام ولایت فقیه هستند، لایه بالایی حاکمیت دزدان اصلی و کلان دزدها هستند.
واقعیت اینست که مردم ایران سی و پنج سال پیش در روز ٣٠ خرداد ١٣٦٠ رأی منفی خود را به این رژیم دادند و پس از ان این رژیم و همه مسؤولین و کارگزاران ان دیگر هیچ مشروعیتی ندارند و هر کارگزاری از اولین روز تصدی هر مقام و موقعیت در هر سطحی غاصب محسوب میشوند و لذا دیگر بکار بردن کلمه "استعفا" نابجاست و تک به تک دست اندر کاران این رژیم حتی قبل از اینکه "فیش هایشان" افشاء بشود، "مجرم" هستند و بخاطر غصب حق حاکمیت مردم ایران، بایستی به زیر کشیده شده و سرنگون شوند.
حکم این رژیم با تمام اجزا و دسته بندیها و جناحهایش سرنگونی است و چنین خواهد شد.