می کند مدیریت، در کنار روحانی
آنکه هست بی تردید، از تبار روحانی
گر برادرش باشد، یا پسر عمو جانش
می چرد سحرگه در، سبزه زار روحانی
هرکسی به نیرویی، می کشد به یک سویی
دست کی بود؟ عاقا!، اختیار روحانی
بیت رهبر از یکسو، خانواده از سویی
متحد شده با هم، در شکار روحانی
این یکی رئیس است و، آن یکی مدیرعامل
دیگری شده استاد، با فشار روحانی
هر مدیر می گیرد، یک حقوق "غول آسا"!
زان سبب مدیرانند، دوستدار روحانی
وعده ها به مردم داد، وعده های توخالی
احمدی نژادی شد، ابتکار روحانی
در زمان آن "مرحوم"!، اختلاس رایج بود
شد زمان چاپیدن، روزگار روحانی
آنکه اختلاسیده، ظاهرا هراسیده!
می کند کنون خدمت، در شیار روحانی
لاکن این مدیرانند، این زمان که می چاپند
هرکسی به طرفندی، شد سوار روحانی
سیدعلی به پیغامی، گفته کش بدید اینبار
تاببینم اینها را، روی دار روحانی
خامنه ولی گیج است، از چنین هَشَل هفتی
شام او شده قاطی، با ناهار روحانی
چون خزانه شد خالی، در بساط ماس مالی
سیدعلی کند ناله، از شعار روحانی