در این رابطه معاون حکومتی در بخش حفاظت و بهرهبرداری آب منطقهای فارس با اعتراف بر اینکه اهمیت بختگان کمتر از دریاچه ارومیه نیست، گفت: «در استان فارس ۲۵ درصد بیش از متوسط کشوری از منابع آبهای زیرزمینی برداشت میشود که این امر مشکلاتی برای استان به همراه دارد و ۵۰ شهر فارس روی خط قرمز آب کشور قرار دارند». (خبرگزاری حکومتی مهر 18 مرداد 1395)
واقعیت این است که رژیم آخوندی با اعمال سیاستهای ضد ملی، سدسازیهای غیراستاندارد و بهرهبرداریهای غیرمتعارف از منابع آبی، استانهای سابقاً زرخیز کشور را یکی پس از دیگری به بحرانهای زیستمحیطی، خشکسالیهای گسترده و نیز کوچ اجباری کشانده است.
دولت آخوند روحانی در تمامی تبلیغات خود همواره علت خشک شدن دریاچهها و منابع آبی را بر گردن روستائیان محروم و میزان مصرف آب از سوی شهروندان میگذارد، درحالیکه واقعیت امر چیز دیگری است و آن استفاده ارگانهای سرکوبگر رژیم از منابع آبی برای پروژههای ضد ملی اتمی و یا کارخانهها و صنایع نظامی میباشد که بسیاری از آنها از چشم افکار عموم و مردمبهدور هستند. این عوامل به گفته کارشناسان مهمترین عوامل در راستای خشکسالی رودخانهها و منابع آبی در ایران میباشند.
ابعاد بحران در پی روند خشک شدن دریاچه بختگان به حدی است که این گزارش حکومتی در ادامه ضمن اشاره به آن میافزاید: «با خشک شدن این دریاچه، فارس به منطقهای کویری تبدیل میشود. ابراهیمی ضمن بیان محدودههای مطالعاتی این حوضه، به جریانات ورودی در این بخش که عمدتاً از رود کر تأمین میشود اشاره نمود و خاطرنشان کرد: متأسفانه این دریاچه در حال حاضر خشکشده و افزایش برداشت از منابع آبهای زیرزمینی و سطحی جهت کشاورزی، از علل اصلی خشک شدن دریاچه است».
در پی این روند مخرب و خشکسالی دریاچه بختگان که روزگاری یک زیستگاه مهم برای مهاجرت پرندگان و نیز عامل مهمی برای ایجاد رطوبت و بهتبع آن سرسبزی در استان فارس بود، اکنون بسیاری از کارشناسان مسائل زیستمحیطی بر این باور هستند که فاجعه زیستمحیطی، در قدم اول منابع آبی زیرزمینی مانند چاههای پیرامون دریاچه را هدف قرار داده و سپس به موجی از توفانهای نمک راه برده که با خود فاجعه بزرگتر انسانی را به همراه خواهند داشت.