او، که در 2009 دستگیر شد و سپس در 2014 از زندان آزاد شد، یکی از دهها هزار زندانی بود که در آن زمان در حبس بود.
اما درحالیکه او با پنج سال حبس مواجه بود، دیگران جان در نبردند.
عفو بین الملل برآورد می کند که از 2013 تا 2015 حدود 2000 نفر در ایران اعدام شده اند.
و یک افزایش اخیر - از جمله اعدام 20 زندانی اهل سنت در زندان گوهر دشت در اوائل اینماه - بسیاری را هراسناک کرده که ما ممکنست شاهد بازگشت چیزی مشابه یکی از خونین ترین دوران در تاریخ اخیر ایران باشیم.
در 1988 رژیم 30000 زندانی سیاسی را اعدام کرد. چیزی که کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران اخیرا گفت باید یک جنایت علیه بشریت درنظر گرفته شود.
در 2009، فرزاد خودش یک زندانی سیاسی شد. حمایت فعال او از سازمان مجاهدین خلق ایران، یک گروه اپوزیسیون در ایران، توجه مقامات را جلب کرده بود.
او گفت، ”وقتیکه در ایستگاه پلیس بودم دیدم که فضا عادی نبود.“
”چند پلیس لباس شخصی آنجا بودند. آنزمان نمی دانستم اما آنها مأموران وزارت اطلاعات بودند.“
در 1988 چه شد؟
در تابستان 1988، زمانیکه انقلاب ایران ده ساله شده بود و جنگش با عراق داشت کم کم به پایان می رسید، دولت ایران هزاران زندانی سیاسی را بقتل رساند.
ارزیابی محافظه کارتر این تعداد را حدود 5000 نفر قرار می دهد اما دیگران آنرا نزدیکتر به 30000 نفر قرار می دهند.
این کشتار به فرمان فتوای رهبر مذهبی آیت اله روح اله خمینی بود.
زنان، جوانان، فرقی نمی کرد. قربانیان در کامیونهای مجهز به جرثقیل گذاشته می شدند و به فواصل نیم ساعت از جرثقیل بدار آویخته می شدند و دیگران توسط جوخه آتش کشته شدند.
کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران اخیرا دولت را فراخواند اعدامهای 1988 را رسما یک جنایت علیه بشریت برسمیت شناسد.
فرزاد گفت وقتیکه تشخیص دادند خودش بود، پریدن رویش و داراییش را مصادره (توقیف) کردند. «از آنها پرسیدم ”شما کی هستید؟“ گفتند ”به تو ربط نداره“.
«گفتم ”حکم را نشان دهید“، ”به من بگویید موضوع چیه“.
”سرپوش گذاشتند سرم و مرا پرت کردند توی ماشین.“
او را به زندان اوین و بند بدنام 209 بردند - که توسط وزارت اطلاعات اداره می شد.
در زمانیکه آنجا بود شخصا شیوه های بیرحم بازجویان برای گرفتن اطلاعات از زندانی هایشان را تجربه کرد.
او گفت: ”مرا ساعت هشت یا نه صبح یا هشت یا نه شب می بردند.“
”هر اطلاعاتی از من می خواستند، اگر به آنها نمی دادم شروع به کتک زدنم می کردند.“
”سه نفر بودند و مرا مانند توپ فوتبال با لگد می زدند“
”این تنها برای گرفتن اطلاعات از من نبود انها همچنین می خواستند من بدروغ اعتراف کنم.“
”علیه مجاهدین خلق ایران شواهد دروغ بدهم. در اصل، درباره هرچیزی که معتقدم بودم دروغ بگویم.“
فرزاد پس از اینکه در تظاهرات مجاهدین خلق ایران علیه رژیم شرکت کرد یک زندانی سیاسی شد.
”ولی راستش را بخواهید بدترن شکنجه سلول انفرادی بود.“
فرزاد دو سه ماه را در سلول انفرادی صرف می کرد.
زمانهای طولانی می تواند تأثیر بخصوص شدید فیزیکی و روانی (روحی) داشته باشد.
و بند 209 تنها برای هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران نیست.
فرزاد توضیح داد: ”هرکسی که توسط وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران دستگیر شود، ابتدا شکنجه می شود، هیچ چیز جز این.
زندان اوین در ایران، جاییکه فرزاد پس از دستگیریش در حبس بود.
”مگر که آن زندانی از روز اول حاضر به همکاری شود و هرچیزی که رژیم می خواهد را بگوید، این تنها استثنی است.“
”اما حتی آن تنها پس از شکنجه است.“
بعنوان یک هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران، فرزاد در فعالیتهای حقوق بشری شرکت کرده بود، ازخانواده های زندانیان حمایت می کرد و اخبار آنرا به خارج ایران منتقل می کرد.
او همچنین در تظاهرات ضد رژیم شرکت کرد، چنانچه گفت اولین ”اولویتش فعالیت علیه رژیم بود.“
چنین فعالیتی خطر دارد اما فرزاد گفت این ریسکی بود که او، و دیگران، حاضر بودند بپذیرند.
از ماه مارس، تعداد دستگیری ایرانیان مقیم خارج کشور (ایرانیان دو ملیتی) در ایران افزایش یافته است.
همین آوریل، نازنین زغاری، یک کارمند خیریه انگلیسی، هنگامیکه با دخترش گابریل، که اکنون 2 سال دارد، بدیدار اقوامش رفته بود دستگیر شد.
او روز یکشنبه با یک محاکمه سه ساعته پشت درهای بسته مواجه شد، اما هنوز به او نگفته اند به چه اتهامی دستگیر شد.
فرزاد گفت موقعیت خاص افراد دارای پاسپورت های دو ملیتی ممکنست آنها را یک هدف کند.
او گفت: ”یک چیز اینست که این افراد از خارج ایران می آیند و آنها چیزهایی را که می بینند به مردم در خارج ایران می گویند.“
”آنها همچنین اطلاعات درباره کارهایی که رژیم در ایران می کند را به جهان بیرون می دهند.“
”ارکان بنیادین رژیم مبنا بر سرکوب است و بین کسانی که سرکوب می کند فرقی نمی گذارد.“
او گفت: ”این حق هرکسی است که اعتراض کند. من این حق را برای خودم نیز برسمیت می شناسم.“
”بسیاری از دوستان دیگر من این حق را برای خود واقعی کردند.“
”البته، قیمت بسیار سنگین است و بسیاری از آنها اکنون در زندان هستند، و اکنون اعدام شدند.“
”من پذیرفتم که اگر لازم باشد حاضرم بهای آنرا با جانم بدهم.“
”برای من این نوع چیزها در زندان بسیار اتفاق افتاد.“
اتهامات فرزاد از جمله ”محاربه“ و ارتباط با مجاهدین خلق ایران بود
فرزاد، بخاطر فعالیتهایش علیه رژیم، در نهایت مورد دو اتهام قرار گرفت، چیزی مشابه ”محاربه“ و همچنین داشتن ارتباط با مجاهدین خلق ایران.
او در دادگاه حاضر شد، اما نه به شکلی که ما عادت داریم در انگستان ببینیم.
او ادامه داد: ”یکبار به دادگاه برده شدم. جلسه دادگاه پنج دقیقه طول کشید.“
”در عرض پنج دقیقه قاضی به من گفت تو متهم به محاربه و داشتن ارتباط با مجاهدین خلق هستی ولی به من شانسی ندادند تا از خودم دفاع کنم.“
«من فقط به آنها گفتم ”بسیاری چیزهایی که شما می گویید دروغ هستند. چیزی که می گویید را قبول ندارم.“
”دو هفته بعد به من گفتند حکمم پنج سال است.“
فرزاد چهار سال حکمش را در حکومت محمود احمدی نژاد سپری کرد و سپس سال آخر را تحت رئیس جمهور کنونی حسن روحانی.
او گفت در آنزمان، و از زمان آزادیش، چیزها بدتر شده اند، نه بهتر.
او ادامه داد: ”برای ما وضعیت حقوق بشر نه تنها بهتر نشد بلکه بدتر هم شد.“
”فضا در زندان بسته تر شد، برای نمونه، معالجه در بیمارستان برای آنهاییکه مریض هستند، که تماما به تعویق افتاد.“
فرزاد در 2014 از زندان آزاد شد اما می گوید چیزها از آنزمان بدتر شده اند (عکس: سیاوش حسینی)
”تعداد دستگیریها بیشتر شد، معلمان، کارگران، همه نوع فردی. همچنین تعداد اعدام زندانیان بیشتر شد.“
افزایش در سطح سرکوب بر بیم و هراس ها افزود که دولت ممکنست از قدرتش برای اعدام جمعی استفاده کند مانند مورد در 1988.
عفو بین الملل می گوید، تنها در سال گذشته، 977 زندانی اعدام شدند.
فرزاد بیم دارد یک تکرار چیزی که در 1988 رویداد یک احتمال واقعی است.
او گفت: ”فضای زندانها دوباره بسته شده و حتی زندانیان در این مورد به اقوامشان هشدار می دهند.“
برای نمونه، همین روز گذشته نامه ای توسط یک وب سایت اپوزیسیون از طرف زندانیان سیاسی منتشر شد که به جامعه بین المللی و گروههای حقوق بشری نسبت به احتمال انجام اعدام جمعی دیگری هشدار می داد.“
نظر به وقایع اخیر در ایران تظاهرات در سراسر جهان برگزار می شود
در هفته های اخیر، در تلاش برای جلب توجه به چیزی که در ایران بوقوع می پیوندد، تظاهرات فراوانی در سراسر جهان، از جمله در لندن، برگزار شده اند.
او ادامه داد: ” همین حالا یک زمان بسیار نگران کننده ای در ایران است. فضای اجتماعی بسیار شدید است.“
”مانند یک بشکه باروت است و هر روز اعتراض وجود دارد و هرچیزی می تواند یک اعتراض را براه اندازد“
”سرکوب و، بخصوص اعدام، تنها چیزی است که رژیم می تواند بوسیله آن قدرت را حفظ کند.“
دولت های غرب باید روی رژیم فشار آورند و او را مجبور کنند متوقف کند.“
او افزود: ”همین حالا این روزها می توانید اعتراضات متعدد روزانه را در تهران ببینید. معلمان، کارگران، ماهیت (دلایل) آن اقتصادی است اما بسیاری از آنها سیاسی است.“
”اما در این تظاهرات چیزی که بدنبالش هستند تغییر رژیم است. این بسیار مشهود است.“
” شما می توانید آنرا در شعارهایی که فریاد می زنند ببینید، شیوه عمل آنها و تظاهراتی که برگزار می کنند.“
”تمام این دستگیریها و اعدامها نشاندهنده اینست که جامعه ایران خواهان تغییر است.“
روزنامه مترو - انگلستان
روز و تاریخ: شنبه 20 اوت 2016
بقلم: توبی میجس (Toby Meyjes)
http://metro.co.uk/2016/08/20/heres-what-its-like-to-be-a-political-prisoner-in-iran-6080718/#ixzz4HzxttalI