بله واقعیت این است که در حاکمیت چپاولگر آخوندی اکنون دیگر کمتر خانواده ای است که با بحرانی به نام «گرسنگی» دست و پنچه نرم نکند. حذف کالاهای اساسی، درمانی، داروئی و یا مواد غذایی مانند گوشت مواد پروتئینی، لبنیات و میوه و سبزی جات از سفره های مردم که خود را در انواع و اقسام بیماری ها و بویژه در میان کودکان و نوجوانان به نمایش گذاشته است، تنها بخش کوچکی از این وضعیت بحرانی است.
بحران معیشت و بیکاری که در پاره ای از استان های کشور به مرز ۶۰ درصد نیز رسیده است به یقین معضلی لاینحل در این دیکتاتوری سرکوبگر باقی خواهد ماند؛ زیرا هیچکدام از دولت های دست نشانده ولی فقیه نه می توانند و نه خواستار حل معضلات و مشکلات اقتصادی مردم می باشند. رژیم آخوندی در کلیت اش فقر و بدبختی زاست، زیرا فقر لشکر محتاجان و نیازمندان را با خود بهمراه می آورد، همان نیرویی که دیکتاتوری خامنه ای با سوء استفاده از نیازهای صنفی و معیشتی، آنان را بازیچه مطامع بنیادگرایانه حکومت در سوریه، عراق، یمن و لبنان کرده و یا بعنوان نیروهای یکبار مصرف در پروژه های تروریستی به کار می گیرد.
این کارگزار دولت «تدبیر و امید» در ادامه به وجود بحران های اقتصادی در حاکمیت طی چند دهه گذشته اعتراف کرده و می افزاید: «حقیقت این است که با عدم توازن و تعادل در چرخه اقتصادی کشور روبرو هستیم که ناشی از برنامهریزیهای غلط دهه های گذشته است. طی این سال ها نظام بودجه ریزی نادرستی بر کشور حاکم بوده و متاسفانه طی این مدت تغییرات ساختاری و اساسی نداشتیم». (سایت حکومتی انتخاب ۲۷ تیر ۹۵)
همچنین باید اذعان نمود که ابعاد خط فقر درایران تحت حاکمیت آخوندی به دلیل بافت قومی، اقتصادی و فرهنگی بسیار متفاوت است؛ اما بسیاری از کارشناسان مسائل اقتصادی براین عقیده اند که خط فقر اکنون به معنای درآمد زیر ۲ میلیون سیصد هزار در شهرستان ها و در تهران ۳ میلیون دویست هزار تومان تعریف می گردد. به این وضعیت وخیم باید لشکر حاشیه نشینان شهرهای بزرگ، کودکان کار و نیز خیل عظیم بیکاران را اضافه نمود تا تصویر جامع تری از خط فقر و به تبع آن گرسنگی در ایران آخوند زده به دست بیاید.
یک گزارش حکومتی پیشتر ضمن تعریف خط فقر در ایران از جمله اعتراف کرده است: «محرومیت مادی، محرومیت از آموزش و بهداشت، آسیبپذیری و در معرض خطر بودن، بیپناهی و بینوایی را نیز در بر میگیرد. فقرا بدون برخورداری از آزادیهای اساسی در انتخاب و عمل و امید به آینده بهتر زندگی میکنند. فقدان غذای کافی، مسکن، تحصیلات و بهداشت، از جمله محرومیتهایی است که آنها را از داشتن زندگی مطلوب محروم میسازد. آنها در مقابل بیماریها، بحرانهای اقتصادی و بلایای طبیعی آسیبپذیرتر از بقیه مردم هستند». (سایت حکومتی ۲۶ بهمن ۹۴)